به بسیجیها خیلی علاقه داشت
و آنها را «دریا دل» مینامید ؛
روی کارت شناسایی منطقهٔ جنگیاش
علامتی که او را عضو سپاه معرفی میکرد
خط زده و در مقابل « بسیج »
علامت ضربدر گذاشته بود..!
#شهید_محمدابراهیم_همت
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
حبیبه خانم وارد اتاق شد رو به شهر بانو به تندی صداش رو برد بالا
_من مُردم یا بابات که نشستی داری قرآن میخونی پاشو با این پسره برو تو حیاط از چاه آب بکشید برید تو اغل گوسفندا آبخوریشون رو پر کنید
میدونستم که باید توی این خونه کار کنم سریع از جام بلند شدم و رو به شهر بانو گفتم
پاشو بریم کاری رو که مادرت میگه انجام بدیم
شهر بانو قرآن رو بست و گذاشت رو تاقچه با هم اومدیم توی حیاط از چاه آب کشیدیم و آبخوری گوسفندان رو پر کردیم، شهر بانو رو کرد به من
_حسن دلو رو پر آب کن بیار تو مطبخ بریز تو دیگ بزاریم روی اجاق داغ بشه تو خودت رو بشوری
باشه ای گفتم و دلو رو انداختم توی چاه پر آب شد بردیم توی مطبخ ریخیم توی دیگی که روی اجاق بود. چند بار رفتم دلو رو پر کردم و ریختم توی دیگ تا پرشد شهربانو یه تشت بزرگ گذاشت کنار دیگ و یه پارچه رو هم چند تا زد گذاشت نزدیک تشت نگاهش رو داد به من
برو توی این تشت وایسا صابونم برات گذاشتم کنار تشت بردار خودت رو بشور آخرشم آب بریز روی پات و روی این پارچه وایسا
یه بخچه بهم نشون داد
_این تو لباس هست تنت کن تا من لباسهات رو بشورم بعدن لباس خودت رو بپوش
شهربانو رفت لباسهامو درآوردم توی تشت ایستادم خودم رو شستم آخر سرم آب ریختم روی پاهام و روی اون پارچه ایستادم داشتم خودم رو خشک میکردم که نگاهم افتاد به آب تشت آب سیاهه سیاه شده. لباسهام رو پوشیدم شهربانو رو صدا زدم اومد توی مطبخ گفتم بیا این آبهای تشت رو خالی کنیم آب رو که دید خندهای کرد
_حسن چقدر چرک ازت ریخته
سر تکون دادم
آره خودمم احساس سبکی میکنم...
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_بیست_پنجم
#شهدا_راه_نجات
اون چندروز منو زینب همش میرفتیم حرم
فقط ی بار زینب بازار رفت برای خرید زغفران و انگشتر
اما من نرفتم
اون چندروز مشهدمون سریع گذشت
وقتی از مشهد برگشتیم رفتم اسممو کلاس رزمی کاراته ثبت نام کردم
نماز خوندن شده بود غمم
واقعا بلد نبودم نماز بخونم 😫😫
دستام تو هم قلاب کرده بودم
خدایا من باید چیکارکنم
تانماز بخونم
خودت کمکم کن
تو همون حالت گریه، خوابم برد
خواب دیدم تو شلمچه ام 😭😭
یه جمع از برادران بسیجی اونجا بودن
یه آقای بهم نزدیک شد و گفت : سلام خواهرم
تو حسینه نماز جماعت هست
شما هم بیا
-آخه من نماز خوندن بلد نیستم
شما بیا یاد میگیری
-ببخشید حاج آقا شما کی هستی؟
من محمد ابراهیم همتم
به سمت حسینه رفتیم حاج ابراهیم ایستاد
ذکرای نماز بلند گفت منم میخوندم
تو خواب نماز خوندن یاد گرفتم
بعداز اتمام نماز حاج ابراهیم رو به سمتم کرد و گفت :خانم معروفی من برادرتم
همیشه تا زمانی که چادر مادرم سرته
من برادرتم
هرجا کم آوردی بهم متوسل شو
صدام کن
حتما جوابتو میدم
یهو از خواب پریدم
اذان صبح بود
رفتم وضو گرفتم قامت بستم برای نماز صبح
بدون هیچ کم و کاستی تمام ذکرها یادم بود
بدین ترتیب نماز خوندن توسط حاج ابراهیم همت یاد گرفتم
چندماهی از ماجرای نماز میگذشت
احساس میکردم
چشمم تار میبینه
از یه دکتر چشم وقت گرفتم
فردا نوبت دکترمه
#ادامه_دارد..
#شهید
#سوریه
#وعده_صادق
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
وقتی روضهی حضرت زهرا
خونده ميشد،
ازخود بی خود ميشد و
از حال می رفت!
برای همين معمولا جلسه
به هم میخورد!
بهش میگفتيم:
چرا اينطوری میکنی؟
مراقب باش كه كار به اينجا نرسه.
يه بار كه اعتراض کرديم،
آقا رحمتالله گفت:
چه کنم؟
دست خودم نيست،
وقتی میبينم
در جلسه عزاداری،
حضــرت زهـرا تشريف آوردهاند
از خود بیخود ميشم
شما روضـه حضـرت زهرا نخونيد...
#شهید_رحمت_الله_میثمی🌹
#شهید
#سوریه
#وعده_صادق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁آخرپاییز
🍂نزدیک میشود وهمه دم میزنند
🍁از شمردن جوجه ها
🍂اما تو بشمار
🍁تعداد دلهایی را که
🍂بدست آورده ای
🍁و تعداد لبخندهایی
🍂که بر لب نشاندی
🍁امیدوارم ادامه
🍂روزهای پایانی پاییز
🍁براتون پراز خش خش
🍂آرزوهای قشنگ باشه
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥📝 از تولد تا شهادت از دید خودِ حاج قاسم
#بسیار_زیبا
#روز_شمار_شهدایی
💠۲۱ آذر ماه سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم مهدی ایمانی
🕊شهید مدافع حرم محمد شالیکار
🕊شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی
🕊شهید مدافع حرم عبدالکریم پرهیزکار
🗓۲۲روز تا سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی ✨
نماز شب امشب به نیابت از شهدای مدافع حرم ، شهدای مدافع حرم عزیز برگزار می گردد.🌹
1_1396431934.mp3
6.65M
به مناسبت شهادت بی بی دو عالم
🥀حضرت فاطمه زهرا (س)🥀
✳️ کاری زیبا از گروه سرود
شهید سلیمانی شهرستان میبد
شاعر: سیدجواد امامی میبدی
مربی گروه: امیرحسین فیاضی
سرپرست گروه: ابوالفضل حشمتی
ضبط و میکس: استودیو شهید دانش