eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای تک‌تک زخم های سرزمینم🇮🇷 برای امتداد قاسم سلیمانی✨ 🌷کاری زیبا از: مائده بشیریان از مدرسه متوسطه اول پانزده خرداد حکیمیه تهران و مجتبی بشیریان از مدرسه متوسطه اول حکمت حکیمیه تهران 🇮🇷 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈• •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فروردین سال ۳۹ بود که روستای سعدی فرزندی را به خود دید که بعدها آبرویی ویژه به این روستا بخشید. پدر نامش را محمد مهدی گذاشت و از همان کودکی علاقه عجیبی به یادگیری قران و احکام داشت و آنقدر این علاقه نمایان بود که دیگر همه آن را به عنوان ویژگی محمد مهدی می شناختند و برایشان جالب بود که یک کودک اینگونه است. با اینکه مهدی کودکی بیش نبود اما جسارتی داشت که او را از هم سن و سال هایش جدا می کرد و همین مساله باعث پیش آمدن حوادث متفاوت در زندگی اش شده بود و با بزرگ شدنش این ویژگی اخلاقی اش هم رشد می کرد طوری که در روزهایی که اعتصابات و تظاهرات مردم اوج گرفته بود، با اینکه مهدی هنوز نوجوان بود اما می توانستی این صفت بارز را به خوبی در رفتارش ببینی و حضورش را به عیان در جریان مبارزات مردمی علیه رژیم شاه درک کنی. مهر ماه ۵۷ بود که مسجد جامع کرمان به دست عوامل رژیم به آتش کشیده شد و مهدی مانند بسیاری دیگر از مردم کرمان علیه این توطئه رژیم به مقابله برخاست. با پیروزی انقلاب اسلامی توطئه از هر سو انقلاب نوپا را نشانه می رفت که مهدی با وجود کم سن و سالی اش، برای فرونشاندن توطئه ضدانقلاب راهی کردستان شد و در جریان عبور ماشینش از روی مین از ناحیه دست و سر زخمی شد. مهدی در نقش یکی از فرماندهان سپاه کرمان با برنامه ریزی و تدبیر توانست بخش بسیار زیادی از توطئه های اشرار را در منطقه کویر خنثی کند. تازه بیست و یک ساله شده بود که در قامت یکی از فرماندهان سپاه کردستان (شهرستان مهاباد) توانست با درایت صلح را در منطقه پیاده کند. عملیات حصر آبادان بود که مهدی با اسلحه خالی توانست سه عراقی را اسیر کند. مهدی معاون طرح و عملیات لشکر 41 ثارالله بود اما حاج قاسم می گفت: او کلید لشکر بود، در جبهه همه کاری می کرد، رانندگی، کارهای اطلاعاتی و...   سال ۶۲ و عملیات والفجر ۴ بود که مهدی در منطقه مریوان به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار سلیمانی در مورد شهید کازرونی گفت: من به جرائت قسم می‌خورم ذره‌ای ترس در وجود حاج مهدی کازرونی راه نداشت 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷
بِسمِ رَبِّ الشُهدا وَ الصّدیقین شب سی و پنجم :گرامیداشت یاد شهید حاج مهدی کازرونی روضه های حضرت زهرا و یاد شهدا ما رو هدایت میکنه به یه نقطه واحد که پای ولایت آقا بمانیم. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷
❤️ℒℴνℯ❤️ ✍🏻 زیباترین متن عاشقانه دنیا تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم برای پشت کردن به آرزوهای محال به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطربوی لاله های وحشی به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان برای بنفشیِ بنفشه ها دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم تورا برای لبخند تلخ لحظه ها پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام … دوست می دارم تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام … دوست می دارم برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه تو را به خاطر دوست داشتن … دوست می دارم تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم … دوست می دارم … 📚 ࿐ᭂ⸙❤️⸙ᭂ࿐
⭒ . • .⭑ 🌘 °. • . ⭑ .✨ • .⭑ °. ⭒. • . °. • . • .⭑ °. • ⭒ . • .⭑ ° .⭒🚀.⭑ شب‌هاخصوصی‌ترین‌تایم‌ازروزهستن اون‌وقتی‌که‌هرآدمی‌یاغرق‌درآغوشه یا‌غرق‌دررویای‌‌آغوش گزینه‌دووم‌سخته‌‌این‌جوریم‌نیست‌که‌بگی اصلا‌تقصیر‌ماآدمانیست‌ مقصرخودِشبِ مقصر‌جنس‌شبِ اصلااون‌سیاهی‌مطلق‌بایه‌لکه‌سفیدی‌ونقطه‌های ریزودرشت‌چطور‌میتونن‌درعین‌حال‌که انگار‌میخوان‌جون‌آدمو‌بگیرن این‌قدر‌خوب‌دلچسب‌باشن‌که‌تودلت‌نمیخواد تموم‌بشن انگارجنس‌آسمون‌توشبا‌دلتنگیه انگار‌که‌یه‌حریرمشکی دوختن‌وسط‌آسمون‌روی‌سر ‌شهر همینطوردلتنگی‌میریزه‌وسط آدما امان‌ا‌زاون‌لحظه‌ای‌که‌دلتنگی‌بخوادلج‌کنه پیر‌میشه‌آدم ولی‌ای‌کاش‌آدم‌میتونست‌یه‌لیوان ازشب‌ودم‌کنه‌صبح‌قبل‌اینکه‌بره‌سرکاربخوره اصن‌ای‌کاش‌شب‌تموم‌نمیشد ولی‌این‌همه‌دلتنگ‌‌هم‌نمیبود ای‌کاش‌فکرت‌میزاشت‌بخوابم ای‌کاش‌روزا‌هم‌این‌قدذهنم‌حوالی‌توجولون‌میداد ای‌کاش‌شب‌این‌قدرشب‌نمیبود اصلا‌بیاین‌ما‌آدمای‌شهر‌بگردیم این‌معشوقه‌شب‌وپیداکنیم بدیم‌بغلش‌بلکه‌دست‌از‌سرمون‌برداره بزاره‌مایه‌لحظه‌چشم‌رو‌هم‌بزاریم ●🌼
"🍁☕️" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌