شفاعت شهید♥️
یکی از آشنایان خواب شهید «احمد پلارک» را می بیند... او از شهید تقاضای شفاعت می کند.
🎙شهید پلارک در جواب می گوید:
«من نمی توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید، هم چنین زبان هایتان را نگه دارید. در غیر این صورت، هیچ کاری از دست من بر نمی آید.»
#شهیدسیداحمدپلارک🌷
🌹
هدیه شهید پلارک به کسی که او را غسل داد
در حال شستن و غسل شهید پلارک گریه می کردم. به خدا که ارادی نبود!! نگاه کردم دیدم همه گریه می کنند و کسی حال خودش را نداره...
بعد از این ماجرا سالها گذشت و گذشت، جنگ تمام شد. صدام به سزای عمل خود رسید و راه کربلا باز شد ... من هم از این طرف شهر، در کنار مرقد مطهر شهدا دلم برای زیارت سرور و سالار شهیدان می تپید و ترس داشتم که آرزویش بر دلم بماند. شبی شهید سید احمد پلارک را در خواب دیدم، با همان لباس هایی که آوردندش برای غسل کردن، خیلی شگفت زده شده بودم و مسرور و شادمان لبخند می زدم و احوالش را می پرسیدم. او رویش را به من کرد و گفت: خواسته ای داری؟ چیزی می خوای؟ من کمی فکر کردم و سریع گفتم بله؛ راستش را بخوای می خوام به پابوس آقام اباالفضل العباس(ع) بروم، میشه؟! یک دفعه از خواب پریدم. فاتحه ای برایش خواندم و با شادی آن روز به اداره آمدم. چند روزی گذشت که دعای شهید سید احمد پلارک مستجاب شد و به زیارت کربلا مشرف شدم.
آری این است هدیه شهدا به کسانی که دوستشان دارند...❤️
#شهیدسیداحمدپلارک🌷
شهید مصطفی کاظم زاده و حمید، با هم در لبنان
جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱
لبنان - جنوب بیروت - منطقه بئرالعبد
رونمایی از نسخه عربی کتاب دیدم که جانم میرود
عصر امروز در کتابفروشی "فارسی یار" مهمان عزیزان جوانی بودم که مشتاقانه برای شنیدن خاطرات شهید مصطفی کاظم زاده آمده بودند.
منکه واقعا شوکه شدم.
۴۰ سال پیش، چند روز قبل از شهادتش، مصطفی گفت:
- حمید، اگر زنده بودیم حتما باید برویم لبنان!
امروز بعد ۴۰ سال، من و مصطفی با هم رفتیم لبنان!
دقیقا همانچیزی که مثطفی می خواست!
او در جایگاه شهید و من در جایگاه راوی!
الحمدلله آنقدر ذوق زده شدم که همان لحظات اول نتوانستم خودم را کنترل کنم و اشکم جاری شد!
باورم نمی شد من و مصطفی کنار هم به لبنانی آمده ایم که نوجوانان وجوانانی که شاید ۲۰ سال بعد شهادت مصطفی به دنیا آمده اند، ولی در بیروت، با فارسی و عربی قاطی ولی لهجه زیبای لبنانی، از من می خواهند که برایشان از اخلاق و رفتار مصطفی بگویم!
از دوستی و رفاقتمان!
خدایا شکرت که بهم عمر باعزت دادی تا چنین روز زیبا و فراموش ناشدنی را ببینم و درک کنم.
قطعا تا ابد این روز خدایی را فراموش نخواهم کرد و مصطفی هم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓✨دوشنبـه تون عـالی
🌸✨امـروز از خـدا
💓✨برای تک تکون اینگونه
🌸✨آرزو کـردم..
💓 ✨الهـی
🌸✨همـه چیزتون عالی باشه
💓✨حالتـون عـالی
🌸✨روزتـون عـالی
💓✨لحظه هاتون عـالی
🌸✨حس تون عـالی
🌸✨واز همـه مهمتر
زندگیتـون عـالی باشـه💓💐