Karimi-Shab10Moharram1390[02].mp3
8.47M
#حاج_محمود_کریمی
#ابوعطا
داداش دلم با غربت آشنا شد
شکستم و قدم دو تا شد
ابروی پیوستت جدا شد داداش
داداش از مشک تو هستم میریزه
خون تو از دستم میریزه
این سری که بستم میریزه داداش
افتادی از رو مرکب داغ تو تا کمر رفت
میغلطیدی رو خاک و تیرا همه تا پر رفت
از توی نخلا دیدم قطع الیمین شدی تو
رو دست نیزه دارا بالا پایین شدی تو
پاشو نصیب من غم شده عباس
یه دنیا ماتم شده عباس
چقدر تنت کم شده عباس پاشو
داداش برا چی میگی که برم من
برم میشه دعوا تو دشمن
تا سرت و از هم بدزدن داداش
نه از من و نه از تو چیزی نمونده جونم
چه جور برم به خیمه نه میشه نه می تونم
می خوای بدونی عباس چی کمرم رو خم کرد
یه جور زدن نمیشه دیگه تنت رو جمع کرد
داداش اهل حرم از پا نشستند
شکستی و همه شکستن
گره معجرا رو بستن داداش
داداش تا از رو دوش تو علم رفت
ترسی تو قلب دخترم رفت
حرمله جانب حرم رفت داداش
پاشو که چشم به راه مشک تو سکینه
پاشو ببر برادر دخترام و مدینه
پاشو که اینجا چشم بی حیا بی شماره
برم بگم رقیه گوشوارش و در اره
.
💥سبک: #مناجات
در #ابوعطا 🎼
🎤مداح: حاج #محمود_کریمی
🌷 #امام_زمان(عج)
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیدهام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبهی احزان شدن بس است
گریه... فراق... گریه ... فراق... این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن ... بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفرههای غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول، میروم امّا دعای تو ...
... در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراریام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت، آتش سوزان شدن بس است
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈