eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣5⃣ 📖ایوب که به در رسید، نگهبان آن را بسته بود و داشت را پاک میکرد. ایوب میله ها را گرفت. گردنش را کج کرد. و با گریه گفت: شهلا......تورا ب خدا......من را ببر .....من را اینجا تنها نگذار😢 📖چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بلند نشود😭 نمیدانستم چه کار کنم. اگر او را با خود میبردم حتما به خودش صدمه⚡️ میزد. قرص هایش را انقدر کم و زیاد کرده بود که دیگر یک ساعت هم  و قرار نداشت. اگر هم میگذاشتمش آنجا ... 📖با صدای ترمز ماشین🚙 به خودم امدم، وسط خیابان بودم، راننده پیاده شد و داد کشید: های خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟😡 توی تاکسی یکبند گریه کردم تا برسم خانه. 📖انقدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند را ببینم. وقتی پرسید "چه میخواهید؟" محکم گفتم: میخواهم همسرم♥️ زیر نظر بهترین پزشک های خودمان در یک خوش اب و هوا بستری شود که مخصوص جانبازان باشد 📖دلم برای زن های میسوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها💊 رضایت میدادند. مسئول بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند ب اسایشگاهی در ، بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. 📖با اقاجون رفتیم دیدنش. بود وجاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب🌙 که رسیدیم، ایوب از جلوی در منتظرمان ایستاده بود. اسایشگاه خالی بود. 📖هوای شمال توی ان فصل برای شیمیایی مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر👥 دیگر، سپرده بودم کاری هم از او بخواهند. انجا هم کارهای میکرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار🚬 نمیکشید 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃
💢شهیدی که بعد شهادتش را هم آماده کرده بود... ✍بخشی از مصاحبه : یک روز من داشتم وسایلم را ردیف میکردم که دیدم شهید منوچهر به داخل اتاق دیگری رفت و با یک به داخل اتاق آمد، عکس خودش بود، دیدم دارد گریه میکند، گفتم: «چی شد منوچهر؟!» گفت: «این قاب عکس را برای روز جنازه ام آماده کردم، هر وقت شهید شدم آن را به تابوتم وصل کنید.» انگار میدانست میشود، آن روز وقتی را دیدم به دلم آمد که او شهید میشود.یک جمله را بارها و بارها به من گفته بود، میگفت: «وظیفه شما از وظیفه ای که به گردن من هست است، شما در روز قیامت اجر و پاداشتان از من است.» به او گفتم: «چرا؟» در جوابم گفت: «چون دارید را در راه درست میکنی.» 🌷 منوچهر صالحی در سال ۱۳۶۶ در به رسید. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄