🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷
#هشتم_آبان_ماه
سالروز #شهادت
#دانش_آموز_شهید
#محمد_حسین_فهمیده
و یاد و خاطره #شهید_والامقام نوجوان را گرامی می داریم .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا بالاَخص #شهدای_نوجوان
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#بزرگ_مردان_کوچک
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
#بزرگ_مردان_کوچک
#فرازهائی_از_توبه_نامه
#شهید_والامقام
#علیرضا_محمودی
فقط یادمان باشد که این #توبه_نامه کسی است که هنوز به #سن_تکلیف نرسیده ولی نگران #ترک_اولی_هایی است که از او سر زده...
بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که #حسد کردم...
از این که #تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...
از این که زیبایی #قلمم را به رخ کسی کشیدم...
از این که در غذا خوردن به یاد #فقیران نبودم....
از این که #مرگ را فراموش کردم....
از این که در راهت #سستی_و_تنبلی کردم....
از این که #عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.....
از این که در سطح #پایین_ترین افراد جامعه زندگی نکردم....
از این که منتظر بودم تا دیگران به من #سلام کنند....
از این که شب برای #نماز_شب بیدار نشدم....
از این که دیگران را به کسی #خنداندم، غافل از این که #خود خنده دارتر از همه هستم....
از این که لحظه ای به ابدی بودن #دنیا و تجملاتش فکر کردم....
از این که در مقابل متکبرها، #متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، #متواضع_تر نبودم....
از این که شکمم سیر بود و یاد #گرسنگان نبودم....
از این که #زبانم گفت بفرمایید ولی #دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم #کاره_ای هستم، خدا کند که پست و مقام #پستمان نکند....
از این که ایمانم به #بنده_ات بیشتر از ایمانم به #تو بود....
از این که منتظر تعریف و تمجید #دیگران بودم، #غافل از این که #تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری.....
از این که در سخن گفتن و راه رفتن #ادای دیگران را درآوردم....
از این که پولی #بخشیدم و دلم خواست از من #تشکر کنند....
از این که از گفتن #مطالب غیر لازم خودداری نکردم و #پرحرفی کردم....
از این که کاری را که باید #فی_سبیل_الله می کردم ، نفع شخصی ، مصلحت یا رضایت #دیگران را نیز در نظر داشتم....
از این که #نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار #شک در نماز شدم....
از این که بی دلیل #خندیدم و کمتر سعی کردم #جدی باشم و یا هر کسی را #مسخره کردم....
از این که #خدا_می_بیند را در همه کارهایم دخالت ندادم....
از این که کسی #صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به #نشنیدن زدم...
#از ....
و اما ....
#وای به حال من و امثال من
#وای خدای من
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
وقتے که
عشق خواست
در پاےِ خویشتن
صدها هـــزار
دستہ گلِ نوجـوان دهد
فهمیـده های قافلہ گفتند :
مے رویـم !
این خـــون
چہ قابل است اگر باغ جان دهد
#بزرگ_مردان_کوچک
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔹 شهید حاج ابراهیم همت :
در عملیات رمضان همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میزِ مدرسه آمده جبهه، بعد شبِ حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند..! صبح که میروی توی این بیابان شرقِ بصره همینطور جنازهی کماندوهایِ گردن کلفتِ بعثی است که روی زمین ریخته... این ها را چه کسی زده؟
همین بسیجی کوچک..!
عکس/ پاییز ۱۳۶۲ ، قلاجه
عملیات والفجر چهار
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
#بزرگ_مردان_کوچک
وقتے که
عشق خواست
در پاےِ خویشتن
صدها هـــزار
دستہ گلِ نوجـوان دهد
فهمیـده های قافلہ گفتند :
مے رویـم !
این خـــون
چہ قابل است اگر باغ جان دهد
#بزرگ_مردان_کوچک
هر که در محفل ما گِرد آید
لقبِ مَرد به او خواهیم داد...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
#بزرگ_مردان_کوچک
┄┅☫🇮🇷
وقتے که
عشق خواست
در پاےِ خویشتن
صدها هـــزار
دستہ گلِ نوجـوان دهد
فهمیـده های قافلہ گفتند :
مے رویـم !
این خـــون
چہ قابل است اگر باغ جان دهد
#بزرگ_مردان_کوچک
سربازان امام روحالله نشان دادند
مردی به سن و سال نیست و مردِ خدا
در چارچوبهای دنیایی نمیگنجد ...
تهران سال ۱۳۶۲
اعزام نیرو به مناطق عملیاتی
عکاس : جواد سیدآبادی
#نوجوانان
#اعزام_به_جبهه
#بزرگ_مردان_کوچک