eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
. خداحافظی از کربلا بی تو ای همسفرم همسفرت رابردند خواهر غمزده و خونجگرت رابردند تو گل گلشن زهرایی وافسوس حسین همره خیل اسیران ثمرت را بردند داغ اکبربه توکم غصه ندادست که حال با دل خون شده از غم پسرت را بردند بال و پر ریخته ام آه که یادم نرود بین گودال بلا بال و پرت را بردند من در آن خیمه پر شعله اسیرت بودم که به دورازمن غمدیده سرت رابردند جامه از پیکر صد پاره تو غارت شد معجر ازمن زتو خونین سپرت را بردند تن پاشیده تو روی زمین گرم بود که ازاین باغ،همه برگ و برت رابردند دیده بگشا و ببین ای مه عالم آرا در پی ما به سر نی قمرت را بردند ✍ .
. همسفر خداحافظ بسته ام بارِ سفر را پس خداحافظ حسین می برند این خون جگر را پس خداحافظ حسین در دو زانویم نمانده قوّتی، دلواپسم می کِشم دردِ کمر را پس خداحافظ حسین کو علمداری که زانو را رکابم می نمود؟ داده ام از کف، قمر را پس خداحافظ حسین بعدِ تو یک نیمه جانی در گلویم مانده است می برند این محتضر را پس خداحافظ حسین زینب و‌ نامحرمان؟ اصلاٌ چطوری ممکن است یک نظر کن همسفر را پس خداحافظ حسین چون پرستو می روم زخمی ز کعبِ نیزه ها داده ای نا بال و پر را پس خداحافظ حسین اوّلین بار است از مرکب تماشا می کنم بر رویِ سر نیزه، سر را پس خداحافظ حسین می روم تا شهرِ کوفه با زبانی‌ چون علی زنده گردانم پدر را پس خداحافظ حسین معجری کوتا که سازم سایبانی بر تنت می چشی هُرمِ شرر را پس خداحافظ حسین  محسن راحت حق✍ .
. ➖➖➖ حتّی هنوز از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین «کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این! قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می وزد عطر گل محمّدی پرپری حسین تو قبل قتله گاه چقدر اکبری، ولی تو بعد قتله گاه چقدر اصغری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین! من که هنوز هم کمرم درد می کند! حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟ چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست تنها پناه بی کسیِ خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی! «تو مهربان تر از پدر و مادری حسین» از اشک ما بنای قیامت شود خراب از قاتلان خویش اگر بگذری حسین . .
. در کرب و بلا محشر کبری شده بود از جوشش خون ،کویر دریا شده بود از سوختن خیام و غارت که گذشت تقدیر به گل دادن نی ها شده بود .
‌. سرِ امام حسین علیه السلام و دِیْرِ راهب چه آمده سرِ دین‌داری وُ مسلمانی ؟! سرِ عزیزِ پیمبر  به نیزه‌یِ جانی به نیزه خیره شده ماه وُ نجمه وُ خورشید نشسته اشک به چشمانِ دِیْر و نصرانی تمامِ هستیِ خود خرج می‌کند  آری رسیده هستیِ زینب  برایِ مهمانی گلاب بود وُ سرِ خون‌گرفته وُ ناله چه شستشویِ عجیبی؟! چه آه وُ بارانی؟! گلاب ریخته و روضه‌یِ غریبی خواند دوباره فاطمه وُ مجلسِ پریشانی چه صورتی ؟! چه سری ؟! آمده چه بر سرِ تو؟! شنیده‌ام به سرِ نیزه کهف می‌خوانی !!! شنیده‌ام بدنِ بی‌سرت به گودال است سرِ تو همسفرِ کاروانِ حیرانی شنیده‌ام که به پایِ سرِ تو رقصیدند زده به قافله‌ات  طعنه هر نگهبانی اگر فدایِ تو گردم عجیب نیست حسین تو شرحِ کاملِ اِنجیل وُ عشق وُ قرآنی تمامِ معنیِ تورات وُ هر فرازِ زَبوُر حکایتی‌ست از آن کربلا که می‌دانی به پایِ روضه‌یِ تو جان سِپردنم عشق است تویی که ندبه به نِی  تا ظهور می‌خوانی .
. جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهء این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه ✍ .
. 🏴 ✍شاعر:عاطفه جعفری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهء این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه