eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
_ امام حسن عسکری علیه السلام گریه خاموش نکرد آتش جانم چه کنم رو به قبله شده بابای جوانم چه کنم سر بی تاب پدر بر سر زانوی من است اول درد یتیمی است ، ندانم چه کنم نگران شد پدر از غربت تنهایی من من هم از حالت بابا نگرانم چه کنم سخت بود اینکه ببینم پدرم جان میداد وای من ، وای که کاری نتوانم چه کنم لرزش کاسه ی آب این دل من را لرزاند کوهم و میدهد این داغ تکانم چه کنم پدرم گرچه زمین خورد ولی نیزه نخورد یاد جدم کنم و روضه نخوانم چه کنم بر روی زخم تنش بار دگر زخم زدند تیرباران شدنش کرده کمانم چه کنم
_ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام دوبیتی کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه است حسن ها داغدار کوچه هستند 2 ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد دلش در آتش احساس افتاد میان کاسه ی آبش چه میدید که یاد حضرت عباس افتاد 3 عزایش رستخیز روضه ی ماست عطش هم اشک ریز روضه ی ماست امام از کودک خود آب میخواست همین جمله گریز روضه ی ماست 4 دلش لرزید پای دستهایت نمی داند عزای دستهایت گدا از سامرا با دست پر رفت دعا کرد از برای دستهایت 5 دل و جان در عزایت گریه کردند فراوان در عزایت گریه کردند کریم سامرایی ای حسن جان کریمان در عزایت گریه کردند
_امام حسن عسکری سلام الله علیه آسمان در محن است سامرا سینه زن است ای خدا صاحب عزا حجه بن الحسن است کشته از زهر جفا یوسف زهرا شده است کودکی شاهد جان دادن بابا شده است تسلیت یا مهدی..... ناله اش جانکاه است اجلش در راه است او گل فاطمه است عمر گل کوتاه است در جوانی شده آن پیکر اطهر مسموم سامرا گریه کند در محن آن مظلوم تسلیت یا مهدی..... اشک غم می بارید مرگش از راه رسید کاسه ی آب روی دست او می لرزید ای فلک ، بی گنهی را ز چه رو آزردند یوسف فاطمه را از چه به زندان بردند تسلیت یا مهدی......
_ امام حسن عسکری سلام الله علیه نوحه گریه ها میکند کودکی با قلب مغموم در کنار تن اطهر بابای مسموم سامرا گریه کن با چشم خونبار حجه بن الحسن گشته عزادار یا امام زمان آجرک الله لب عطشان بود شاهد آن قلب صد چاک دست لرزان او ، لرزه افکنده در افلاک سر روی خاک حجره می گذارد پیش چشم پسر جان می سپارد یا امام زمان آجرک الله سامرا نوحه خوانی کند در ماتم او گل کند گریه بر غربت و عمر کم او حسن دوم آل پیمبر خانه شد قتلگاهش همچو مادر یا امام زمان آجرک الله
_ امام حسن عسکری سلام الله علیه واحد به سبک :سالار زینب چشم سامرا ریزد ستاره جگری مسموم شد پاره پاره آه و واویلا عمری در حصار روح قرآن بود یوسف زهرا کنج زندان بود آه و واویلا از چشم کعبه زمزم می جوشید وقتی ظرف آب در دستش لرزید آه و واویلا در اوج غربت با سوز و گداز طفلی می خواند بر پدر نماز آه و واویلا
_امام حسن عسکری علیه السلام واحد زمین گریه کرد و سما گریه کرد عزا گریه کرد ، سامرا گریه کرد بر آن دل که آتش گرفته چو شمع غریبانه زهر جفا گریه کرد امان ای امان یا امام زمان عزادار او حجه بن الحسن شده نوحه خوان و شده سینه زن بشوید گلی با گلاب دو عین به خورشید عالم بپوشد کفن امان ای امان یا امام زمان مه آسمان ، کنج زندان کجا حصار ستم ، نور قرآن کجا کسی که جهانی به فرمان اوست به بستر کجا ، دست لرزان کجا امان ای امان یا امام زمان چو شمعی که در نیمه شب گریه کرد ز سوز غمش تاب و تب گریه کرد لب تشنه اش آب خورده ولی به یاد شه تشنه لب گریه کرد امان ای امان یا امام زمان
_ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام واحد _ زمینه_نوحه از چه سوسو زنانی چون شمعی رو برویم گریه کنان بگویم پدر جان من بر توام پرستار ای افتاده به بستر گردیدی همچو مادر پدر جان چه رسیده ای جوان بر سرت لرزه افتاد از چه بر پیکرت یا ابتا ابتا یا مظلوم کنار بستر تو شد کودکت عزادار بابا خدا نگهدار پدر جان بعد از تو من غریبم در بین کوه و صحرا گردم تنهای تنها پدر جان خیمه ی من خانه ی غم گردد گریه هایم چشم زمزم گردد یا ابتا ابتا یا مظلوم یاد کرب و بلایم وقتی با کام عطشان در پیش من دهی جان پدر جان اما بر پیکر تو دیگر نشد جسارت بابا سرت سلامت پدر جان یاد جدم یاد جسم عریان راس او شد ماه نیزه داران واحسینا یا حسین یا مظلوم
_شهادت امام حسن عسکری علیه السلام شور به سبک : راس تو میرود بالای نیزه ها ای دیده خون ببار محشر به پا شده صاحب زمان دگر صاحب عزا شده در سامرا به پا شد ماتمی عظیم میگرید آسمان بر کودکی یتیم وا اماما....... خورشید کائنات در بین بستر است لرزه به پیکر آیات کوثر است بر لاله ی دلش آتش زده خزان گل گریه میکند بر داغ این جوان وا اماما..... جان جهان بود که گشته نیمه جان لبهای خشک او گردیده روضه خوان نوحه کند بر آن لب تشنه ی فرات سرهای بی بدن " اجسام عاریات " وا حسینا......
_شهادت امام حسن عسکری علیه السلام نوحه سنتی یا سید اهل بیتی یابن طاها آبی رسان بر کام عطشان بابا با دیده ی تر آبی بیاور که شد دل بابایت چون لاله پرپر آه و واویلا آه و واویلا واویلتا واویلا آه و واویلا یا طَّلْعَةَ الرَّشيدَه قربان رویت فدای اشک چشم و بغض گلویت شد وقت هجران بخوان تو قرآن که درجوانی عمرم آمد به پایان آه و واویلا.... ای سامرا تو دیدی چها کشیدم چون مادرم از دنیا راحت ندیدم با قلب مغموم با حال مسموم مظلوم سامرایم ابن المظلوم آه و واویلا... ای مونس اشکم ای پروردگارم طفل یتیمم را به تو میسپارم این ماه تابان با چشم گریان آواره میگردد در کوه و بیابان آه و واویلا...
_ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام نوحه به سبک : همه جا کربلا آسمان نوحه خوان سامرا سینه زن ای خدا شد یتیم حجه ابن الحسن آه و واویلتا رو به قبله شده قبلگاه بشر پدری جان دهد پیش چشم پسر آه و واویلتا در جوانی شده عمر پاکش تمام لرزه افتاده بر پیکر آن امام آه و واویلتا جگرش پاره شد بغض عالم شکست او جگر گوشه ی حضرت فاطمه است آه و واویلتا
_شهادت امام حسن عسکری علیه السلام شور شعله ور است از دلم آتش زهر جفا بر جگر پاره ام گریه کند سامرا گریه کند بر غم و حال پریشان من گریه کند روز و شب بر من و زندان من خانه ام زندان و من اسیر بودم در دست دشمن اسیر وا غربتا...... حاصل زهر جفاست این تن لرزان من کاسه ی آب میخورد بر لب و دندان من آمده در خاطرم ماتم بزم یزید داغ لب و خیزران راس حسین شهید چوب کین بر لبها میزدند قاری قرآن را میزدند وا حسینا...
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سبک:خمیده خمیده رسیدم به تو بریده بریده  نفس میزنم از این زندگی دل   بریده منم خدا میدونه زهر   چه کرده که من میلرزه دو دست و    میلرزه تنم کجایی تو ای ماه زیبای من ببین رو به قبله   شده پای من چقدر پا کشیدم   به روی زمین برسون تو آبی    به لبهای من چشم انتظارم تا بیایی می‌سوزه جگرم کجایی وقت جدایی شد امان از جدایی تو سنِ جَوونی    شدم قد کمون چشام غرق اشک و    دلم غرق خون شدم دست به دیوار   میخوام راه برم مثه مادرم من   شدم نیمه جون شده روضه خون این   لبِ خشک من بر اون تشنه آقای پاره بدن کفن رو بیارید    دم آخری کنم گریه ها بر   شه بی کفن تا ابد از یادم نمیرِ جسمی که به روی حصیرِ برتنش هزار جای شمشیر و تیرِ