eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀💐🌴🌺🌴💐🍀 یک بار با بچه ها ی مسجد و احمد آقا به زیارت قم و جمکران رفتیم. بعد از اقامه ی نماز، به ما گفتن برای خرید یک ساعت وقت دارید. ما راه افتادیم به سمت مغازه ها، یکدفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیایان شروع به حرکت کرد! به یکی از رفقام گفتم: «احمد کجا می رود؟!» دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیبش کردیم. آن زمان مثل حالا نبود، حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطرافش خیلی تاریک شد. احمد متوجه شد دنبالش داریم می رویم. به ما گفت: «کار خوبی نکردید برگردید.» گفتیم: «نمی شه ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم می آییم.» دو دفعه دیگه هم اصرار کرد برگردید. ولی ما همان جواب قبلی را دادیم. بعد نگاهش را به صورت ما انداخت و گفت: «طاقتش را دارید؟ می توانید با من بیایید!؟» ما که از همه ی احوالات احمد بی خبر بودیم گفتیم: «طاقت چی رو؟ مگه کجا می خوای بری؟» نفسی کشید و گفت: «دارم میرم دست بوسی مولا.» باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شل شد . ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: «اگه دوست دارید بیایید بسم الله.» نمی دانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم. ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید. چهره اش برافروخته بود با کسی حرف نمی زد و سرجایش نشست. از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم. بار دیگر شبیه همین ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد. 📚کتاب عارفانه، صفحه ۸۸ اای ۹۰ جهت سلامتی و تعجیل در فرج و شادی روح و اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 خاطره ای در مورد قبل انقلاب در زمان دوره تکاوری بین شیراز و پل خان بسمت مرودشت ، دانشجوها را برده بودند راهپیمایی استقامت . از آسمان آتش می بارید ، خیلی ها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به ، عرق بدنش بخار می شد و می رفت هوا . یک لحظه حس کردم دارد آب می شود ، آتش می گیرد و ذوب می شود. شنیده بودم قدرت بدنی بالایی دارد. باخودم گفتم«اینهم که داره می بره» رفتم نزدیک و به ایشان گفتم : اگه برات مقدور نیست میتونی آروم تر ادامه بدی ، قبل از اینکه صیاد چیزی بگه یکی از دانشجوها خودش رو رسوند به ما و گفت : استاد ببخشید ایشان هستند، شونزده هفده روزه... پرسیدم است؟ بله الان ، هم می گیره. ایستادم و جا خوردم . از من فاصله گرفت. مواقعی که بود همراه مهمانهایش خودش هم چای و میوه برمی داشت و نمی گفت هستم ! خدمتکار دفتر هم می دانست که چه باشد چه نباشد باید ظرف میوه را بگذارد جلویش . دیگران هم هیچوقت حق نداشتند پیش مهمانها از بودن ایشان چیزی بگویند. 🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 با ادب و احترام به روح بزرگ و .... به احترام شما بال و پر بسته می ایستم بازگشتتان به وطن وشهر و دیار مبارک نمی دانم چه بنویسم که درشأن و منزلت شما باشد!!!! هر چند زبان غاصراست ، اما.... من از نسل سوخته هستم و وظیفه دارم بگویم هر چند اندک..... همه باید بدانند که شما از بدو تولد آسمانی بودید . اصلا آمده بودید که عروج را به مردمان سرزمینم یاد بدهید . قلب های شما همچون آیینه صاف .... نگاهتان همچون آب زلال و پاک .... و هدفتان فقط وفقط خدا و اسلام و دفاع از این سرزمین .... مگر چند سال از عمر شما می گذشت که ... در دل شب آنگونه خالصانه و با چشمانی اشکبار با معبود راز و نیاز می کردید ؟؟ ای کبوتران بسته ... بشکند دست عدو که به کدامین گناه شما را بستند . هرچند که روح بزرگ شما آسمانها را طی می کرد !!! وقتی شنیدم می خواهید بیایید یکباره قلبم آتش گرفت و تمام دوران دفاع مقدس از جلوی چشمانم عبور کرد ... دلم آتش گرفت از -غربت شما ... از دل سوخته ی شما اما بدانید از شما سر افرازم . ای کاش من هم آن دوران در صف شما بودم ... ولی افسوس .... وظیفه داریم و باید یاد کنیم دلاوری های شما را ... یادکنیم قلب سوخته ی خانواده های شما را ... آن زمان که از فراق شما سوختند باید یاد کنیم که سراسیمه و با تمام وجود به سوی جبهه های نبرد عزیمت می کردید . یاد باد آن دوران ، همیشه ... اکنون که آمده اید ، خوش آمدید ... قدم بر دیدگان ما می گذارید ... باشد که آمدنتان درسی باشد برای همه آیندگان ... کبوتران بال و پر بسته ، ما رو حلال کنید . ما رو کنید ... هر لحظه حامی ما وجوانان ما باشید که خدای نکرده به بیراهه نروند ... ... ای تاریخ .... ای محفل شهر ها و دیار... گوارای وجودتان روح بزرگتان همنشین روح انبیاء و اولیاء خدا وآقا اباعبدالله الحسین وآقا ابالفضل العباس علیهم السلام .... جسم خسته از سفر برگشته شما آرام در سرزمینمان ایران اسلامی در جوار یکتای بی همتا شادِ شاد گرامی پر رهرو .... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🩸 بســـم الـلـه الـــــرحمـن الـــرحیــم🩸 🕊زیارتنـامـه ی 🕊 🌹🌱اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَولِیـاءَ اللـهِ وَ اَحِبّـائَـهُ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَصفِیَـآءَ الـلهِ وَ اَوِدّآئَـهُ🌷 اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یا اَنصَـارَ دیـنِ اللهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ رَسُـولِ الـلهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَمـیرِالمُـومِنـینَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ فاطِـمَةَ سَیِّـدَةِ نِسـآءِ العـالَمیـنَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی مُحَمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـیٍّ الـوَلِیِّ النّـاصِـحِ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی عَبـدِ اللـهِ🌷 بِـاَبـی اَنـتُم وَ اُمّـی طِبـتُم🌷وَ طابَـتِ الـاَرضُ الَّتـی فیها دُفِنـتُم ، وَفُـزتُـم فَـوزًا عَظـیمًا🌷فَیا لَیـتَنی کُنـتُ مَعَکُـم فَـاَفُـوزَ مَعَـکُم🌹🌱 🩸ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
من نمی‌دانم آنها چگونه از این جگرگوشه هایشان دل کندند..!! اصلا تا پدر نشوی نمی‌فهمی...!!
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆🔆🔆🔆🔆 🎥 در امتحان سختت پیروز شو! 🎙شما صدای سردار شهید مهدی زین الدین را می‌شنوید ... 💠 شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "