.
#امام_حسن
#مدح_امام_حسن_مجتبی
سهم مان از کل عالم گر حسن باشد بس است
ما غلامیم و اگر سرور حسن باشد بس است
گریه هایم را قیامت میخرد چون فاطمه
شافع من در صف محشر حسن باشد بس است
خلق تصویر خدا بر جلد ادم ساده بود
سوژه ی تصویر صورتگر حسن باشد بس است
متن قران را کریم از بخشش او خوانده اند
قسمتی از ایه ی مضطر حسن باشد بس است
بار عالم را به دوشش میکشد حین نماز
گر به روی دوش پیغمبر حسن باشد بس است
درجمل باضربه ی شمشیر خود اثبات کرد
درمیان لشکر حیدر حسن باشد بس است
هرکسی از همنشین خود اثر خواهد گرفت
همنشین مالک اشتر حسن باشد بس است
قاسمت را بی زره در کربلا داماد کرد
چون ملاک عقد یک دختر حسن باشد بس است
ایت الکرسی کجا و ذکر الله الکریم
ذکر نقش سنگ انگشتر حسن باشد بس است
صاحب امر تقیه انتقامش کربلاست
واعظ بنشسته بر منبر حسن باشد، بس است
بارهاگفتم و میگویم که از لطف شماست
ناظر اشعار این دفتر حسن باشد بس است
🔸شاعر: #هانی_خداداد
________________
🔹
1. حاج اکبر نوربهمنی.mp3
2.35M
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#مدح_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_اکبر_نور_بهمنی
ما را غلامِ
کوی حسن آفریده اند
مبهوت و ماتِ
رویِ حسن آفریده اند
ما را پیاله نوشِ
شرابش رقم زدند
مست از خُم و
سبوی حسن آفریده اند
خورشید را
به این همه نقش و نگارها
از طلعتِ نکوی حسن
« آفریده اند ... »
روشن ز نور روی مَهش
گشته روزها
شب را اسیرِ موی حسن
« آفریده اند ... »
آری ز مقدمش همه جا
بوی گل گرفت
گل را ز رنگ و بوی حسن
« آفریده اند ... »
از انبیاء و اولیا
همه را صف به صف ببین
مدهوش خلق و خوی حسن
« آفریده اند ... »
میل نگاهِ
هر چه گدایان شهر را
ولله سمت و سوی حسن
« آفریده اند ... »
1397
#شاعر_میلاد_یعقوبی
4. اگه دنیا.mp3
4.56M
#نوحه_امام_حسین
#مدح_امام_حسن_مجتبی
( علیهم السلام )
#کربلایی_جواد_مقدم
اگه دنیا توی ذوقت میزنه
شب و روز
طعنه به شوقت میزنه
#تو_فقط_بگو_حسین
اگه دنیا داره پیرت میکنه
اگه از زمونه سیرت میکنه
#تو_فقط_بگو_حسین
که فقط حسین آقای منه
همون آقایی که آقاش حسنه
به امام حسن دلم تنگه
به امام حسین کارم لنگه
بی حسین دلم خودِ سنگه
خودِ سنگه
خودِ سنگه
خودِ سنگه ...
به امام حسن پریشونم
به امام حسین پشیمونم
بی حسین زنده نمیمونم
( حسین ، آروم جونم ،
حسن ، ای آقا جونم ... ) تکرار
اگه داری تو قفس پَر میزنی
داری به این در و اون در میزنی
در خونشو بزن
تو دلت یه دریا غم میزنه موج
غم و غصت داره میرسه به اوج
بگو یا امام حسن
یا حسن کلید قفل قفسه
این حسینه که به دادم میرسه
به امام حسن گرفتارم
به امام حسین گِره دارم
گره افتاده توی کارم
به امام حسن که بیتابم
به امام حسین توی خوابم
نمی دیدم سگ اربابم
( حسین ، آروم جونم ،
حسن ، ای آقا جونم ... ) تکرار
وقتی معصیت رو میشوره خدا
فدای چشمایی که نورِ خدا
اَزشون مُنجلیه
قربون خدا برم که با منه
کرمش همیشه روی دامنه
حسنِ بنِ علیه
حسنِ بنِ علیه شاه کرم
الهی کم نشه سایش از سرم
به امام حسن دلم خونه
به امام حسین نمیتونه
دل من واشه از این خونه
یا امام حسن بده راهم
یا امام حسین تویی شاهم
حرمِ اللّهه پناهگاهم
( حسین ، آروم جونم ،
حسن ، ای آقا جونم ... ) تکرار
قسمت اول :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
جگر گوشه ی آل طاها
« سلام ... »
نخستین گلِ باغِ زهرا
« سلام ... »
دلم رفت از دست
تابی بده
سلامٌ علیکم ، جوابی بده
به دنبال بویِ حبیب آمدم
غریب مدینه ، غریب آمدم
خدایت به غربت ،
پُرآوازه کرد
بقیع تو ،
داغ مرا تازه کرد ...
مرا رانده از
این حوالی نکن
دلم را از این داغ ،
خالی نکن
اَلا ای لبان تو ، ماءِ مَعین
رُخت جلوه در جلوه
خُلقِ برین
ز عطرِ تنت ،
زنده شد کائنات
دمید از لبت
نفخه های حیات
رُخت در دلِ آسمان
بدر شد
شب گیسوانت ،
شب قدر شد
حسن کیست ؟
آئینه ی کبریا
حسن کیست ؟
دریای بی انتها
حسن جان ،
اگر چه امیرِ غمی
تو زیباترین گوهر عالَمی
فرشته در این بزم ،
در بام توست ...
سپیده ،
سرش رویِ دامان توست
از این خاکدان
بی شکیبی نکن
تو پهلوی مادر ، غریبی نکن
تبِ عشقِ تو
در سِرشت من است
به زهرا ، « بقیعت »
بهشت من است ...
اَلا سبطِ اکبر
گُلِ فاطمی
مهِ کوچه هایِ بنی هاشمی
نمیدانم این شهر
با تو چه کرد
مگر آتش زهر
با تو چه کرد ... ؟
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
قسمت اول :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
جگر گوشه ی آل طاها
« سلام ... »
نخستین گلِ باغِ زهرا
« سلام ... »
دلم رفت از دست
تابی بده
سلامٌ علیکم ، جوابی بده
به دنبال بویِ حبیب آمدم
غریب مدینه ، غریب آمدم
خدایت به غربت ،
پُرآوازه کرد
بقیع تو ،
داغ مرا تازه کرد ...
مرا رانده از
این حوالی نکن
دلم را از این داغ ،
خالی نکن
اَلا ای لبان تو ، ماءِ مَعین
رُخت جلوه در جلوه
خُلدِ برین
ز عطرِ تنت ،
زنده شد کائنات
دمید از لبت
نفخه های حیات
رُخت در دلِ آسمان
بدر شد
شب گیسوانت ،
شب قدر شد
حسن کیست ؟
آئینه ی کبریا
حسن کیست ؟
دریای بی انتها
حسن جان ،
اگر چه امیرِ غمی
تو زیباترین گوهر عالَمی
فرشته در این بزم ،
در بام توست ...
سپیده ،
سرش رویِ دامان توست
از این خاکدان
بی شکیبی نکن
تو پهلوی مادر ، غریبی نکن
تبِ عشقِ تو
در سِرشت من است
به زهرا ، « بقیعت »
بهشت من است ...
اَلا سبطِ اکبر
گُلِ فاطمی
مهِ کوچه هایِ بنی هاشمی
نمیدانم این شهر
با تو چه کرد
مگر آتش زهر
با تو چه کرد ... ؟
3/7/1401