eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ این غنچه که زینب از خدا نام گرفت از گلشن وحی رنگ و بو وام گرفت از گریه شد آرام چو بر دست حسین قلب همه کائنات آرام گرفت استاد مرحوم
مادر یوسف: من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم 🔺پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت، کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند، گفتند به خمینی توهین کن یوسف این کار رو نکرد. 🔺به من گفتند توهین کن گفتم چنین کاری نمیکنم گفتند: بچه‌ت را می‌کشیم بازهم قبول نکردم پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند... 🔺گفتند به خمینی توهین کن بازم توهین نکردم من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند؛ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم گفتند: دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها می‌گردانیم... 🔺شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه میگفتم: ، ... انگار همه عالم کمکم می‌کردند برای حفر قبر پسرم. دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر... 🔺فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو... 🔺کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم.. به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. 🔺به راستی مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی (ره) ایستادند ما چه قدر پای ارزش هایمان ایستاده ایم
من مظلوم‌ترین مادر شهید ایرانی هستم. پسرم یوسف بعد ازعملیات آزادسازی خرمشهر برگشت، کوموله پ‌ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند.گفتند: به خمینی توهین کن،یوسف این کار رونکرد. به من گفتند:توهین کن، گفتم:چنین کاری نمی‌کنم.گفتند: بچه‌ت رامی‌کشیم، بازهم قبول نکردم. پسرم روبستندبه گاری وجلو چشمم سراز تنش جداکردندوباساطور دست‌هاوپاهاش را قطع کردند،شکمش را پاره کردند و جگرش رادرآوردند. گفتند:به خمینی توهین کن، بازم توهین نکردم. من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم، دریک اتاق گذاشتند ودر رو قفل کردند؛ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی، گفتم: من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم. گفتند: دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها می‌گردانیم. شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه میگفتم: . انگار همه عالم کمکم می‌کردند برای حفر قبر پسرم. دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم. گوشه‌ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر. فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری می‌داد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو. کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم. به همین خاطر من مظلوم‌ترین مادر شهید ایرانی هستم. 🔘 حتی شنیدن این قضیه برای ما سخت است، چه برسد به انجام آن. اینها مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی ایستادند، ما چه قدر پای ارزشها ایستاده‌ایم؟