eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوری و دوستی بس است آقا من‌ پر از غصه و پر از دردم فرج تو نیامده  از بس ... روز و شب دائماً گنه کردم کاش میمردم از خجالت ، وای چقَدَر سنگ دل شدم آقا یک نگاهی به من نما تا که ... بازگردد دلم به سوی شما چقَدَر بی وفا شدم ، هیهات نمکِ سفره ی تو را خوردم وَ نمکدان شکستم و دائم با گناهان تو را چه آزُردم من همیشه وَبالتان هستم دادم آزارتان ... ولی بخرم آدمم کن ، مرا به همراهت یک شب جمعه کربلا ببرم تو کریمی و من گدای تو ام رد نکن دستم و بده نانی من ندارم امید غیر از تو مورم و حضرت سلیمانی تو چرا گریه میکنی ای عشق؟ این ... منم که گنه شده کارم تهمت و غیبت و سه نقطه دگر نامه ای غرق معصیت دارم خسته و دلشکسته آمده ام نامه ام هم که پر ز عصیان است کوچکم ... ؛ از قدیم میگفتند... اینکه بخشیدن از بزرگان است به فدایت جهان و مردم آن زود برگرد ای نگار همه شیعه دارد ز غصه میمیرد ای امیدِ دلِ فَِکارِ همه آسمان دلم چه بارانی است! خسته از مردمان این شهرم ای رفیق قدیمی ام آقا با همه غیر حضرتت قهرم وارثِ ذوالفقارِ تیزِ علی منجیِ عالَمی امامِ زمان ای نهان گشته از دو چشم همه از پسِ پرده رُخ نِما تو عَیان ای سُلَیمان آسمان و زمین مثل مور آمدم به درگاهت حاجتم را روا بکن ای عشق جان به قربان حِشمت و جاهَت من غلامی ز نوکران تو ام أَنتَ نِعمَ الاَمیر یا مهدی جان پهلو شکسته ، جان علی دستِ من را بگیر یا مهدی شعر من تُحفه ای است ناقابل گرچه ناچیز و کم بُوَد اما منتی بر سرم‌ گذار ای دوست هدیه ام را قبول کن آقا [][][][][][][][] سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع): (زائر) ربیع الاول ۱۴۴۲ سوزِقلم✍ .
(عج) حلال تمام مشکلاتی ای عشق تنها تو بهانۀ حیاتی ای عشق برگرد که روزمرّگی ما راکشت الحق که سفینة‌ النجاتی ای عشق اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج 🌼🍃
آنقدر  که  از  ماه  زمین  فاصله  دارد از  محضرتان  دورم  و    قلبم   گِله دارد خیره  شده  چشمم   به دعای سحر تو کِی  اهل   دلی   همچو   شما  نافله  دارد عشق تو مرا گوشه نشین کرده به هر جا آواره ی    روی   تو    مگر    حوصله  دارد برسفره ی  اِطعام شما چشم  به  راهم لطفی   به   گدایت   که   امید   صِله  دارد 👉
قسم به آیه ی چشمت،بیان به رقص آمد زمین مصالحه کرد و زمان به رقص آمد نسیم اهلی زلفت که گشته خلوت خواه سحر به جذبه ی رویت گران به رقص آمد  تو بی هوا تری از ناگهان و پیش تو باز هزار حادثه ی ناگهان به رقص آمد شفای دیده ی تاریک قوم کنعانی عزیز و شاه و زلیخا نهان به رقص آمد ز بوی گوشه ی شالت جهان معطر شد صبا به یمن ورودت  وزان به رقص آمد   شکوه و نخوت دنیا به یک فروغت ریخت ز صبح روشن چشمت جنان به رقص آمد تو را اَزل بسرود و اَبد روایت کرد به  جلوه ات نظری کرد و جان به رقص آمد تو بی گمانه ترین اتفاق روی زمین که شک قرین یقین بی گمان به رقص آمد
نقل می‌کنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌های رند را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند أمّا شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شأن من نیست که اینان را ناامید برگردانم! ! مدت‌هاست در بساط شما خودمان را خاک‌مالی کرده‌ایم! گاهی در نیمه‌ی شعبان، گاهی جمعه‌ها گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ایم! می‌دانیم این کارها کار نیست و خودمان می‌دانیم کاری نکرده‌ایم ولی خوب یاد گرفته‌ایم خودمان را خاک مالی کنیم و در صف، منتظر بمانیم تا دستمزد دریافت کنیم. ای پادشاه مُلک وجود! این دست‌های نیازمند، این چشم‌های منتظر، این نگاه‌های پرتوقع، گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه!