eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروفایل❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهادت بانوی دو عالم 🖤حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀تسلیت باد 🖤امیدوارم 🥀گل باغ نبی اکرم ص 🖤گره گشای مشکلاتتون باشه ♡••♡••♡••♡••♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید پا برهنه یک شب در حین عملیات سید حمید را دیدم گفت: بیا برویم روضه چند نفری را جمع کنیم داخل یک سنگر من دلم خیلی هوای روضه کرده... سید برهان از روحانیون رفسنجانی روضه خوبی خواند. وقتی روضه تمام شد، مثل اینکه باری از روی دوشش برداشته باشند. سبک بال و خندان رفت طرف نیروهای گردانش پا برهنه در وادی مقدس ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
نماز اول وقت سیره شهدا 🔴 یکی از آشنایان ، خواب شهید «سیداحمد پلارک» را می‌بیند. و از ایشان تقاضای می‌کند. 🔴 شهید پلارک در جواب می‌گوید: «من نمی‌توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می‌توانم شما را شفاعت کنم که شما بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید، همچنین را نگه دارید. در غیر این صورت، هیچ کاری از دست من بر نمی‌آید.» 🌹🌹 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌹🏴🌹🌴🌹🏴🌹 فرمانده گردان حضرت معصومه (س) براے شهید شدن به هر درے زده بود ، امّا شهادت قسمتش نمےشد . بعد از عملیّات کربلاے ۴ حسابے رفتہ بود تو هم ؛ شب عملیّات کربلاے ۵ مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمہ (س) حاجے نشستہ بود توے سنگر فرماندهے توے اون اوضاع و احوال ڪہ همہ در تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت . راضیش ڪرده بود تا براش روضہ بخونہ ، روضہ حضرت زهرا (س) ، مداح میخوند و حاجي گریہ میڪرد : "وقتے ڪہ باغ مےسوخت ، صیّاد بے مروّت مرغ شکستہ پر را ، در آشیانہ میزد* گردیده بود بود قنفذ ، همدست با مغیره* او با غلاف شمشیر ، این تازیانہ میزد* همون شب بـےبـے شهادتش رو امضا ڪرد صبح عملیّات ڪہ اومده بود براے سرڪشے خط ، خمپاره خورد ڪنارش فقط دو تا ساق پاش سالم ماند ... ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فایل صوتی کامل کتاب در کانال موجود است
✫⇠(۱۹۰) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و نود:چهار دونه و نصفی! ♦️شبهای جمعه به جای آب‌گوشت شام، خورش لوبیا داشتیم و هر دو نفر توی یه بشقاب می خوردیم. اون وقتها من و صادق‌زاده هم غذا بودیم. شام رو که گرفتیم دیدیم تو ظرف ما کلاً نُه دونه لوبیا هست. نه این که به ما کم داده باشن. اتفاقا مسؤل غذا خیلی عادلانه تقسیم می‌کرد ، ولی دیگه کرَم و سخاوت بعثیها در همین حد و اندازه بود. 🔸️روزی چند دونه بیشتر و روزی دیگه چند تا کمتر. چهارتا من برداشتم و چهارتا علی. یه دونه لوبیا مونده بود و هی به هم تعارف می‌کردیم. من به شوخی گفتم ببین علی آقا من بزرگ‌ترم و ایثارم بیشتره. امشب میخام ایثارمو به نمایش بزارمو نصف لوبیا رو بهت ببخشم. بخور نوش جونت. یکی سیر بشه بهتره تا هر دو مون گشنه بمونیم. علی هم با دو انگشتش لوبیا رو ورداشت انداخت بالا. تا مدتها سرِ به سر علی میذاشتم که ببین چه رفیق ایثارگری داری! اون شب من گشنه سرمو زمین گذاشتم و نصف لوبیام رو به تو بخشیدم که تو سیر بخوابی. علی هم می‌گفت! بابا کچلم کردی با اون نصف لوبیا. آخه یه نصفه چطور میتونه آدم رو سیر کنه و خلاصه این جر و بحث و استدلال ما ادامه داشت تا سوژه بعدی گیرمون بیاد. 🔹️یکی از چیزهای خنده‌دار زمان اسارت، سهمیه‌بندی خرما یا انگور بود که چند ماه یه بار با کلی منت گذاشتن بر سرِ بچه‌ها به ما می‌دادن. وقتی سهمیه بین آسایشگاه‌ها تقسیم می‌شد‌، انگار بین چند خانواده دو سه نفره تقسیم می‌کردن. اونقدر کم بود که مسئول تقسیم غذا خوشه‌ها رو دونه می‌کرد و به هر نفر، چیزی در حدود ده یا دوازده دونه انگور بیشتر نمی‌رسید. خرما هم نهایتش سه چهار دونه بود. 📌قسمت خنده‌دارش این بود که گاهی، وقت تقسیم میوه‌هایی مانند انگور و پرتقال می‌پرسیدن که شما همچین چیزایی توی ایران دارید یا تا حالا خوردین؟!! نمی‌دونم چی تو گوش این بینواها خونده بودن که کشور و مردم ایران رو با اون همه وفور نعمت مثل سومالی و اتیوپی می‌دیدن و حتی بدتر! بچه‌ها به هم نگاه می‌کردن و با پوزخند به هم می‌گفتن والا گاوهای ما تو ایران از اینها نمی‌خورن تا چه برسه به ما. گاهی به خاطر همین پوزخندا یکی دو نفر زیر کتک می‌رفتن. 📍این بندگان خدا اونقدر توی جهالت و بی‌خبری خودشون دست و پا می‌زدن که چشم و گوش بسته هر چه از رادیو و تلویزیون‌شون علیه ایران پخش می‌شد رو باور می‌کردن. وقتی کمی وضع عادی‌تر شده بود و بعضی از بچه‌ها از انواع میوه‌ها و وسایل لوکس تا رفاهیات ایران و وضع عمومی و معیشت خانوارهای ایرانی براشون تعریف می‌کردن‌، نزدیک بود دو تا شاخ از کله شون بزنه بیرون . اکثرا هم باور نمی کردن و فکر می‌کردن بچه ها دارن گزافه‌گویی می‌کنن و میخان اونها رو دق بِدن. 💥وقتی کسی می‌گفت: مثلاً اکثر خونواده های ایرانی یخچال‌، تلویزیون، تلفن، فرش، ماشین لباس‌شویی دارن و قیمت گوشت، مرغ، برنج و حبوبات و میوه‌جات اینه و متوسط درآمد خانوار ایرانی این‌قدره، براشون تازگی داشت و فکر می‌‌کردن ما داریم دستشون میندازیم... 
🔵 (س) 🔸️قسمت هفتم ⚡در میان پیامبران و دیگر اولیای الهی، حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) الگوی بی‌نظیری برای عملیاتی کردن اقسام گوناگون جهاد است؛ زیرا نمونه‌های زیادی از هر چهار نوع جهاد، در زندگانی کوتاه ایشان وجود دارد که برخی از آن‌ها از نظر می‌گذرانیم: ۴. 🔸️فاطمه(سلام الله علیها) و جهاد اصغر 🔹️گفتگویی که در واپسین روزهای حیات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) با امیرمؤمنان علی(علیه السلام) صورت گرفت، بیانگر اوج جهاد آن بانو در خوب شوهرداری و حفظ کانون خانواده است: 📌فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: «يَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِي‏ كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي؛ ای پسرعمو! در طول مدتی که با من زندگی کردی، مرا دروغگو و خائن نیافتی و هرگز با تو مخالفتی نداشتم». امام علی(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَكِ غَداً بِمُخَالَفَتِي‏؛  پناه بر خدا (که تو با من بدرفتاری کرده باشی). تو خداشناس‌تر و نیکوکارتر و باتقواتر و شرافتمندتر و خداترس‌تر از آن هستی که فردا (ی قیامت) نسبت به مخالفت با من، توبیخت کنم».  ⚡امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در سخن دیگری اوج رضایت خود از زهرای مرضیه(سلام الله علیها) را این‌گونه بازگو کرده است:  فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ‏ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ‏؛ به خداوند سوگند! من هيچ‌گاه فاطمه(سلام الله علیها) را خشمگين و ناراحت نكردم تا از دنيا رحلت كرد. فاطمه(سلام الله علیها) هم مرا خشمناک نكرد و از من نافرمانى ننمود. هر گاه به چهره فاطمه(سلام الله علیها) نگاه مى‌كردم، غم و غصه‌هایم از بین می‌رفت.  💢فهرست منابع 22.    مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی،  1403ق. 23    المرعشی التستری، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، چاپ اول، قم: مكتبة آية‌الله المرعشى النجفى،  1409ق‏.  24.    معهد باقر العلوم، موسوعة کلمات فاطمة الزهراء، چاپ اول، قم: معهد باقر العلوم، 1393ش.   25.    مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، چاپ اول، قم: کنگره شیخ مفید،  1413ق.  26.    ورام بن أبیفراس، مسعود بن عیسی، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام‏، چاپ اول، قم: مکتبة فقیه، 1410ق. 🏴 🔸️ 🔸️
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈ 🎞 یڪبار با حمید آقا داشتیم مےرفتیم بیرون ڪہ بحث تقلب در امتحانات وسط ڪشیده شد من گفتم: دانشگاه اگہ تقلب نکنے اصلا نمیشہ! حمیدآقا سریع گفتن: نباید تقلب ڪنید مخصوصا تودانشگاه حتے اگہ رد بشے چون تاثیر مدرڪ روے حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعے مشڪل پیدا مےڪنہ. خودش مےگفت: بعضے وقتا ماموریت بودم ونرسیدم درس بخونم ولے تقلب نڪردم و رد شدم ولے پیش خدا مدیون نشدم.. و دوباره درس رو برداشتم و فرصت ڪردم بخونم و نمره خوب هم آوردم.