.
#امام_زمان ۱۴۰۲
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
شاه غریب، دلبر بی یار و یاورم
از دست من طرید شدی، خاک بر سرم
صبحم به شام می رسد و شام من به صبح
اما دریغ! نام تو را هم نمی برم
هستم اسیر ظلمت و تاریکی گناه
قدری بتاب بر دل من، ماه انورم
خواهم برای امر ظهورت دعا کنم
درد فراق تو شده بر سینه آذرم
با یک نگاه ،زندگی ام زیر و رو شده
مدیون یک نگاه تو و لطف مادرم
راهم بده به خیمه ی خود حضرت کریم
حالا که در هوای حریم تو می پرم
من در برابر تو گنه کرده ام ولی
یک لحظه می شود بنشینی برابرم
خاکی شده میان بیابان عبای تو
از بیخیالی دل سنگم، مکدّرم
حرف از عبا شد و دل من رفته کربلا
در فکر پاره های تن پاک اکبرم
آمد حسین با کمک زانوان خود
گفت ای علی،تو اکبرمی یا که اصغرم😭
از چه عصای پیری بابا شکسته ای
مویم سفید شد،کمکم کن،که مضطرم
هنگام چیدن تن تو زنده مانده ام
چون بین دشمنان کمکم کرده خواهرم
دارد نشانه از تو تمامی کربلا
پیچیده بوی تو همه جا، یاس پرپرم
قرآن من، ورق ورق از کینه ها شدی
حالا به فکر چیدن سی جزء پیکرم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
«نمی آید»
جوان راهی شد و بابا نگاهش سر نمی آید
دلش گفته علی سالم ازین محشر نمی آید
تمامِ جان خود را می فرستد سوی قربانگاه
ذبیحی در نگاه دهر ازین بهتر نمی آید
محمّد پا به بعثت می گذارد ، غرق حسرت شد
که دیگر بعدِ این معراج... پیغمبر نمی آید
شمیم احمد و زهرا و حیدر با حسن دارد
چنان عطری برافشانَد که از عنبر نمی آید
چنان می غرّد و می تازد و بر قلب دشمن زد
که حیرانند و از لشکر نفس ها در نمی آید
به یک تیغش زده صدها حرامی سجده بر پایش
حریفش ، تن به تن یک مرد جنگاور نمی آید
گَهی سر، گاه پا،گَه دست و گاهی پیکر افتاده
کسی انگار دیگر ، از پسِ او بر نمی آید
کم آوردند و جمعی ریختند از هر طرف رویش
برای یک نفر ، لشکر پیِ لشکر نمی آید
علی فرقش درید و سجده در محراب افتاده
چنین بُغضی به قلب کربلا باور نمی آید
دریدش گله ی گرگان و کفتاران و وحشی ها
به قدری ارباً ارباٰ شد که بر منظر نمی آید
اَغِثني های جان کاهش، حسین را کشت در صحرا
کجا پاشیده ؟ چشمش ذرّه ای پیکر نمی آید
به دامانش علی تقسیم ، علی شد عین و لام و یِ
هجاهایش به مقیاس علی اکبر نمی آید
فشرده لختهْ خون ، راه گلویش را خبیثانه
صدای محشرش از حنجرش دیگر نمی آید
کمان گشت و خمید و خرد شد پشت حسین آخر
به زیر غم، کمر تا گشته بالاتر نمی آید
«جوانانِ بنی هاشم بیایید» آیه بردارید
که دامانش به قدرِ سوره ی کوثر نمی آید
به لب هایش پدر پُر می کند گل بوسه هایش را
عبا خون گریه می کرد این گلِ پرپر نمی آید
هدف در کربلا برچیدنِ نسل علی ها بود
خیالش بعدِ عاشورا دگر حیدر نمی آید
قلم لرزیده و افتاده از دستان «آلاله»
که حجمِ دردِ این روضه ، دَرین دفتر نمی آید
#الهه_پورحاجی_آلاله ✍
۲۷۲۷
#شور
#حضرت_ابالفضل
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_رقیه
#حضرت_قاسم سلاماللهعلیهم
.
ذکر قنوتم ابالفضل
کشته روتم ابالفضل
جلو تمثالت ساعتها
مات و مبهوتم ابالفضل
منو واداره به سجده کرده چشمات آی ابالفضل
چشم شور دور باشه از چشمای شهلات آی ابالفضل
صدقه میدن همه به قدو بالات آی ابالفضل
با وفا ،آقاترین
با نصب ،ای بی قرین
ساقی کرب و بلا
خوشگل ام البنین
...
دنیای بی تو حرامم
بفدای ت تمامم
مشرفم کربلا تا
دخیل کنج مقامم
خوش قدو بالای لیلا جون بابا علی اکبر
وقت رزمت میگه سقا بارک الله علی اکبر
خیلی فرقی ام نداره الله اکبر با علی اکبر
شیره وو نام آوره
بس شبیه به حیدره
بین میدون میگفتن
الفرار علی اکبره
...
ای همه ی اشتیاقم
با سینه زنهات ایاغم
داروندارم رقیه
میایی محشر سراغم
رو دوش ساقی ببین سگ سراتو یا رقیه
عمو خوشگلت داره خیلی هواتو یا رقیه
جون اکبر میره تا میشنوه صداتو یا رقیه
قد علم به ستمگری
حیدری به جنس دختری
خطبه هات شده گریه هات
چون علی تو دلاوری
...
به همه دلها حاکمی
تو شیری از بنی هاشمی
به تو مینازن حسنیا
خوشگل نجمه قاسمی
اون بروروت طاق ابروت عقلو از سرم ربوده
قتل عشاق همه زیر سر چشمای توبوده
بمیره هر چی بخیله بمیره هرچی حسوده
نعره ی انالحقو
از حسن تو مشتقو
ابن سعد متحیره تا زدی
با یه ضربه تو ارزقو
...
شعروسبک:
#حاج_محمد_حسنلو
24.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●━━━━━━───────
#شور #ولادت
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#سبک_حسین_مولا
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مناره ها - شدن رعنا - به عشق اون - قد و بالا
مُؤذن ها - فداییتن - شهید خوش - صداییتن
صدای تو - ندای عشق - به ما میگن - گدای عشق
به این سائل - بده توشه - ببر ما رو - تا شش گوشه
آقازاده / خونهت آباد
گِرههای کار من / به تو اُفتاد
نگاهی کن / به این شیدا
دلم لک زده برم / تا پایین پا ۲
علی اکبر ۳ آقام علی اکبر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو خلقت از - همه برتر - کیه از تو - پیمبرتر
تویی قرآن - تویی کوثر - تویی ایمان - تویی حیدر
تو دنیای - اباالفضلی - تو همپای - اباالفضلی
تا تو هستی - میدی جُولون - حریفی نیست - توی میدون
بزن نعره / بزن شمشیر
تو هم مثل مجتبی / بکش تکبیر
با هر ضربه / بگو حیدر
به یادِ کَنندهی / در خیبر ۲
علی اکبر ۳ آقام علی اکبر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
من و عرضِ - تمنّایی - که تو عشقِ - جوونایی
بذار با تو - صمیمیشم - همون که تو - میخوای میشم
میخوام محکم - بشه ریشهم - شبیه تو - حسینیشم
برا اسلام - مفید باشم - توو هر حالی - شهید باشم
شدم آقا / شکار تو
نمیلغزه پای من / کنار تو
حواسم هست / بدهکارم
همه زندگیمو از / حسین دارم
علی اکبر ۳ آقام علی اکبر
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
.
#رضاابوالحسنی
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #حضرت_علی_اکبر علیه السلام
🔸 #شب_جمعه
🔹 #پایین_پا
سفر از خود ، سویِ خدا کردم
طیّ ره ، سمتِ کربلا کردم
مُحرمِ قبله ی امید شدم
زائرِ سیّدِ شهید شدم
کردمی ، اشک خویش ، ره توشه
به هوای ضریح شش گوشه
سمتِ پایینِ پا ، نشسته دلم
آری ، آنجا دخیل بسته دلم
بر سرِ قبرِ زاده ی لیلا
ذکرِ من هست : آه و واویلا
آن جوان کز غمش ، پدر شد پیر
گشت از جان و از جهان هم سیر
نام نیکویِ او (( علی اکبر ))
خَلق و خُلقش ، شبیه پیغمبر
در صفِ طف ، ز نسلِ خیرِ سلیل
بود آن نازنین ، نخست قتیل
چونکه تنهاییِ پدر را دید
غربتِ خیر و خیلِ شر را دید
اذنِ میدان طلب نمود از باب
رفت در راهِ رفته ی اصحاب
رفت در رزمگه ، به قصد جهاد
بر علیه فساد و استبداد
همچو حیدر ، دلیر و بی پروا
شد رجز خوان ، برابرِ اعدا
منم از نسلِ سیّدِ ثقلین
هست جدّم علیّ و باب ، حسین
هست بر لب ، نوای تکبیرم
یارِ مولا شوم به شمشیرم
آنچنان نیزه می زنم در جنگ
که کنم عرصه را به دشمن ، تنگ
علوی ، هاشمی ، دلیرم من
شبلِ شیرِ خدا و شیرم من
نسزد اینکه کافری سفّاک
که وِ را بوده مادری ناپاک
خویشتن را خلیفه بشمارد
قلبِ آلِ نبی ، بیآزارد
این خلافت بُوَد ز آلِ علی
غصب گردیده است ، با دَغَلی
داد جولان به عرصه ی میدان
کرد لرزان ، تنِ ستمکاران
هر طرف بر سپاهِ دشمن تاخت
سر و پیکر ، ز هم جدا انداخت
گر چه زخم آمدش به پیکرِ پاک
(( یکصد و بیست )) تن نمود هلاک
ناگه آمد به احترامِ تمام
از دلِ رزمگه ، به نزدِ امام
رو سویِ حجّتِ خدا آورد
گفت : بابا ! عطش ، هلاکم کرد
تشنگی ، قلبِ خسته ام بگداخت
ثقلِ آهن ، به زحمتم انداخت
جرعه آبی بده ، که جان گیرم
پس رَوَم ، جانِ دشمنان گیرم
گفت : ای نازنین ! بیا به برم
نِه زبان در دهانِ من ، پسرم
اَشبه الناسِ سیّدِ ثقلین
چون نهادی زبان به کامِ حسین
دید خشکیده تر ، ز کامِ علی
هست کامِ بهین امامِ علی
لیک در آن دقیقه ی حسّاس
کرد آرامشی به دل احساس
گشت از جامِ معرفت ، سیراب
بر رُخَش باز شد هزاران باب
چون زبانِ وِ را امام مکید
بر تنِ او توان ، دوباره رسید
با دلی خسته از ملال ، پدر
داد انگشتریّ خود به پسر
گفت : نِه ، خاتمِ مرا به دهان
باز رو کن به جانبِ میدان
صبر کن اندکی که ختمِ مآب
کند از مرحمت ، تو را سیراب
شربتی که چو نوشِ جان کردی
تا اَبَد ، تشنه لب نمی گردی
اکبر آمد به رزمگه ، این بار
کُشت (( هشتاد تن )) گهِ پیکار
لشگرِ خصم ، در خروش آمد
بهرِ قتلش به جنب و جوش آمد
حمله کردند با سنان و سُنین
بر عزیزِ دلِ امام حسین
(( مُرّه )) شمشیر زد به فرقِ سرش
داغ بنهاد ، بر دلِ پدرش
شد چو حیدر ، سرِ علی مُنشق
دیگر او را به تن نماند رمق
دست بر گردنِ عُقاب آویخت
خونِ پاکش به چشمِ مرکب ریخت
خون به مرکب ، رهِ تماشا بست
لشگرِ کفر ، راهِ او را بست
جای اینکه رَوَد به سوی خیام
رفت بینِ سپاه کوفه وشام
بُزدلانِ سپه ، دلیر شدند
روبهان ، حمله ور چو شیر شدند
هر کسی ضربتی به اکبر زد
گر مُیسّر شدش ، مُکرّر زد
با تنی پاره پاره از سرِ زین
گشت شبه رسول ، نقش زمین
گفت : بابا ! دگر خداحافظ
ای مرا تاجِ سر ، خداحافظ
در برم آمده رسولِ خدا
(( قَد سَقانی ، بِکَأسِهِ الاَوفی ))
جدّم از تشنگی ، نجاتم داد
آب از چشمه ی حیاتم داد
با تو گوید ، جنابِ ختمِ مآب :
کای حسین جان ! به سوی ما بشتاب
ای مرا یادگارِ آزاده
جامِ دیگر ، تو راست آماده
این بگفت و لب از تکلّم بست
مَردُمِ دیده اش ، به مَردُم بست
پورِ دختِ نبی ، به میدان تاخت
خویشتن را به رویِ خاک انداخت
سرِ اکبر گرفت بر دامان
کرد خون ، پاک از آن لب و دندان
صیحه زد هفت بار : کای پسرم
راحتِ جان ، ستاره ی سحرم
ای مرا نورِ دیده ، شیره ی جان
زود عمرت رسید بر پایان
ای فروزنده اخترِ دنیا
بعدِ تو ، خاک بر سرِ دنیا
سوی مُلکِ بقا ، روانه شدی
راحت از محنتِ زمانه شدی
پدرت مانده بی کس و تنها
بینِ اعدا ، اسیرِ کرب و بلا
ثُمَّ قالَ : بُنَیَّ ! ماعَرَفوک
قَتَلَ الله ، اُمَّةً قَتَلوک
ای رسول خدا ، ز سر تا پا
حق کُشد آن کسی که کُشت تو را
گر چه اکبر نداد پاسخِ او
رُخِ ماهش نهاد بر رُخِ او
یاد از صورتِ پیمبر کرد
بوسه باران ، جمالِ اکبر کرد
بود سرگرمِ گفتگویِ علی
برنمی داشت رو ، ز رویِ علی
دشمن و دوست ، ناله سر دادند
بهرِ مولا ، به گریه افتادند
شیون از خیمه گه ، به گردون رفت
اشک از دیده ها ، چو جیحون رفت
این گمان رفت داغدیده پدر
داده جان در کنارِ جسمِ پسر
دخترِ فاطمه ، پریشان شد
سوی میدان به آه و افغان شد
هم تسلّی ، دلِ برادر کرد
هم جدایش ز جسمِ اکبر کرد
پس حسین ، آن خلیفه ی معبود
به جوانانِ هاشمی فرمود :
تنِ صد چاکِ پاره ی جگرم
ببرید از وفا به سوی حرم
(( ایزدی )) را به تن بُوَد تا جان
هست بر غربتِ حسین ، گریان
🤲 التماس دعای فرج
حاج امیر ایزدی همدانی
زمزمه؛ بابا خوش اومدی.mp3
1.38M
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#زمزمه
🔹بغضاً لِمرتضی🔹
از هر طرف میزدن
با نیزهها، با سنگ جفا
ای وای تو رو زدن، بُغضاً لِمرتضی
میدونه خدا که
چه غصهای رو قلبم اومده
تا دیدم با کینه
یه لشکر ابن ملجم اومده
مثل دل بابا، فرقت شکست
جسمت مثه دلم، در خون نشست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صورت میذارم علی
رو صورتت، از مصیبتت
قد منم شکست، با سرو قامتت
تو بودی امیدم
دیگه برام نمونه بال و پر
جوون رشیدم
پاشو تا خیمه عمه رو ببر
زینب کجا و این، نامحرما
آرامش حرم، پاشو بابا
شاعر: #جمعی_از_شاعران
#شب_هشتم_محرم
زمینه؛ ماه من.mp3
1.29M
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#زمینه
🔹ماه من🔹
حالا که میری، ماه من، از حرم
پیش چشم من، راه برو، چند قدم
میری و برات تنگ میشه آخه دلم
تنگ میشه برات، آخه دلم
میری به قلب لشکر
تویی هستی من علیِ اکبر
تویی آینۀ روی پیمبر
میری تازه میشه فراق حیدر
علی جانم، دل اهل حرمو میبری همرات
علی جانم، به فدای تو، فدای قد و بالات
علی جانم، علی جانم
«علی جانم، ای امید قلب بابا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افتاده مگه، دستِ باد، موی تو
صحرا پر شده، ای گل از، بوی تو
قلبم میکشه، جسممو، به سوی تو
نیمهجون میام، به سوی تو
رفتی عزیزِ دلها
خدا میدونه چی کشیده بابا
وقتی که تنتو دیدم رو خاکا
منم و یه پیکر ارباًاربا
علی جانم، چطوری کنار تو جون نده بابات
علی جانم، چی اومد آخه به روز قد و بالات
علی جانم، علی جانم
«علی جانم، غرق خونه قلب بابا»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
نغمهپرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور
#شب_هشتم_محرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه حضرت علی اکبر(ع)
شب هشتم محرم ۱۴٠۳
پیر شدم، پای قد کشیدن تو
زار شدم، وقت دل بریدن تو
حاصل، دنیای منو عوض کرد
کاری که، نیزه کرده با تن تو
حیف از اون، صورت زیبا
حیف از اون، قامت رعنا
حیف از اون، پیکرِ پاکِ
ارباً اربا
برو ولی بدون علی دلم برات تنگ میشه
دلم واسه شنیدن لحن صدات تنگ میشه
دنیا با این بزرگیاش واسه بابات تنگ میشه
یا ولدی ۳ یا علی
دیدم از، بین خیمه ها یه نامرد
بی هوا، مثل مادرم تو رو زد
لشکری، اومدن سراغتو از
هر طرف، چوب و سنگ و نیزه اومد
وای از این، پهلوی خونی
وای از این، ابروی خونی
وای از این، فرق دو تا و
موی خونی
برو ولی بدون علی رمق نمونده برام
کنار نعش تو باید با سر زانو بیام
محاله که دیگه بابا بند بیاد گریه هام
یا ولدی ۳ یا علی
خالیه، خیلی جای مادر تو
زینبم، اومده بالا سر تو
لااقل، خوبه که خبر نداره
خواهر از، حال و روز پیکر تو
رو عبا، می برمت تا
خیمه ها، با خود سقا
پر شده، از گل لیلا
کلّ صحرا
برو ولی بدون علی از غم تو پیر شدم
تو که زمین خوردی بابا منم زمین گیر شدم
غصه ی تو کشت منو، از همه چی سیر شدم
یا ولدی ۳ یا علی
#وحید_محمدی ✍
#زمینه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم