#حدیث_مهدوی
امام علی علیه السلام فرمود: «برای قائم ما، غیبتی است که طولانی میگردد مثل اینکه شیعه در این زمان به دنبال نعمت و سبزه زاران میگردند؛ ولی آنها را نمی یابند.
آگاه باشید! هر شیعه ای که در زمان غیبت او در دین خود ثابت قدم بماند و قلبش از غیبت طولانی امامش، سنگ و سخت نگردد؛ در روز قیامت با من هم درجه است. » سپس فرمود: «قائم ما، هنگامی که قیام میکند، بیعت هیچ کسی بر گردن او نیست به همین علت است که ولادتش مخفی و خودش از دیدگان پنهان است. »
[۲]: ۶۷. کمال الدین؛ ص ۳۰۳.
#یاایهاالعزیز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهید
#شهید_برونسی
🥀#نماز_شب🥀
یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و گوفته ولو شدم روی زمین.
فکر میکردم عبدالحسین هم میخوابد. جوارابهاش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم.
پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خستهتر باشد. احتمالش را هم نمیدادم حالی برای خواند #نماز_شب داشته باشد.
خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را میکردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهٔ فرماندهٔ محور پیدا میشود. آن وقت باز باید می رفتیم دیدگاه و میرفتیم پشت دوربین. خدا می دانست کی برگریدم.
پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که.
رفتم توی چادر و دارز کشیدم. زود خوابم برد.
اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظهای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز با حالی خوانده است.
خاکهای نرم کوشک، ص ۹۸.
#خاطره_نگاشت
#تطهیرناشدنی
23 آذر سال 1357
🔻کودککشی رژیم پهلوی در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد
📌روایتی از فضلالله فرخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آزارواذیت تروریستهای تکفیری در عتبه مقدسه سوریه!/ جمعآوری مهر و پرچم از حرم حضرت رقیه (سلامالله علیها)
🔹دو روز گذشته تروریستهای تکفیری در حرمهای مطهر حضرت رقیه و حضرت زینب با ورود بیادبانه و مسلحانه به صحن مقدس هر دو حرم هتکحرمت کردند.
🔹امروز نیز در دستوری عجیب از سوی تروریستهای تکفیری، حرم مطهر حضرت رقیه مجبور به جمعآوری تمامی ادعیه، مهرها و پرچمهای مزین به نام اهلبیت شدند!
🔹 «عبدالله نظام» مسئول طایفه شیعه در سوریه نیز پیشازاین گفته بود: پساز مشاهده برخی تهدیدها و آزارها علیه شیعیان، نمیتوانم امنیت کامل را تضمین کنم.
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد از این بیشتر ؟ بمیرم برات خانم
25.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 امنیت و آرامش در حرم مطهر حضرت زينب سلام الله علیها
🌹 #مامان_ما_هر_شب_پیش_تو_ایم
.
▫️توفیقی بود خدمت مادر شهیدان طبری از لشکر ویژه ۲۵ کربلا رسیدیم.شهید اول خانواده سعید سال ۶۱ دشت عباس بشهادت رسید.هفت ماه بعد سعادت در زبیدات عراق.پنج سال بعد برادر سوم سیامک در خرمال بشهادت رسید.
.
🔖حاج خانم میگفت : بعد از فوت حاجی ( پدر شهیدان) یک شب موقع خواب ترسیدم ، گفتم کجا رفتین من و تنها گذاشتین، من میترسم...خوابیدم ، خواب دیدم پسرهام همونجایی که من خوابیده ام رختخوابشون پهنه ، بهم میگن مامان نترسیا ، تنها نیستی ما هر شب کنار تو میخوابیم...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#شادی_روحشان_صلوات
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
در تهران همانقدر که مسولیتهایش
بیشتر میشد، زمان کنار همدیگر بودنمان کمتر میشد. مدرسهای که در آن درس میدادم، نزدیکیهای حرم حضرت عبدالعظیم بود.
فشار زیادی را تحمل میکردم. اول صبح باید بچهها را آماده میکردم؛ حسین و محمد را میگذاشتم مهد کودک و آمادگی و سلمان هم مدرسه خودم بود. از خانه تا محل کار، باید بیست کیلومتر میرفتم، بیست کیلومتر میآمدم؛ با آن ترافیک سختی که آن مسیر داشت و ماشینهای سنگین میرفتند و میآمدند.
گفتم: «عباس تو را به خدا یک کاری کن
با این همه مشکلات، حداقل راه من یک کم نزدیک تر شود.»
گفت: «من اگر هم بتوانم - که نمیتوانست - این کار را نمیکنم. آنهایی که پارتی ندارند پس چه کار کنند؟ ما هم مثل بقیه.»
گفتم: «آنها حداقل زن و شوهر کنار
همدیگر هستند!»
گفت: «نه؛ نمیشود. ما هم باید مثل مردم این سختیها را تحمل کنیم!»
راوی:مرحومه حاجیه خانم حکمت همسر شهید
#سرلشکر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#یدالله_ترمیمی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
روز_شهدایی📿
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#بیسر_پرید!!
🌷از موتور پريديم پايين. جنازه را از وسط راه برداشتيم كه له نشود. بادگير آبی و شلوار پلنگی پوشيده بود. جثهی ريزی داشت، ولی مشخص نبود كی است. صورتش رفته بود. قرارگاه وضعيت عادی نداشت. آدم دلش شور میافتاد. چادر سفيد وسطِ سنگر را زدم كنار. حاجی آنجا هم نبود. يكی از بچهها من را كشيد طرف خودش و يواشكی گفت: "از حاجی خبر داری؟ میگن شهيد شده." نه! امكان نداشت. خودم يك ساعت پيش باهاش حرف زده بودم. يكدفعه برق از چشمم پريد. به پناهنده نگاه كردم. پريديم پشتِ موتور كه راه آمده را برگرديم. جنازه نبود. ولی....
🌷جنازه نبود. ولی ردّ خونِ تازه تا يك جايی روی زمين كشيده شده بود. گفتند: "برويد معراج، شايد نشانی پيدا كرديد." بادگير آبی و شلوار پلنگی. زيپ بادگير را باز كردم؛ عرقگير قهوهای و چراغ قوه. قبل از عمليات ديده بودم مسئول تداركات آنها را داد بهحاجی. ديگر هيچ شكی نداشتم.... هوا سنگين بود. هيچکس خودش نبود. حاجی پشت آمبولانس بود وفرماندهها و بسيجیها دنبال او. حيفم آمد دوكوهه برای بار آخر، حاجی را نبيند. ساختمانها قد كشيده بودند به احترام او. وقتی برمیگشتيم، هرچه دورتر میشديم، میديدم كوتاهتر میشوند. انگار آنها هم تاب نمیآورند.
🌹خاطره ای به یاد سردار خيبر، فرمانده شهيد حاج محمدابراهيم همت
📚 كتاب "همت" از مجموعه كتب يادگاران
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
از همه هستی خودتان
در راه خدا بگذرید
دنیا ارزش ندارد؛
دنیا را بدهید به اهل دنیا،
دنیا را با عشق امامحسین(ع)
عوض نکنید ...
#شهید_علی_ماهانی
#فرمانده_مخابرات_لشکر۴۱ثارالله