هنرمندتر از مادر طبیعت بودی!
چهارده بهار و خزان رویش و ریزش گلها را
به نظاره نشستی ولی با خونت گلی را
آبیاری کردی که خزان ندارد و تا ابد
در دل ما جاودان میماند ...
#شهید_چهاردهساله
#شهید_مرحمت_بالازاده
با لباسِ جهاد ؛
هر کاری عبادت است
و چه زیبا روزهایتان
وقفِ خدا بود ...
#شهردار
#دفاع_مقدس
#مردان_بیادعا
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات
عهد بستم یک شبانگه با خودم
باخدا صحبت کنم تا صبح دم
حاجت دل را بگویم تا سحر
با دعا گیرم ز خالق بال و پر
چون کبوتر پر زنم تا آسمان
لحظه ای گردم جدا از این و آن
سفرهٔ دل در دل شب وا کنم
با خدایم لحظه ای نجوا کنم
این سعادت شدنصیب من دمی
ساختم یک لحظه با خود عالمی
نیمهٔ شب حال دیگر یافتم
رشتهٔ آمال خود را بافتم
باب صحبت وا نمـودم با خدا
لحظه ای گشتم از این عالم جدا
با خدای خود دمی تنها شدم
فارغ از امیال این دنیا شدم
گفتمش ای خالق کون و مکان
ای خدای لم یزل ای مهربان
در دو عالم داد خواه ما توئی
اگه از ما بر گناه ما توئی
توبه کردم باز گشتم سوی تو
آمدم با صد گنه بر کوی تو
گر چه باشد دفتر عمرم سیاه
گر چه کردم عمر خود را من تباه
خواهشی دارم ز تو رب جلیل
بنده گانت را مکن خوار و ذلیل
ذوالجلا گشته ام فرتوت و پیر
در جهان آخرت دستم بگیر
دستگیری کـن تو ما را ای خدا
لحظه ای مـا را مکن از خود جدا
فاخـرم مـن توبه کردم نادمم
بر ســــرایت بار الـــها خـادمم
دست رد بر سینه ام یا رب مـزن
جان مولایم حسین بـی کفن
التماس دعای خیروفرج
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
آورده ام امشب غم پنهانی خود را
بر شانه شب قدرِ پریشانی خود را
رفتی و نگفتیم همین قدر که داریم
از برکت دست تو مسلمانی خود را
در سجده نبخشیده کسی جز تو به این خاک
در راه خدا گرمی پیشانی خود را
آیا چه بر اسلام گذشته است که بُرده_
از خاطر خود خاطره ی بانی خود را
ایمان به تو و مادریات هر که ندارد
فریاد زده وسعت نادانی خود را
پنهان مکن ای ماه دعا در دل این شب
از قبلهی دل صورت بارانی خود را
یک عمر به امید عطای تو نشستیم
پس جمع مکن سفره ی مهمانی خود را
بر چهرهی زهرای خودت خوب نظر کن
بسپار به خاطر غم پایانی خود را
✍ #عاطفه_سادات_موسوی
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
افتخار دین و آیین را اگر میشد سرود
شعر اول از خدیجه لب به گفتن میگشود
ای که بر شأن بلندت کوهها زانو زدند
وی که بر خاک قدمهایت فلک دارد سجود
تو که هستی؟ که شدی همراه ختم الانبیا
در نزول وحی یا در جادهی قوس صعود
حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است
تو که هستی؟ که مقامت را محمد میستود
از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی
غیر تو بانو کسی شایستهی کوثر نبود
اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است
جود تو شد مبدأ تاریخی هجری جود
هر شب از چادرنمازت رنگ و بوی نور داشت
هر سحر با دیدن تو بخت خود را میگشود
آبرو جبریل از آب وضویت میگرفت
در پی این بحر میشد هر چه اقیانوس رود
**
با چنین شأن و مقامی در زمان احتضار
غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود
بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی
آهِ پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود
ناگهان از سوی حق بر دستهای جبرئیل
پنج پیراهن برای #پنج_تن آمد فرود
پنجمین پیراهنِ این پنج تن شد قسمتت
بر تو سهمش را حسین از عرشِ حق هدیه نمود
فاطمه که دید میماند حسینش بی کفن
بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود
بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا
بافتش با اشکِ تار و بافتش با آهِ پود
از حریر کهنهای آن پیرهن را بافت تا
وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود
وقتِ غارت گشت، یک لشگر به آن گودال ریخت
یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خُود
بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت
میکشیدند از تنش از هر طرف قوم جُهود
پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون
ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود
نیمهی شب ماند یک انگشتر و یک ساربان
ختم شد غارت به خاتم... خنجری آمد فرود...
✍ #موسی_علیمرادی
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
گوهر محمّد است که آن را خدیجه یافت
بانوی اهل مکه چه گوهرشناس بود
اَعراب، جاهلانه به دنبال جهل خود
اما چه عالمانه پیمبرشناس بود
از فرط شوق و شور، سر از پا نمیشناخت
در جادهی وصال که جای درنگ نیست
نور پیمبری به رُخ یار دیده بود
پس خواستگار بودن این زن که ننگ نیست
مهریّه را خودش به خودش داد، للعجب!
بند تمام قاعدهها را ز هم گُسست
از یُمن ازدواج خدائیِ آن دو نور
توحید زنده شد، کمر کفر را شکست
در طالع چنین زن پاک و مطهرّه
حقّا که نور مادری کوثر است و بس
روزی اگر به همسر او مکه بَد کند
او کاشف الکروبِ دل شوهر است و بس
مبعث رسید، لحظهی موعودِ انبیا
محبوب را حبیب به بانگ حجاز خواند
کعبه گواه میدهد این را: خدیجه نیز
پشت سر علی و پیمبر نماز خواند
اسلام، طفلِ کمنفسِ نورسیده بود
این طفل، زیر بالِ خدیجه بزرگ شد
اسلام، شهر کوچکِ اهل نماز بود
کز لطفِ بذلِ مالِ خدیجه بزرگ شد
دیندار بود و هستی او وقف یار بود
او محضر رسول خدا احترام کرد
جبریل هر سفر که به نزد نبی رسید
به حضرت خدیجهی کبری سلام کرد
باید فراگرفت از او رسم و شیوهی
در راهِ پاگرفتنِ دین، خون جگرشدن
زهرا ز مادرش به خدا ارث برده است
قربان یار رفتن و با جان سپر شدن
**
آه از اجل که زود به سوی خدیجه رفت
قربان اشکِ چشمِ عزادار فاطمه
رفت و ندید آتش اهل سقیفه را
نشنید آهِ در پس ِ دیوار فاطمه
بعد از عروج مؤمنه و مؤمن قريش
این سال، سال ماتم و حُزن و غم نبیست
هر همسری خدا به پیمبر اگر دهد
یک زن در آن میانه شبیه خدیجه نیست
لطف خدیجه تا به قیامت گرهگشاست
مادربزرگ خوب ندیدیم اینچنین
اصلاً به حکم قاعدهی وجه تسمیه
زیبد فقط به قامت او "اُمّ مؤمنین"
✍ #علی_بیرقدار
السلام علیک یا ااصالح المهدی
مولا جانم کجایی
نکند در دل صحرا سحرت میگذرد؟
باچه حالی گل زهرا سحرت میگذرد؟
اشک داری و به لب ناله ی یارب داری
گریه ارثیست که از حضرت زینب داری
روزه ات روضه ی ارباب دوعالم باشد
رمضانت به گمانم چو محرم باشد
روضه ی آب فرات و لبِ اصغر خوانی
یا که یک گوشه فقط از در و مادر خوانی
خبر از روز ظهورت نرسیدست هنوز
منتظر طعم وصالت نچشیدست هنوز
نور چشم همه برگرد زمان منتظر است
پشت در فاطمه با قد کمان منتظر است
روز برگشتن توست عیدسعیدم برگرد
من شب ظلمتم ای صبح سپیدم برگرد
اشک میریزد از این چشم گنهکار بیا
صاحب العصر تو را جان علمدار بیا
🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲
💗💗💗💗💗💗💗
💢↶ شرح دعای روز #هشتـم🌹
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره🌹
【اَللّهُـمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَـةَ الاْیتامِ】
خدایا در ماہ رمضان مهرورزی
نسبت به یتیمان را روزیام گردان
↩️ اگر قلب ما زنگ بزند
از چه دوایی میتوان برای رفع آن
استفادہ كرد!؟
◽️برای این كار باید سحرها
قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید
◽️همچنین جان انسان را
استغفار سحر جلا میدهد
◽️و میتوان با یتیم نوازی قلب را جلا داد
【وَ اِطْعـامَ اْلطَّعـامِ】
خدایا روزی كن كه من اطعام طعام كنم
و افطاری دهم
اطعام طعام مخصوصاً به فقرا
و مستحقان از كارهای بسیار نیكو است
【وَ اِفْشـآءَ السَّـلام】
خدایا روزی كن با صدای بلند سلام كنم
◽️برخی عارشان میشود که اول سلام كنند
اما هستند برخی كه در سلام كردن
با صدای بلند پیشدستی میكنند
همچنین باید سـلام را به درستی
یعنی «سلامٌ علیكم» جواب داد
و از بیان عبارتهای دیگر مثل
«سلام از ماست» جلوگیری كنیم
همچنین سلام كردن مستحب
و جواب سلام دادن واجب است
【وَ صُحْبَـةَ الْكِـرامِ】
خدایا توفیق بدہ در ماہ رمضان با افراد
كریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم
خدایا توفیق بدہ که با نیكان رفیق شوم
كاری كنید که رفیقتان یک درجه از شما
جلوتر باشد یكی از رموز مؤفقیت من در
زندگی اختیار كردن رفیق خوب بودہ است
【بِطَـوْلِکَ】
یعنی به حق انعامت
چقدر تو به ما نعمت دادی
به حق نعمتهایی که به ما دادی
این دعاها را دربارہ ما مستجاب كن
【یـا مَلْجَـاَ الاْمِلیـنَ】
ای كسی كه پناہ آرزومندانی
🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
4_5951671357572909267.mp3
29.83M
🔴 شرح دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
مجتهدی تهرانی🌹
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت
تا که من هم بشوم بی سروسامان حسین
به گمانم که شود چادر زهرا سپرش
هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین
این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد
هرکه در روضه شود مضطر و نالان حسین
هرچه فخر است در عالم همه از مکتب اوست
همه از کرب و بلا باشد و میدان حسین
جان اگر هست به تن هدیه ی جانیست که داد
همهی هستی من زاده شد از جان حسین
تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود
اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین
گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر
با چنین کار نشستم سر پیمان حسین
روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید
بنویسند مرا خادم و گریان حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شبهاىِ جمعه سر به هوا ميشود دلم
از بس که ميزند به سرِ من هواى تو
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدکاظم_توفیقی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@