#عکس_یادگاری | #سنگر_عکاسی
گوشهای از فعالیت خادمین شهدا در سنگر "عکس یادگاری" در صعود بازیدراز به همت خانواده اسماعیل بیگی، یک زوج خوش ذوق خادم!
عکاس: محمدحسین طرفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘امام صادق علیه السلام فرمود:
"بهترین عبادت مومن، انتظار فرج است."
📚مکیال المکارم، ج۲، ص۱۴۵
انتظار #امام_زمان
🔷🔸💠🔸🔷
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏰ #به_وقت_حرم
شب شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا و رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی علیهمالسلام
حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
▪️◾️🔳◾️▪️
#طنز_جبهه🌱
بچـہها رو با شوخے بیـدار مےڪرد
تا #نمازشب بخونن . .😄🌱
مثلا یڪی رو بیـدار مےڪرد و مےگفت:
« بابا پاشو من میخوام نمازشب بخونم، هیچڪس نیس نگامڪنہ! »😂😅👀
یا مےگفت : پاشو جونمن، اسم سہ
چھار تا مؤمنو بگو ،تو قنوت نمازشـبم
ڪم آوردم! »😅:))
#شھیدمسعوداحمدیان🌿
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸 با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•♡☆
ڪلیپۍ بسیاࢪزیباازسهبرادࢪ#شهید
علۍ،مهدۍوحمید باڪرۍ🌷🥀
#شهدارایادکنیدباصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸 با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🕊🌹🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#ته_تغاریهای_مادر
قبل از #عملیات همه دور هم نشسته بودیم .
#کمال به #مادر گفت :
#مادر ، #شش تا پسر داری ، سه تا #بزرگه برای خودت ، سه تا #کوچیکه را بده برای خدا ...
#مادر گفت:
#راضیم_به_رضای_خدا
#کمال_ظل_انوار ، مهندس مکانیک ، یکی از پنج شخص شاخص توپخانه سپاه
#مهدی_ظل_انوار ، مهندس شیمی ، فرمانده ستاد قرارگاه و لشکر فجر
#جمال_ظل_انوار ، مهندس دامپروری ، جهادگر و فرمانده گروهان ...
هر #سه_برادر در یک شب و
در یک ساعت #شهید شدند ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔴 طریقه خواندن نماز آیات
🔵 نماز آيات دو ركعت است و هر ركعت پنج ركوع دارد و مىتوان آن را دو گونه به جا آورد:
1⃣ بعد از نيّت، تكبير بگويد و يك حمد و سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره تمام بخواند، باز به ركوع رود، تا پنج بار اين كار را انجام دهد، بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را مانند ركعت اوّل به جا آورد و تشهد بخواند و سلامدهد.
2⃣ بعد از نيّت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند و يك قسمت از آن را بخواند و به ركوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را (بدون حمد) بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد و بعد به ركوع رود و ركعت دوم را هم به همين صورت به جا آورد، مثلًا سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ» را به ترتيب زير تقسيم كند: قبل از ركوع اوّل: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» بگويد و به ركوع رود بعد بايستد و بگويد: «قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ» باز به ركوع رود و سربردارد و بگويد: «اللَّهُ الصَّمَدُ»، باز به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» و به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوَاً احَدٌ»، بعد به ركوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده كند و ركعت دوم را نيز مانند ركعت اوّل به جا آورد و در آخر تشهد بخواند و سلام گويد.
#نماز_آیات
#امام_زمان💚
#خاطرات_شهید
●حسين در كردستان فرماندهي محور دزلي بود، هميشه كوملهها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربههاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. يك روز سر راه حسين كمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه كمين كوملهها شد، سريع روي زمين دراز كشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت كمين كشيد و فردي را كه در كمينش بود به اسارت درميآورد.
●و به او گفت : حالا من با تو چكار كنم؟ كومله در جواب گفت : نميدانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم،با من چه ميكردي؟ كومله گفت:«تو را تحويل دوستانم مي دادم و بيست هزار تومان جايزه ميگرفتم. حسين گفت:«اما من تو را آزاد ميكنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش كرد.
آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از كوملهها را پيش حسين آورد و تسليم كرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند.
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
🕊🕊
#خاطرات_شهید
حاج "احمد متوسلیان" گروهی از دلاورمردان را از شهرهای مختلف گرد هم آورد و برای مقابله با دشمنانی که از طرف رژیم صدام پشتیبانی می شدند، به کردستان برد و مرکز فرماندهی اش در شهر مریوان قرار گرفت.
از لحاظ امکانات و مواد غذایی، وضع رزمندگان زیاد خوب نبود. مخصوصا آشپزی که وظیفه تامین غذا برای آنها را داشت، زیاد وارد نبود و صدای همه را درآورده بود.
"حسین قجه ای" فکری به ذهنش رسید. سریع رفت زرین شهر اصفهان و به پدر کشاورزش که دست بر قضا آشپز توانایی هم بود، گفت:
"بابا جان، شما فقط یک هفته بیا کردستان، به این آشپز ما پخت و پز رو یاد بده، سر یک هفته خودم برت می گردونم خونه."
بچه ها حال می کردند. دست پخت حاج جواد قجه ای حرف نداشت. حسین هم از این که توانسته بود چنین مشکل بزرگی را حل کند، به خود می بالید.
یک هفته شد چند ماه و حاج جواد همچنان در آشپزخانه سپاه مریوان مشغول پخت غذا برای رزمندگان اسلام بود. هر چه می رفت سراغ حسین و می گفت:
"حسین جون، تو به من قول دادی فقط یک هفته این جا بمونم، الان چند ماه شده."
جواب حسین این بود: پدر جان، این آشپزه هنوز کار یاد نگرفته و داره مواد غذایی رو خراب می کنه. شما چند روز دیگه اینجا بمون، خودم برت می گردونم اصفهان.
دست آخر حاج جواد شکایتش را برد پیش حاج احمد متوسلیان و به او گفت:
"حاج آقا، شما یه کاری بکنید. حسین به من قول داده که بعد یک هفته منو ببره خونه، ولی الان چند ماه گذشته و خبری نشده. هرچی هم بهش میگم حداقل بذار برم مرخصی، اجازه نمیده. تو رو خدا حاجی جون، شما بهش بگین بذاره برم ... بهش بگو، بابا می خوام برم به ننه ات سر بزنم!
سردار قجهای سال ۱۳۶۱ در ۲۴ سالگی با سمت فرمانده گردان سلمان که از روز نخست عملیات بیت المقدس وظیفه پدافند در منتهی الیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷محمد رسول الله در حاشیه جاده اهواز - خرمشهر را بر عهده گرفته بود
نیروهای گردان سلمان را که فرماندهیاش با او بود و در محاصره گازانبری دو تیپ کماندویی عراق گرفتارشده بودند، را تنها نگذاشت و آن قدر مقاومت کرد که همه شهید شدند ولی نگذاشتند وجبی از خاک جاده خرمشهر به دست بعثیان بیفتد.
📎فرماندهٔ گردان سلمان فارسی لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۱۴ زرینشهر ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۵ خرمشهر ؛ عملیات بیتالمقدس
🕊🕊