eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
484.3K
کربلایی صفری
🍃🌾🍃یا صاحب الزمان (عج) عمر خود را همه با ياد تو سَر خواهم کرد شب غم را به خيال تو سحر خواهم کرد وصف خال لب زيبای تو مجنونم کرد از پی ِ ليلی ِ حُسن تو سفر خواهم کرد بر در ميکده ی عشق تو آيم شب و روز لب خود را ز مِی ناب تو تَر خواهم کرد دوری وصل و فراق تو کُند محزونم غم هجران تو را اشک بصر خواهم کرد گر چه هر دَم بزند دشمن تو طعنه ولی دلخوشم زانکه نگه بر تو قمر خواهم کرد گردش چشم سياهت دلم از کف برده عاقبت بر رُخ ماه تو نظر خواهم کرد هر طرف مينگرم جلوه ی روی مَه توست چشم کوته نظر از پرده به درخواهم کرد گر بيايی و قدم بر رخ من بگذاری ديده را فرش رهت وقت گذر خواهم کرد 🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃 کربلایی شاهمندی @navaye_asheghaan
🍃متن_مداحی 🌾حاج_میثم_مطیعی خبری می رسد از راه خبر نزدیک است آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است طبق آیات و روایات رسیده ای قوم جمعه آمدن او به نظر نزدیک است عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی باز هم گل دهد این باغ ثمر نزدیک است قطره چون رود شود راه به جایی ببرد به دعای فرج جمع اثر نزدیک است با ظهورش حرم فاطمه را می سازیم بار بر بند برادر که سفر نزدیک است راه دور دل ما تا به در خیمۀ او از در خانۀ زهرا چقدر نزدیک است آه گفتم که در خانه و یادم آمد غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است گر چه از آتش در سوخته جانم اما بیشتر روضۀ کوچه به جگر نزدیک است باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می لرزد و انگار که شر نزدیک است مادرت را ببر از رهگذر نامردان کوچه بند آمده از کینه خطر نزدیک است تا که افتاد زمین زلزله در عرش افتاد هاتفی گفت قیامت به نظر نزدیک است دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است داغ مادر به جگر می رسد اما انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است ✍شاعر: محسن عرب_خالقی
🍃🌾🍃یا صاحب الزمان (عج) عمر خود را همه با ياد تو سَر خواهم کرد شب غم را به خيال تو سحر خواهم کرد وصف خال لب زيبای تو مجنونم کرد از پی ِ ليلی ِ حُسن تو سفر خواهم کرد بر در ميکده ی عشق تو آيم شب و روز لب خود را ز مِی ناب تو تَر خواهم کرد دوری وصل و فراق تو کُند محزونم غم هجران تو را اشک بصر خواهم کرد گر چه هر دَم بزند دشمن تو طعنه ولی دلخوشم زانکه نگه بر تو قمر خواهم کرد گردش چشم سياهت دلم از کف برده عاقبت بر رُخ ماه تو نظر خواهم کرد هر طرف مينگرم جلوه ی روی مَه توست چشم کوته نظر از پرده به درخواهم کرد گر بيايی و قدم بر رخ من بگذاری ديده را فرش رهت وقت گذر خواهم کرد 🍃🌷🍃🍃🌷🍃🍃 کربلایی شاهمندی کانال اشعار استاد شاهمندی درواتساپ وتلگرام
🥀حضرت_زهرا یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری من مطمئنم کوه را از پا می اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم این زخم هایی که به روی بال و پر داری می بینمت روز دهم در قتلگاهی که تو وعده ای با زینب خونین جگر داری محمد حسین رحیمیان 🍃🍃🥀🍃🍃🥀🍃🍃🥀
بسم الله الرحمن الرحيم باز هم در حرمت میل گدایی دارم شب جمعه هوس کرببلایی دارم محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست که چنان صور به دل آه رسایی دارم کعبه یک سنگ نشان است برای دگران من به سوی حرمت قبله نمایی دارم منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد پرم از شور و در این پرده نوایی دارم دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین به هوا خواهی خونت شهدایی دارم جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان پای سودای غمت پیش بهایی دارم پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین من که در کاسه چشم آب بقایی دارم گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم قبله ام روی حسین است خدایی دارم جای تلقین به لحد روضه بخوانند ای کاش چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم
ya mahdi [09].mp3
5.51M
🌾نجــوا با حضرت ولی عصر (عج) 🎤حاج_میثم_مطیعی 🍃خبری میرسد از راه خبر نزدیڪ است 🍃آب و آیینه بیارید سحـر نزدیڪ است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•💗• با تمامِ‌ وجود گناه ‌کردیم نه‌ آبرو برد و نه‌ نعمتشو گرفت ... بندگی ‌میکردیم‌ چه‌ میکرد؟! :)🥀
🍃🥀🍃حضرت_زهرا امشب است آن شب علی گریان شود روضه خوانِ آن گلِ پنهان شود از نجف می آید او با اشک و آه درد را آهسته میگوید به چاه می شود دستِ توسل بر شفیع دامنِ آن رازِ پنهانِ بقیع با دلی خون و نگاهی بی قرار اشک می ریزد به چون ابرِ بهار می نشیند در کنارِ تربتش یادش آید روزهای غربتش یادش آید اتفاقِ کوچه ای گشته پرپر ناشکفته غنچه ای یادش آید ماجرای پشتِ در آن گل و آن هم امانت از پدر یادش آید اتفاقِ لحظه ای فاطمه بود و علی و فضه ای خونِ رو از زیرِ معجر میچکید غربتش دل را به محشر میکشید آه! زهرا از چه بستر مانده ای از چه رویت را ز من پوشانده ای پرده بردار و ببینم روی تو جای زخم پهلو و بازوی تو من خودم دیدم تو را بی بال و پر جوی خون افتاده بودی پشتِ در گر چه پنهان میکنی تو از علی صحنه را با چشمِ خود دیدم ولی من خودم دیدم تو را نیلی نشان در میانِ کوچه ها دامن کشان بردنت با تیغِ شمشیر از نیام تا بگیرند از علیت انتقام فاطمه از من تو کتمان میکنی؟ زخم را در جامه پنهان میکنی؟ خیز و ای برگ گلِ ریحانِ من زخمِ جانِ تو نشسته جانِ من بیشتر از این پریشانم مکن از صبوریت تو حیرانم مکن من که دانم دردِ تو دردِ علیست دردِ تو این عالمِ زردِ علیست اصلاً از اول خودم فهمیده ام این حقیقت را به چشمم دیده ام! هستی محرابی