eitaa logo
خبرفوری
401 دنبال‌کننده
114.7هزار عکس
76.3هزار ویدیو
816 فایل
ماصرفاسریعترین روش برای اطلاع رسانی راانتخاب کردیم ومسوولیت صحت آنرابرعهده نمیگیریم #قالیباف #شهیددکتر_رئیسی #زاکانی_قاضی_زاده
مشاهده در ایتا
دانلود
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽لعنت بر آنکه پایه‌گذار سقیفه شد... 🔊 کربلایی 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 پیش بینی صلی‌الله‌علیه‌وآله از کودتا علیه علیه‌السلام 🔊 حجت‌الاسلام 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 تناقض عجیب مخالفین شيعه درباره 👈تناقض در همه جای جهان عقلا محال است ولی در مکتب کاملا شدنی است، یعنی یک نفر هم میتواند خوب باشد هم بد، هم منافق هم مومن، هم قاتل جانی هم بهشتی و مورد رضایت خداوند! 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 چرا اهل تسنن به این روایت اهمیت نمیدهند؟ 🔊 👈بر اساس روایت صحیح السندی که اهل سقیفه نقل کرده‌اند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در باره علیه‌السلام فرموده‌اند: "إنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي..." «علی از من است و من از علی هستم، او سرپرست هر مؤمنی پس از من است». ⁉️اما چرا اهل به این روایات اهمیتی نمی‌دهند؟ جواب روشن است؛ چون به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ایمان ندارند... 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 چرا اهل تسنن به این روایت اهمیت نمیدهند؟ 🔊 👈بر اساس روایت صحیح السندی که اهل سقیفه نقل کرده‌اند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در باره علیه‌السلام فرموده‌اند: "إنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي..." «علی از من است و من از علی هستم، او سرپرست هر مؤمنی پس از من است». ⁉️اما چرا اهل به این روایات اهمیتی نمی‌دهند؟ جواب روشن است؛ چون به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ایمان ندارند... 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 از اهل احدی بر پیکر صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز نخواند! 🔊 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
✡️ اقدامات یهود علیه جبههٔ حق پس از پیامبر (ص) 1️⃣ به‌دنبال شهادت پیامبر اسلام (ص)، و با وارد شدن [متشکل از سران و ] به مرحلهٔ عملیاتی کردن اهداف خویش، طبیعی است که نیز واکنش نشان داده، وارد میدان شود. بنابراین یکی از مراحل عملیاتی را، درافتادن با فداییانی تشکیل می‌دهد که جان بر سر عقیدهٔ خود نهاده‌اند. 2️⃣ برخوردهای جریان باطل، بسته به موقعیت و جایگاه افراد جبههٔ حق، متفاوت است و از «اذیت و آزار» تا «تبعید» را شامل می‌شود. جریان باطل به‌دنبال آن است که حتی در صورت امکان، در داخل افراد جبههٔ حق کرده و به از آن‌ها بپردازد. در ادامه به بررسی موارد یاد شده و شواهد تاریخی آن می‌پردازیم: 💥 ۱. آزار و اذیت 3️⃣ از مهم‌ترین نمونه‌های آزار و اذیت از سوی جریان باطل، می‌توان به ماجرای سوزناک جسارت به (س) اشاره داشت. 4️⃣ براساس گزارش‌های موجود، در جریان گرفتن برای خلیفهٔ اول، صراحتاً اهل خانهٔ حضرت فاطمه (س) تهدید به شده‌اند. آنان، آتش به‌دست بر در خانهٔ حضرت فاطمه (س) آمده و فریاد می‌زدند: «خانه را با اهلش به آتش بکشید!» و تهدید می‌کردند در صورت عدم بیعت، آن‌ها را خواهند سوزاند. 5️⃣ از دیگر نشانه‌های آزار و اذیت جریان باطل نسبت به حضرت فاطمه (س) این‌که آن حضرت در حالی از دنیا رفت که بر خلیفهٔ اول خشمناک بود و با همان خشم و در حالی‌که با او قهر کرده بود، از دنیا رفت. 6️⃣ نشانهٔ سوم از آزار حضرت فاطمه (س) از سوی جریان باطل، به افسوس در هنگام مرگ بازمی‌گردد. بنابر روایتی، ابوبکر به عبدالرحمان بن عوف چنین گفت: 👈 «من در دوران زندگی بر سه چیزی که انجام داده‌ام تأسف می‌خورم و دوست داشتم که مرتکب نشده بودم. یکی از آن‌ها هجوم به خانهٔ فاطمه بود...» ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
📌 فرمایش مرحوم راجع به و آثار آن ⚠️ ریشه تمامی اختلافات مسلمانان و شکل گیری عقاید باطل ✍🏻 بی تردید یکی از تلخ ترین و سیاه ترین وقایع صدر اسلام، آن چیزی است که پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله در شورای سقیفه رخ داد و عده ای با نادیده گرفتن دستور خداوند و پیامبرش موجب انحراف اسلام از مسیر اصلی و درستش شدند. ▪️مرحوم امام خمینی در کتاب ارزشمند «کشف اسرار» می نویسند: " و ما پس از این روشن می کنیم که تمام این خلاف ها که بین مسلمانان در همه ی شئون واقع شده از اثر روز سقیفه است و اگر آن نبود بین مسلمانان در قانون های آسمانی این خلاف ها نبود." 📙 کشف الأسرار صفحه ۱۱۳ ▪️و در جایی دیگر از کتاب می نویسند: َ"و مذهب های باطل که شالوده اش از سقیفه ی بنی ساعده ریخته شد و بنیانش بر انهدام اساس دین بود جای گیر حق شده بود." 📙 کشف الأسرار صفحه ۱۲۴ 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
🗯 کیفیت سقیفه ۱ رسول خدا صلی الله علیه و آله، اسامه بن زید را فرا خواندند و فرمودند: به برکت خداوند و [به امید] پیروزی و سلامتی به همراه کسانی که تو را امیر آن‌ها نمودم راه بیفت و به همان جایی که به تو امر کردم برو. حضرت اسامه را به فرماندهی گروهی از مهاجرین و انصار، که ابوبکر و عمر و عده ای از مهاجرین اولیه در بین آن‌ها بودند، منصوب کرده بودند و به او امر نموده بودند که روانه موته - جایی در فلسطین - شود. اسامه به ایشان عرض کرد: پدر و مادرم فدایتان شوند ای رسول خدا! اجازه می‌دهید که چند روزی در کنار شما بمانم تا این که خداوند شما را شفا دهد؟ زیرا اگر من شما را با این حالتان ترک کنم، دلم نگران شما خواهد بود. حضرت فرمودند: ای اسامه! حرکت کن؛ چرا که ترک جهاد در هیچ حالی لازم نیست. به رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - خبر رسید که مردم به سِمَت جدید اسامه نیش و کنایه زده اند. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمودند: به من خبر رسیده که شما کار اسامه را به طعن و مسخره گرفته اید، چنان چه پیش از این با پدرش نیز چنین کرده بودید؛ به خدا سوگند که او لیاقت فرمان روایی را دارد و پدرش نیز لیاقت آن را داشت، او نزد من از محبوب ترین مردمان است، شما را به نیکی در حق او سفارش می‌کنم. اگر در مورد فرمانروایی اش چیزی بگویید، [عجیب نیست، چرا که] آن گوینده شما در مورد فرمانروایی پدرش نیز سخن گفته بود. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - سپس به خانه اشان رفتند و اسامه در همان روز خارج شد و در فاصله یک فرسخی مدینه اردو زد و یک نفر از طرف رسول خدا - صلی الله علیه و آله - در شهر ندا داد که هیچ یک از آن‌هایی که من اسامة را امیر آنان نموده ام، نباید از لشگر اسامه جا بمانند. مردم به او ملحق شدند و اولین کسانی که به سوی اسامه شتافتند، ابوبکر و عمر و ابوعبیدة بن جراح بودند که به همراه بقیه لشگر در مکان باریکی گرد آمدند. بیماری رسول خدا - صلی الله علیه و آله - شدیدتر شد و مردمی که در لشگر اسامه نبودند، گروه گروه پیش ایشان می‌رفتند. سعد بن عباده نیز مریض بود و هر یک از انصار که نزد رسول خدا - صلی الله علیه و آله - می‌رفت، پس از آن جا به عیادت سعد نیز می‌رفت. رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در چاشت گاه روز دوشنبه، دو روز بعد از رفتن اسامه به اردوگاهش رحلت کردند. لشگریان بازگشتند و دیدند همه اهالی مدینه در اضطراب هستند. ابوبکر سوار بر شترش آمد و جلوی در مسجد ایستاد و گفت: ای مردم! چرا به اضطراب افتاده اید، اگر محمد - صلی الله علیه و آله- رحلت کرده است، پروردگار محمد که رحلت نکرده است؛ «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَیَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا» -. آل عمران /۱۴۴ - {و محمد جز فرستاده ای که پیش از او [هم] پیامبرانی [آمده و] گذشتند نیست؛ آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمی گردید!؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانی به خدا نمی رساند}. سپس انصار دور سعد بن عباده جمع شدند و او را به سقیفه بنی ساعده آوردند. هنگامی که عمر این را شنید، به ابوبکر اطلاع داد و هر دوی آن‌ها با شتاب به سوی سقیفه رفتند و ابوعبیدة بن جراح نیز همراه آنان بود. جمع زیادی از انصار در سقیفه حضور یافته بودند و سعد بن عباده - که مریض بود - نیز در بین آنان بود. بین آن‌ها در مورد مسأله خلافت نزاع درگرفت. کار به جایی رسید که ابوبکر در آخرین سخنانش به انصار گفت: من شما را به طرفداری از ابوعبیدة بن جراح یا عمر دعوت می‌کنم و به خلافت هر دوی آن‌ها رضایت دارم و هر دوی آن‌ها را شایسته این کار می‌دانم. سپس عمر و ابوعبیدة گفتند: ای ابوبکر! شایسته نیست که ما بر تو پیشی بگیریم؛ تو زودتر از ما اسلام آورده ای و تو یار غار و دومین آن دو نفر هستی، بنابراین تو به این امر سزاوارتر و برتر از ما هستی. انصار گفتند: ما نمی گذاریم کسی غیر از ما و شما به خلافت برسد، ما از خودمان امیری و از شما نیز امیری برمی گزینیم و همه به او رضایت می‌دهیم که اگر او بمیرد یکی دیگر از انصار را جایگزین او کنیم. 📚بحارالانوار-جلد ۲۸ صفحه ۱۸۸ @BotShenasi
🗯 کیفیت سقیفه ۲ ابوبکر پس از این که مهاجرین را مدح نمود، گفت: و ای گروه انصار، شما کسانی هستید که فضیلت و نعمت بزرگ شما در اسلام قابل انکار نیست، خداوند پسندیده است که شما به عنوان یاران او و رسولش باشید و مهاجرت رسولش را به سوی شما و خانه همسران پیامبر را در میان شما قرار داده است، و پس از مهاجرین اولیه، هیچ یک از مردم در منزلت در مرتبه شما نیستند، آنان امیران و شما وزیران هستید. سپس حباب بن منذر انصاری برخاست و گفت: ای گروه انصار، بر مملکت خود حکومت کنید، همانا مردم تحت فرمان شما هستند، و هیچ کس جرأت مخالفت با شما را ندارد و مردم تنها از نظر شما پیروی می‌کنند. و انصار را ستود و سپس گفت: اگر اینان امارت شما بر خودشان را نپذیرفتند، ما نیز به این که آن‌ها بر ما امیر شوند تن نمی دهیم و به کمتر از این که از ما امیری و از آنان نیز امیری در میان باشد قانع نمی شویم. عمر بن خطاب برخاست و گفت: هرگز، دو شمشیر در یک غلاف نمی گنجند. عرب، وقتی پیامبرشان از میان شما نیست به خلافت شما راضی نخواهند شد، اما عرب ابایی ندارد از این که امورش را کسانی به دست گیرند که نبوت در میان آنان بوده است. و ما در این مورد با هر کسی که با ما مخالفت کند، دلیل واضح و قدرت آشکاری داریم، پس جز کسی که به باطل گراییده و متمایل به گناه است و در هلاکت غوطه ور و دوست دار فتنه است، در مورد قدرت محمد - صلی الله علیه و آله -، با ما که دوستان و خاندان او هستیم نزاع نمی کند. حباب بن منذر برای بار دوم برخاست و گفت: ای گروه انصار! حق خود را حفظ کنید و به سخنرانی این مرد نادان و یارانش که می‌خواهند سهم شما از این امر (خلافت) را برای خود ببرند، گوش ندهید. اگر قبول نکردند که یک امیر از ما و یک امیر از آنان بر کار باشد، آن‌ها را از سرزمین خود بیرون برانید و خود متولی این امر بر آنان شوید. به خدا سوگند شما نسبت به این امر از آنان سزاوارترید، شما پیش از این با شمشیرهای خود سرسختان را به این دین درآوردید. منم آن صاحب نظر درست اندیش و آن درخت نخل پربار [و با تجربه]، به خدا سوگند اگر کسی سخن مرا نپذیرد بینی او را با شمشیر خواهم شکست. عمر بن خطاب گفت: تا زمانی که حباب پاسخ مرا می‌دهد، من با او حرفی ندارم؛ زیرا در زمان زندگانی رسول خدا - صلی الله علیه و آله - نیز بین من و او مشاجره ای درگرفت و رسول خدا - صلی الله علیه و آله - من را از مشاجره با او نهی نمودند و قسم خوردم که هرگز با او سخن نگویم. سپس عمر به ابوعبیدة گفت: ای اباعبیده! چیزی بگو! ابوعبیدة برخاست و صحبت‌های زیادی کرد و در میان سخنان خود از برتری‌های انصار نیز سخن گفت. بشیر بن سعد که یکی از بزرگان انصار بود، وقتی دید که انصار همگی بر سعد بن عباده برای امارت اتفاق کرده اند، به او رشک ورزید و سعی کرد تا او را از رسیدن به امارت باز دارد؛ سخنانی گفت و به امارت قریش رضایت داد و همه مردم و مخصوصاً انصار را تشویق کرد که آن چه مهاجران انجام می‌دهند، راضی شوند. ابوبکر گفت: عمر و ابو عبیده دو بزرگ قریش هستند؛ با هر کدام از آن‌ها که مایلید بیعت کنید. عمر و ابو عبیده گفتند: تا وقتی که تو باشی ما این امر را به عهده نمی گیریم، دستت را جلو بیاور تا با تو بیعت کنیم. بشیر بن سعد گفت: من سومین شما دو نفر هستم. بشیر بن سعد بزرگ قوم اوس بود و سعد بن عباده بزرگ قوم خزرج، وقتی که اوسیان این عمل بشیر را دیدند و دیدند این که خزرجیان خواهان به خلافت رساندن سعد هستند، خود را ملزم به بیعت با ابوبکر دیدند و هجوم آوردند و ازدحام کردند و از شدت ازدحام سعد - که بر بستر بیماری اش در میان آن‌ها حاضر بود - را لگدمال کردند. گفت: مرا کشتید. عمر گفت: سعد را بکشید، خدا او را بکشد. قیس بن سعد برآشفت و ریش عمر را گرفت و گفت: ای فرزند صهاک - مادربزرگ عمر حبشی بود - ترسوی از جنگ‌ها فرار کن! به خدا سوگند شیر در بین مردم است و در آرامش، اگر یک تار موی او را بکنی، یک دندان سالم برایت باقی نمی گذارد. ابوبکر گفت: آرام باش ای عمر! مهربانی بهتر است و نیکوتر. سعد گفت: ای فرزند صهاک! به خدا سوگند اگر توانایی برخاستن داشتم، چنان بر تنگ نای گوش شما دو نفر می‌غریدم که در اثر آن تو و یارانت از این شهر بیرون بروید و شما دو نفر را به قومی ملحق می‌کردم که در میان آن‌ها خوار و ذلیل بودید و فقط دنباله رو بودید و کسی از شما پیروی نمی کرد. حالا دیگر جسور شده اید! ای خزرجیان! مرا از این فتنه کده بیرون ببرید. او را بردند و وارد خانه اش کردند. @BotShenasib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽شما قاتل سلام‌الله‌علیها را می شناسید؟ 👈در منابع اهل سنت به جنایاتی که پیروان به اهل بیت علیهم‌السلام کرده‌اند را در این کلیپ مشاهده کنید. 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 علیه‌السلام در گودال قتلگاه: والله فلان و فلان (ابوبکر و عمر) مرا کشتند.... 🔊 حجت‌الاسلام 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14