eitaa logo
خبرفوری
401 دنبال‌کننده
114.7هزار عکس
76.4هزار ویدیو
816 فایل
ماصرفاسریعترین روش برای اطلاع رسانی راانتخاب کردیم ومسوولیت صحت آنرابرعهده نمیگیریم #قالیباف #شهیددکتر_رئیسی #زاکانی_قاضی_زاده
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی ساده‌ای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر نبود دلم می‌خواست حداقل به اینهمه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند. 💠 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد. می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی‌اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی خوندی، بسه!» 💠 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم!» لحن محکم وقتی در لطافت کلمات می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد که برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. 💠 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت باز بود و ردیف اخبار که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این می‌خوای کنی؟» و نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!» نفهمیدم چه می‌گوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی‌مقدمه پرسید :«دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!» 💠 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه بی‌نتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!» با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!» 💠 خیره نگاهش کردم و او به خوبی می‌دانست چه می‌گوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به ضربه زدیم!» در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و درافتادیم!» 💠 سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیال‌انگیز آن روز‌ها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمی‌دونی وقتی می‌دیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی می‌شدم! برا من که عاشق بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!» در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!» 💠 تیزی صدایش خماری را از سرم بُرد، دستم را رها نمی‌کرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر قید خونواده‌ات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترک‌شون کردم!» مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی‌توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :« هم به‌خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از فارس پلاس
▪️‏برای برخی از هموطنان مرغ همسایه همیشه غازه! کره‌ای برای کشور کوچک کُره که تنها استفاده‌کنندگانش هستند مانع ایجاد نکرده ولی قند پارسی که از شرق افغانستان و هند و تاجیکستان و.. سخنور داره مانع توسعه است.. حکایت همان عروسی که زمینش کجه! یا مردی که مجبور بود درباره توسعه نظر بده.. 💬 شهرزاد ▪️‏نگاه ندید بدید طور به توسعه آفت جامعه ماست. فکر می‌کنند توسعه یعنی بتوانی برای توریست اروپایی شیرین زبانی کنی و در جمع دوستانت به زبان خارجی حرف بزنی. بعید می‌دانم اواخر دوره قاجار که تازه متوجه عقب ماندگی تکنولوژیک خود از غرب شدیم هم این اندازه برخورد جوگیرانه با جهان کرده باشیم 💬 ehsan mansouri ▪️‏می‌گوید زبان ‎ مانع توسعه کشور است! البته بزرگ و مرادشان هم معتقد بود راه توسعه کشور همانند آلمان و ژاپن، کنار گذاشتن نیروی نظامی است! و شاید هیچ چیزی به اندازه این تفکرِ وابسته و سخیف مانع رشد یک کشور نیست! 💬 محمد اکبرزاده @Fars_plus
هدایت شده از ابرفقه
❌ خط‌خطی خط و زبان فارسی در رسانه‌های رسمی! 🔺نگرانی رهبری از خط و زبان فارسی: «اسم را با می‌نویسند! خب چرا؟! چه کسی می‌خواهد از این استفاده کند؟ آنکه زبانش فارسی است یا آنکه زبانش خارجی است؟» ۱۹ آذر ۹۲ 📘 اصل‏ ۱۵ قانون اساسی: «زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و ‏_رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و باشد» 🌑 رسانه‌های فارسی را، آن هم به‌رایگان، گسترش ندهند! 🌏 فزا: فارسی زبان انقلاب
🔻 ☑️ زبان عربی، ادبیات فارسی را اعتلا بخشید وقتی از زیبایی‌های زبان عربی سخن می‌گوییم، برخی ما را به وطن‌فروشی متهم می‌کنند. غافل از اینکه عالی‌ترین گنجینه‌های ادب فارسی، مملو از واژگان و عبارات عربی است. سعدی، حافظ، مولای رومی، عطار، نظامی و... همگی از واژگان عربی، بسیار بهره بردند. حافظ آنجایی که می‌خواهد داغ دلش را به زبان بیاورد، دست به دامان زبان عربی می‌شود و می‌گوید: حضوری گر همی خواهی از او غايب مشو حافظ مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی (تَهوا) دَعِ الدُنيا و اَهمِلها اگر می‌خواهی در آستان او حاضر شوی، از یاد او غافل مشو، هرگاه به كسی كه دوستش داري رسیدی، دنيا را رها کن و آن را نادیده بگیر. @ir_bastan
39.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جستجوگر 🔴 در سایۀ عنایت گلی که هرگز نمی‌پژمرد، این مستند با حمایت سخاوتمندانۀ مخاطبین فطرس‌مدیا تولید شده و به ساحت مقدس گل نرگس، حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف تقدیم می‌گردد. هدیه‌ای که به دل‌های منتظر و شیفتۀ امام زنده و حاضرمان پیشکش می‌شود. @fotrosmediatv 🟡 "تمامی مذاهب عمر خود را سپری کرده‌اند و فقط یک مذهب مانا خواهد بود و آن‌ تشیع است" این عبارت، گفتۀ هانری کربن فیلسوف مسیحی در کنفرانس ژنو ۱۹۵۹ است. 🤔 به نظر شما کربن در بحبوحۀ اضطراب و پوچی دنیای مدرن، در جستجوی چه نسخۀ رهایی‌بخشی در اعتقادات شیعیان بود؟ 📌 نسخه با کیفیت این برنامه را در یوتیوب و آپارات فطرس مدیا ببینید @fotrosmediatv 📢  فطرس‌مدیا :: جایی برای دانستن 🌐 @fotrosmediatv