https://eitaa.com/M_HARAM_313/11329
خببریددوبارهتا۱۴بخونیدش
تامنهمبخونمیادمبیاد😂🦦
بسمربچشمانش .
رمان ِ عشقِتجاری ؛
پارتیک :
_امیرعلیییییییی
_مامانحوصلهندارمبزاربخوابم
_توماشینجایخوابه؟
_منوکهبزورکشیدینآوردینحداقلبزاریدبخوابم
_زشتهبخداپسرگنده!
_زشتنیست .
_برادرتناراحتمیشه
_مشکلیبااندوهشندارم
_داریلجمیکنی؟
_نعنع
_وایخدامرگمبدهامیرمامانپاشوحسابدارهلیدنگدارهمیادسمتمون
_خببیاداسفنددودکنم؟
_اسپندهاون
_هرچیکههست
_پاشووووو
چشماموبازکردمدیدمماماندارهباصلاتیحسابدارشرکتصحبتمیکنه
روکردسمتماشین
_سلامجنابدهقانیبفرمائیدتوجلسه
_میخواستمبیاممیومدممنتظردستورتونمیموندم
مامانهیلبمیگزید
_ازاعهادبنشهبندهمنظورینداشتم
میخواستمهمراهیتونکنم
_همراهیمیخواستمسیاهلشکرجمعمیکردم
_ببخشیدبازممزاحمتوننمیشم
_باشهپسبرو
صلاتیرفتمامانهمکلیدعوامکرد
_باشهباباالانمیامتوبرو
_منتظرمیمونمباهمبریم
پوفعمیقیکشیدموتوآینهماشینموهامومرتبکردم
لختوپرپشتبودنشمانعاینمیشدکهمرتبباشه .
کتوشلواریکهمامانزورم.کردهبودودراوردم
بهجاشیهپیراهنسبزگشادپوشیدم
باشلوارلیدستیهمبهتهریشامکشیدم
بعدهمباادکلوندوشکاملگرفتم
_خببریم
پیادهشدموگوشیموگرفتمدستم
ازشخوشمنمیومدمامانخریدهبودبرام
آیفون۱۵پرومکس!جدیداهمیهمارکدوربینخریدهبودبرام۱۰۰میلیون
ازاینولخرجیهاشخوشمنمیومد .
فازگنگبرداشتمورفتیمتو
خوشآمدگوییمیکردنومنخوشمنمیومد
باهموناخممواردشدم
_خوشامدیدخانموآقایدهقانی
منشیاومدطرفمنومامان
فاصلهگرفتمکلااززناخوشمنمیومد
بهجزمادرموخواهرمهیچزنینبودکهنزدیکشم .
ارتباطگیریمباخانمابدبودفراریبودم
اینهابرمیگشتبهاتفاق۱۵سالپیش
موقعیکه۵سالمبود .
یهخانمیازرقبایبابامنودزدیدوباهامبدرفتارکرد
ازهمونبچگیازخانمامتنفرشدم!
واردآسانسورشدیم
_توکیمیخوایایناخلاقگندتوبزاریکنار؟؟
_موقعیکهدیگهمثلبچههازورمنکنید
چشمغرهاییداد
واردسالنجلساتشدیم
همهبهاحترامبلندشدنازهیچ.کدومشونخوشمنمبومد
همشونیهمشتدزدبودنکهفقطبرایخوردنمالبابایمنادعایوفاداریمیکردن
امیرحسینهمبعدبابانشسترواونصندلیوهمشونوکردمشاور!!
هلدینگیکهمشاوراشاینشغالاباشن
فرقیباآشغالدونینداره
سلامکردنولیپاسخشونوندادم
دستشونهمردکردمورفتمروصندلیسومنشستم
اولیامیرحسینبوددومیمامان
امیرحسینبهاخلاقورفتارمنعادتکردهبود
_چطوریفسقلی
جوابشوندادموبهقهوهرومیزچشم.دوختم
شروعکردنبهزرزدن
امیرحسینیهکتشلوارمشکیپوشیدهبود
موهاشهمبالازدهبودوبغلاشوخالیکردهبود .
هیکلورزشکاریداشتاماچهرهمنبهتربود
همهمیگفتنمنخوشسیماترازامیرحسینم
البتهمامانهمیشههیکلاینومیزدتوسرم
حوصلمسررفتهبودقهوهرومیزوبرداشتموبایهقورتنوشجانکردم
همهنگاممیکردن
_چیه؟!خوشگلندیدین؟!
_اهمخبادامهبحث..جنابدهقانیبحثبودجهما...
سرمداشتازحرفایمفتشوندردمیگرفت
_امیرکیتموممیشه؟
_حدودیکساعتدیگه
_اوکیمنبیرونمنتظرم
بیدرنگبلندشدمورفتمبیرونوخودموپرتکردمروکاناپه
_پووووفاقاجلال
_جانمآقا
_شماوصلتونسرنمیرههرروزاینجا؟!
_چرابایدسربره؟
_چونهمهاونادمایتواوناتاق
بجزمامانموامبر
بقیه.گرگنچطوربهشونخدمتمیکنین؟
_مناززمانپدربزرگتوناینجابودم
رفیقشفیقپدرتونبودم
بندهبهخدمتخاندانشماافتخارمیکنم
_میشهبیایناینجابشینین؟
_کاردارماخه..
_فداسرتباهمانجامشمیدیمبیااینجا
اومدوکنارمنشست
_درموردمنچیفکرمیکنی؟
_خب..شما..
_میشهنگیشما؟!شماخیلیازمنبزرگترین
_اخهنمیشه..
_نهدیگهنشد!اذیتنکندیگه
_باشهچشم
توباهمهفرقدارییهجوراییشبیهپدربزرگتی .
اونخیلیبادقتبودوحقمردمونمیخورد
_فساداینجاخیلیزیاده..نه؟
سکوتکرد
_آقاجلال؟میشهبهمنبگی؟
_کمنیست..البتهمننمیخوام.چیزیبگم
_نگراننباشمنکهنمیخوامبهکسیبگم
منخودمازاینجامتنفرم
_ممنونمآقاشماهمیشهبهمنلطفداشتید .
_جمعنگینآقاجلال
میشهیکمازاونموقعهاکهفسادبزرگیتوهلدینگبودوبگین؟
_ازمننشنیدهبگیرین..اونموقعهاآقاامیرحسین۱۰سالشونبود
شماهمهنوزبهدنیانیومدهبودید
مادرتونبارداربودن
کهپدرتونتصمیم.گرفتنبایهشرکتژاپنیقلنامهببندن
نمیشهگفتقلنامه،قراردادبود
شرکتهسوریازآبدراومدوپدرتونکلیضررکرد .
-
پ.ن:مدیونیناگهفکرکنید
شخصیتامیرعلیخیلیشبیهمنه😂😔
بسمربچشمانش .
رمان ِ عشقِتجاری ؛
پارتدو :
مجبورشدنبایهشرکتدیگهقراردادببندن
تواونشرکتدستبهکلاهبرداریزدن
وپولزیادیوجاروکردن
پدرتونپولضررکردهخودشوپسداد
وبعدپولبیشتریدراورد
وبهحسابشرکتیکهکلاهشوبرداشتهبود
پولیکهبرداشتهبودواریزکرد
حلالوحرومحالیشمیشدامایجوریکارمیکرد
بعدشهمیهوکیلواردهلدینگشد
اماتونستکلاهبرداریهایپدرشماوروکنه
بعدهم..
سرشواوردجلووتوگوشمگفت
_توسطپدرتونکشتهشد..!
برایچندلحظهقلبمازحرکتایستاد
_چ..چیگفتی؟!
_کشتهشد..بعدهمهمهاسنادپاکشد
شمادویاسهسالتونبودکهپدرتونناپدیدشد .
بعدهمکهگفتنمردهوریاستهلدینگوعمویشمابرعهدهگرفت
تاوقتیکهآقاامیرحسین۱۵سالهشدن
اونموقععموتونومنعکردنوخودشوننشستن .
بعدهممدرکتحصیلیخریدن
وریاستهلدینگوبرعهدهگرفتن
همهایناسنادپاکشد..
_یهآببهمنمیدین؟
رفتبرامآببیاره..کاشاینارونمیدوسنتم
بههرحالاینهلدینگبرایمنپشیزیارزشنداشت .
آبوخوردمومنتظرمامانموندم
ولینیومدنمنمسرمبشدتدردمیکرد
رویکاناپهدرازکشیدموخوابمبرد
باصدایمامانبلندشدم
_پاشومامانچراخوابیدی؟!
بلندشدمرومیهپتوبود
_ازبسطولشدادین
_پاشوبریم
بلندشدموهمراهمامانوامیرحسینرفتیمپایین
سوارماشینشدیممنمپشتماشیندرازکشیدم
_چتهتوچراامروزانقدرسگشدی
_چونمنوبزورآوردجلسهمضخرف
_خبلازمبودحتما
_اصلاهملازمنبود
_حتیاگهبخوامشرکتوبهتوواگذارکنم؟
_مبارکهخودتباشهمننمیخوام
_دارم.جدیمیگمخره
_منمدارمجدیمیگممنازریاستمیاستخوشمنمیاد
متوجهیکه؟
_خیلیبدقلقی!
_تازهفهمیدی؟!
خودموزدمبهخوابمامانبرگشتوموهاموازجلوچشامزدکنار
_ماماندورچشایقشنگتبگرده
_مامانلوسشکردیبسهدیگه
_خیلیحسودی
_لوسشکردیکهانقدربیخاصیتشده
_بچمکجاشبیخاصیته؟!
_همهجاش!میخوامهلدینگوبدمدستش
نمکدونمیشکنه
_چیبهشبگمبهنظرت؟!امیرعلیاهلریاستنیستدارهدرسشومیخونه
_منمیخوامبرایمدتیبرمکانادا
کیبهترازامیرعلی؟!
_عموتیاپسرعموت
_منظورتچیهمامان؟!اونگرگصفتارودوبارهبیارمروکار؟!
_گرگصفتنبودن!داشتنهلدینگوادارهمیکردن!
_چقدرسادهاییمامان!قصدشونتصرفمالواموالبابابود
_باباتمالشبرکتنداشت
منهیچوقتنزاشتمبعداوناتفاق
امیرعلیازپولباباتچیزیبخورهیااستفادهکنه
خداروشاکرمکهخودمدستمبهدهنممیرسه
سهتاشرکتهممنادارهمیکنم
منهلدینگپدرتوسپردمبهتو
ولیبدونپولباباتخوردننداره
_چراخوردننداره؟چراحلالنیست؟
_چونخوناونو..
یهومامانحزفشقطعشد
_هیس..داریچیمیگیمامان؟
_اوه..حواسمنبود.
_میریمخونهصحبتمیکنیم
واردخونهشدیممنممثلابیدارشدمورفتمبالا
صافرفتمتواتاقمودرازکشیدمرویتخت
دوربینمودراوردمویکمباهاشوررفتم
فایدهنداشتکمیکتابخوندم
بازمفایدهایینداشت .
شونهگرفتمرفتمجلوآینهباشونهباموهامبازیکردم
ریختمشونرویصورتم
-
پ.ن:اینعادتیکبیماریست 😂😔
May 11
https://eitaa.com/M_HARAM_313/11675
رماندخترقرتی؛پسرطلبه .
(کاملپارتگزاریشده)
https://eitaa.com/M_HARAM_313/11675
رمانپنجگوربا .
(کاملپارتگزاریشده)
https://eitaa.com/M_HARAM_313/12502
رمانعشقتجاری .
(درحالپارتگزاری . . )
بسمربچشمانش .
رمان ِ عشقِتجاری ؛
پارتسه :
یهودربازشدوامیرحسیناومدتو
_چیه
_خیلیبیادبشدیا!خجالتبکش
_چراوبهچهدلیل
_چونازتبزرگترمخره
_خبچیکارداریکاردارم
رفتشونموگرفتواومدجلووموهاموریختروصورتم
_کارتاینه؟!
... _خبچراقبولنمیکنی؟
_چوناونهلدینگکثیفه
_یعنیچی.کثیفه
_گندوکثافتسرتاپاتوگرفته
باکدومپولداریاینهمهخودتوسروسامونمیدی؟!
پولحرووووم!
_چیمیگیبچهتوحروموحلالمیفهمیچیه؟
_نهفقطتومیفهمی.؟چرافکرمیکنیمنبچم؟!منبزرگشدممندیگهبیستسالمشده
_نبایدبهتلطفمیکردم!نمکنشناس
_لطفتوبزارپیشخودتخیرشوببین
منازاونهلدینگجزحرومخوریچیزینمیبینم
_یعنیداریمیگیمن..منحرومخورم؟
_نیستی؟!
تنصداشرفتبالاازبچگیمازصدایبلندترسداشتمدستخودمنبود
ازعوارضهمونآدمربایی۵سالگیمبود
_بیشعوراخهتوچیمیفهمیازهلدینگ؟
مامانمیخواستبیادداخل
رفتودروبستوقفلکرد
_توبهمنمیگیحرومخور؟!منکجاحرومخوریکردم؟بهجزاینکهاونهلدینگوازبدهکاریوسردرگمینجاتشدادم؟!
_ارهکردی!!تورفتیتوهمونشرکتیکهتوشخونریختهشده!
فکرمیکنینمیدونمباباچهکاراییکرده؟
یانمیدونماونوکیلبدبختوکشتن؟!
توهمهاینارومیدونستیوبهشاهمیتندادی
چیکارمیکنیجنابمدیرعاملدهقانی!!
_منهرکاریکردمبهخودممربوطه
بهتووهماصلااااامربوووووطنیست!
پسرهاحممممق!
اگه..اگه..اگهدهنواکنی!جلویهرکسوناکسی
ازایناییکهمیدونیبگیوزربزنی
بهروحباباقسمبلایی..بلاییسرتمیارم
کهمرغهایاسمونهایهایبهحالتگریهکنن!
احمق!
توو...
اونترسبچگیماومدسراغمودستاموگزاشتمرویگوشام
جزصدایسوتچیزدیگهایینشنیدم
_ولمکننننننن!میخوایبریهرکثافتکاریوانجامبدیبروانجامبده
بهمنربطیندارهمنوواردبازیکثیفخودتنکن!
رفتمتوکمدوپیراهنموبا.پیراهنسفیدعوضکردم
_احمقتوییکهبهخاطرپولوقدرتسربرادرتفریادمیکشی!
دروبازکنمیخوام.برمبیرون
_دروبازنمیکنم
_بهتگفتمدروبازکن!
_بایدقولبدیچیزیاینچرتوپرتابیروننمیره
_اگهچرتوپرتبودانقدربخاطرشجلزولزنمیزدی
_امیرعلیحرفگوشکنتوبرادرمیمنبدتورونمیخوام
_توبهباباتهمرحمنکردیومیراثخورششدی
میخوایبهمنرحمکنی؟!
ولمکنبزاربرمبیرون
کلیدوگرفتمازدستش
ازتوکمدمیهسئوشرتکلاهدارکهرنگشمشکیبودگرفتم
زدمبیرونوبهصدازدنهایمامانهمتوجهنکردم
-
پ.ن : دعوارادوستمیدارم🤡
بسمربچشمانش .
رمان ِعشقتجاری ؛
پارتچهار:
سوارماشینشدموبیهدفراهافتادمتوخیابونا
گوشیمهیزنگمیخوردوردشمیکردم
گوشیموگرفتموبهرفیقمزنگزدم
_بح..آقاامیر
_کیانبیادنبالمبریم.بیرونخستهشدم
_چته.چرا.کجایی؟
_دعواکردمزدمبیرون
_باکیدعواکردیخره؟
_امیرحسین
_چراباهاشدعواکردی؟
_بیا.بهتتوضیحمیدم
_کجاییالان؟
_دقیقاکناربرجمیلادمبیاپیشم
_باشهزودیمیام
قطعکردموسرموگزاشتمروصندلی
گوشیمو.روشنشکردمامیرحسینزنگزدبرداشتم
_چیمیگی؟نمیخوایدستازسرم.برداری؟
_اصلانخواستمبهتلطفکنم
بیاخونهماماننگرانه
_نگرانیشبراچیه؟!بچهعزیزدردونشکهتویی
چهنیازیبهمنداره؟امیرعلیازامروزبهبعدبراتویکیمرده
خودشزنگبزنهجوابشوبدم
_توچراباخودتدرگیری؟!منیهپیشنهاددادمنگفتمسگشیپاچموبگیری
_ببین!منتهتهتهزرنگبازیم
بهخیالتمیخوایبریکانادا؟
فکرمیکنینمیدونمچقدربدهیبالاآوردی؟
میخوایفرارکنیهلدینگوبندازیگردنمن
زندانیشهممنبکشم
نه؟!چجوردلتمیادبابرادرتاینکاروکنی؟
تودیگه۳۱سالته..کیمیخوایبفهمیخانوادهیعنیچی؟!
بروبهفکرپولوثروتآنچنانیتباش
قطعکردموسرموکوبیدم.بهفرمون
خاکتوسرمنکههمچینبرادریدارم
چندماهیبودازبدهیمیلیاردیشباخبرشدهبودم
امادمنزدمببینمتهشچیکارمیکنه
نگوکهخودمطعمهبودم!!
کمکم.کیانرسیدواومدتوماشین
_چیشدهبازچیکارکردی؟
_کیانمیخوامفرارکنم
_ازکجا؟
_خونه
_دیوونهشدی؟فکرمامانتوکردی؟
_بهترازاینهکهطعمهکثافتبازیایامیرحسینشم
_طعمه؟؟کثافتبازی؟چرادرستحرفنمیزنی
براشهمهچیزوتوضیحدادم..
_درستهاماراهشفرارنیست
فرارازخونههیچکسوعاقبتبهخیرنکرده
_ولیاگهبمونممنممثلاوناقاطیکثافتمیشم
_میتونینشی!مبتونیمبارزهکنیباهاش!
امیرحسینووقتیکهگرفتنبروروهلدینگ.وریاستکن
بدهیوپرداختکنازبودجهاونسهتاشرکتبگیر
_خب؟!
_بعدهمهلدینگوتمیزکن!همهاونارواخراجکنواسنادومدارکیکهوجوددارهباپولوثروتیکهدزدیدهشده
تحویلادارهجرائماقتصادیبده
ماجرایقتلاونوکیلهمبدهبهشون
هلدینگوازنوبساز
_بعدشچیکار..کنم؟
_بایههلدینگدیگهقراردادببند
تاباهمپیشرفتکنین
الانبزارامیرحسیناسبشوبتازونه
منممیاممیشموکیلهلدینگت
اینطوروانمودکنکهاصلابراتمهمنیست
الان.همبروخونه
منممیرمبهخوابمادامهبدممزاحماوقاتشریفمشدی
_ممنون.کیان
_وظیفس.
کیانرفتمنمراهافتادمسمتخونهراستمیگفتمنمیتونمباریاستهلدینگیهیهجاییبرسم..
میتونمهلدینگوازگندوکثافتنجاتشبدم .
واردخونهشدموبهامیرحسینتوجهینکردم
ماماناومدسمتم
_کجابودیدورتبگردم؟
_رفتمیخوردهباخودمخلوتکنم..
_ازدستبرادرتناراحتنشو،باشه؟!
_برادرم؟!اونحتیازشمرهمبدتره!
کهمیخوادسربرادرکوچیکترشاینبلاوبیاره
کاشمنممیتونستممثلرامیلاازاینجادلبکنموبرمخارج
ولینمیشه!..
رفتمتواتاقمودرازکشیدمبعدکلی.فکروخیالخوابمبرد
صبحهمبیدارشدمامابهخوابمادامهدادم
حوالیظهربودکهماماندویدداخلاتاقم
_وایمامانچرااینطوریمیایتو؟
_امیرعلیدستمبهدامنتامیرحسینوگرفتن..
سیخنشسنمرویتخت
_چیچیی؟گرفتنش؟!خیلیزودترازاونیکهفکرمیکردمبود!
-
پ.ن : اوهاوضاعخیطه
بسمربچشمانش .
رمانِعشقتجاری ؛
پارتپنج:
_منهمونیمکهبهمگفتبهمنمربوطنیست
درنتیجهالانهمکاریازدستمبرنمیاد
_یعنیچیکهبرنمیاد!
_یعنیکههمیندیگه!برنمیاد
_بلندشوبروبرادرتوبیاربیرون
_خودکردهوتدبیرنیستمامانجان
میخواستتاکمرنرهتوکثافت
_میخوایمادرتبرهوسطمردا؟
_خوببلدیچطورراضیمکنی!
_بدومامانجانبدولطفا
مامانرفتمنمبلندشدمدستیبهموهامکشیدمویههودیسفیدگشادباشلوارمشکیتنگپوشیدم
ساعتمشکیگزاشتمدستمورفتمبیرون
نزاشتممامانبیادباماشینرفتمودمکلانتریپارککردم
رفتمتوودماتاقمنتظرموندم
_آقایدهقانی
بلندشدم
_منم
_بفرماییدتو
رفتمتووسرهنگینشستهبودهمچینمیامسالبود .
_سلام
_سلامپسرمبفرمابشین
_ببخشیدمننمیخواستمبیامولیبازورمادرممحبورشدم
خودممیدونمبرادرمچیکاراانجامداده
فقطمیخوامبدونمچقدرحبسشه؟
_برادرشمابهجرمقاچاقزندانیشده
دقیقانمیدونماونوبایدقاضیتشخیصبده
ولیکمِکمشششماه
_اهامیشهباپولحلشکرد؟
_البتهجریمهنقدیهمدارهامااینکهبهجایجریمهحبسپولبدیدخیر
میشهرشوه
_میتونمببینمش؟
_خیلیکمچونمیخوایمانتقالشبدیمدادسرا
_بههمینزودی؟!
_بلهبههمینژودی
رفتبیرونکمیمنتظرموندمتادربازشدوامیرحسیناومدتو
باحرصوغضبنگاهممیکرد
دودکمهاولپیراهنشبازبودوکتشدستشبود
پرتشکردبغلمن
_چرااومدیاینجا؟
_اگهمامانزورمنمیکردنمیومدماینجا
منکهازکثافتکاریایتوخبردارم
پاپوشدوختنبراتنه؟
اینهمهپاچهخواریشونوکردیتهشچیشد؟
انداختنتاینتوتاهلدینگوبکشنبالا
مننمیزارمهلدینگوبکشنبالا
دستتوهمنمیدمش
_میفهمیداریچیمیگی؟!
_ازهمونبچگیکهعقدهاییبودیوبامندشمنبودیفهمیدمیهروزیدشمنواقعیمنمیشیمنامادمدشمنواقعی
منتظرمیهروزیطعمهتوبشم
_توطعمهمننمیشی!
_میبینماونروزیروکه.برایکشتنمنهلهلهمیزنی
توهیچوقتبرادرمننبودی
چونتوبالقمهحرومیکهبابابهتدادبزرگشدی
ومنبالقمهحلالیکهمامانمبهمداد
خدانگهداربرادرِخوبمن
بلندشدمکهبرممحکمدستزدبهسینم
_همهیهروزیطعمهمنمیشنتوهممیتونستیاینکاروبامننکنی
ولیکردی
مطمئنمیهروزیازمامیبریومیری
هچیوقتانقدرمطمئنحرفنزدم!
نگاهحریصشوانداختروم
توکمترازدوثانیهتوکفکلانتریپهنمکرد
نفسمبالانمیومدسربازابردنشوسرهنگهاومدبالاسرمکمکمکردبلندشم
بعدشهمسعیمیکردقفسهسینموماساژبده
_خوبی؟!
نفسیتازهکردم
_اونروانیه..نزاریدتوزندانباکسیدعواکنه
اوندیوانست!منممیرم
تافردابراتونیهسریمدارکمیارم
هلدینگوکاملبهفروشمیرسونم
شایدهمخودممدیریتشکردمنمیدونم..
ولیاونمدارکحتمابهدردتونمیخوره
_ممنون
_خدانگهدار
ازکلانتریخارجشدموسوارماشینشدم
بادستچپمکمیسینموفشاردادم
چطور.تونستاینطوربهم.ضربهبزنه؟
سرازهلدینگدراوردم
پیادهشدمورفتمبالادروبازکردموارداتاقمدیریتشدم
دروقفل.کردمهمهکارمنداپشتدراتاقبودن
کمدهاروریختمبیرونکشوهاروتخلیهکردموازحافظهپنهانسیستمپرینتگرفتم
یهکارتنگرفتموهمرو.ریختمتوش
حدود۱۰۰تاپرینتشدهبود
حقوقیوغیرحقوقیهمروریختمتوش
حافظهسیستموپاککردم
وهمروقبلشریختمتویهفلش
اونجاروپاککردمبعدشهمازتوسیستمخودمسیستمحسابدارومشاورهمپاککردم
حافظهدوربینهاروریختمتوفلش
همروبلندکردمکه.ببرمبیرون
پامبرخوردکردیهچیزی
نشستمیهکاشینچسبیدهبود.کندمش
یهنایلونبودتوش.برشداشتمیههاردبود
سریعاهاردوزدمبهکامپیوتر
فیلمقتلوکیلفرهانی؟!اماقاتلشبابانبودامیرحسینهمنبود
مشاوربود!همونکسیکهدارهاینجاکارمیکنه،هنووز
بعدهممدارکقماربودکهاونمازمشاوربود
بابافقطیهبازیچهبود
ازهمهیهکپیگرفتموگزاشتمشتوهمونکارتن
دروبازکردموقفلشکردم
بعدهمرفتمتواتاقحسابداری
همهمدارکحسابداریمتعلقب۲۰سالگذشتهوگرفتم
بعدهمدرهمهاتاقاروقفلکردم
_همتونهمینجامیمونیدتابرگردم!
درهلدینگوقفلکردموباسرعتبالارفتمسمتکلانتری،ماشینموپارککردم
کارتنوگرفتمورفتمتواتاقهمونسرهنگ
کارتنوگزاشتمبالایمیزش
_هرچیزیکهبدردبخورباشهازهاردیکهدارایفیلمقتلوکیلفرهانیهتامدارکقمارونزولازمشاورهلدینگکامراناشرفی
وهمهفرمهایحسابداریواستخدامیمربوط.به۲۰سالگذشته
وفیلمدوربینهایاخیر
_خیلیممنونکهکمکمونکردی!بااینحالکارمونخیلیتندترپیشمیره
_همهایناروبهتونتحویلدادم
بسمربچشمانش .
رمان ِ عشقتجاری ؛
پارتشش:
تااثباتبیگناهیپدرموبرادرمدرفسادهلدینگواستفادهاییکهازهلدینگشدهونشونبدم!
_بایدچکشناگههمینچیزاییهکهگفتی
بنابراینموردینیستکههلدینگبهکارشادامهبده
توبرو.ماهمحکمبازداشتجناباشرفیومیاریم!
البتهادارهمبارزهباجرائماقتصادی
_چشممنتظرم
زدمبیرونودوبارهبرگشتمبههلدینگ
رفتمتووسطسالنایستادم
_همتونازامروزبهبعداخراجین!
مشاوراوسهامداراهمازامروزدیگهبهاینهلدینگ.مربوطنیستن
پولهمهسهامهاشونومیدم
اینهلدینگبایدباپاکیادارهبشه
_امااقامامیتونیمسهامدارباشیم..
مافسادیانجامندادیم
_مشخصمیشهوبستگیبهتصمیمپلیسداره!
بقیهبهجز.سهامدارابرن
شماهمهفتهبعدبیایدتکلیفتونومشخصکنم
پلیساومدداخلورفتنسمتمشاور
دوتامشاوروسهتاسهامدارودستگیرکردنوحسابدار
بقیه.هممرخصکردنرفتن
منمدرهلدینگوبستموراهافتادمسمتخونه
-هومن-
مثلهمیشهمشغولمنچبودم
اعصابمبهتهخطرسیدهبود..
تنهاامیدواریماینبودکهبالاخرهچندروزدیگهبعد۱۵سالازادمیشم
رویتختدرازکشیدهبودمکهصدایبچهاوشنیدم
انگارییهزندانیجدیدتوسلولداشتیم
اهمیتیندادموبهسقفسرمکهمیشدکفتختبالاسریمچشم.دوختم
چهرهمائدهوامیرحسینوامیرعلی
بیشترازهرکدومازبدبختیهاموسختیهامجلوچشمامبود
جوونیواردسلولشدخوشسیمابود
هیکلورزشکاریهمداشتبهشنمیومدجرمقاچاقداشتهباشه
اومدنزدیکتروکنارتختمننشست
درازکشیدوروشوازمندزدید
بهشاهمیتیندادمتقریباکلروزهمونطوربود
چهرشخیلیبراماشنابودتصمیم.گرفتمکمیبیشترباهاشاشناشم
رفتمنزدیکتروصداشزدم
_جوون!
برگشت
_چیه؟
_چراانقدرپکریبشینببینمجرمتچیه
_بهچهدردتومیخورهبدونیجرممنچیه
_بهایندردکه.خودتوازدردتودلتخلاصمیکنی
_چیبگم؟بگم.برادرممنولودادکهبرمزندان؟
یابگمپدرمکلاهبرداریکردوانداختن.گردنمن
_اسمتچیه؟
_امیرحسین!امیرحسیندهقانیمدیرعاملهلدینگمیما
برایچندلحظه.موندمتونگاهش
_گف..گفتیامیرحسیندهقانی؟
ببینماسمبرادرتچیه؟
_اوننامرد؟!..پوف..امیرعلی..
اسمشماچیهجرمتچیه
_اسممنهومنه،هومندهقانی
_هومن؟.اسمپدرمنمهومنبود
چی؟!گفتیدهقانی؟
زلژدتویچشمام
_من.اینچشمارو.خوبمینشاسم
اینهمونچشماییهکهمارو.ولمونکردوبعدشبهمونگفتنمرده؟
توپدرمنی؟!توچطورتونستیمارو.ولکنیبریدنبالزندگیت؟
_من.نرفتممنوبزوربردناشرفیسرمکلاهگزاشت
بعدهممنوبایهکولهپرازقاچاقدلارفرستادلبمرز
اونجامنوگرفتنو۱۵سال.حبستراشیدنبرام
بعلاوهکارایدیگهاییکهانداخنهبودگردنم
_اما..امااشرفیچندینسالمشاورمنبودمشاورهلدینگ
_هلدینگوچیکارکردی؟
_نمیدونم..امیرعلیاینپسرهخلوچل
همهمدارکودادهدستپلیس
اوناهمهمهخائنینودستگیرکردن
همچیحتیفیلمقتلوکیلفرهانیوداره
_نه..نهاوننبایدداشتهباشه
بیچارشمیکنن!نابودشمیکنن
_یعنیچی؟
_یعنیحتیاگربکشنشوزندهزندهپوستشوبکننبازهمبدستشمیارن
_ولیاوندارهخیانتمیکنهبهمن
چطورمیتونینگرانشباشی؟
_چون..چونواقعانگرانیداره!..
_مهمنیست!
-امیرعلی
چندهفتهایگذشتهبود وهلدینگبهروالعادیشبازگشتهبود
امیرحسینهمقراربودازادبشه
بیگناهیشبامدارکیکهتحویلدادماثباتشد
مامانرفتهبوددنبالشولیمنسرماخوردهبودموحوصلهخودممنداشتم
یههودیسفیدپوشیدمباشلوارمشکی
تویتختمغلتمیزدموحوصلهزنگهایپیدرپیمامانهمنداشتم
تویدستمالفینیکردمورفتمسمتیخچال
آبریزشچشمودماغمامونموبریدهبود
یهقرصدیگههمخوردم
ازصبح۵تاقرصپشتسرهمخوردم
رویکاناپهدرازکشیدموپتوکشیدمروخودم
موهامنصفصورتموپوشوندهبود
وباقیصورتمهمباپتو
نمیدونمچقدرگذشتکهصدایدراومد
حوصلمنمیومدبلندشموبهشخوشامذبگم
توقعنداشتبعداونضربهاییکهبهسینمزدبراشاحترامقائلشم
_امیرعلیمامان؟!بیدارشوببینکیاومده
مامانبالرزشصداوکمیبغضحرفمیزد
چرامنبایدبلندشمحتماچهرهمبارکایشونوملاقاتکنم؟
پوووف..
اومدوپتوازسرمبرداشتسرموبردمتودستاموبلندشدم
کلاههودیموانداختموبایهحرکتموهاموزدمعقب
فینیتودستمالمکردمودوبارهنگاهیانداختم
یهمردغریبه؟!
_شما؟!
_امیرعلیاینباباته؟
_چی؟!مامانشوخیمیکنی؟
_نهاینباباته..زندانبوداشرفیاینکاروباهاشکردهبود
داشتمیومدسمتمکهبلندشدمورفتمسمتراهپله
_امیرعلیوایسابشنوباباچیمیگه