یهعزیزیمیگفت:
از"خدا"نترسید،آدمازچیزیبترسه
دیگهنمیتونهعاشقشبشه
از"دورشدنازخدا"بترسید
تانزدیکشبشید،تاعاشقشبشید(:
#شهیدانه
تو گناه میکنی و امام زمان(عج) با
چشمای پر از اشک و یه لبخند
نا امیدانه روی لبش بهت میگه؛
-هی با وفا تو هم رفتی!؟ (:
اندکی به خودمون بیاییم
#امام_زمان
بسمالله
رماندخترقرتی،پسرطلبه🔥
پارت۵۰:
_داداشمنبخدازنته!
لبخندیزدکهدوبارهچالگونشنمایانشد
کنارمنشستبرایاولینباردستمبهدستشخورد
_چیکارکنیمآرمان؟اگهبفهمهکهقطعافهمیده..
کهشماباهمازدواجکردینمیدونیچهبلاییسرتمیاره؟
_مهمنیست!ماصیغهکردیمومحرمیمخودممراقبهرسهتاتونهستم
_آرماندهنتوببندلطفا!منمیگمیهبلاییسرتومیارهاسکل!
_منمیتونمازخودممراقبتکنم
_امیرحسینوکجایدلمونبزاریم؟جوادخیلیشککردهبهمونااا
_آرمان..
خیلیبیمقدمهگفت
_جانم
ذوقیکهازدرونمفورانمیشدوکجایقلبمجایمیدادم؟کسیکهازشمنتفربودمشدهضربانقلبم
ضربانیکهاگرقطعبشهدیگهتمومه
واقعاتمومههمچیتمومه..
_نبایدخودتوتوخطربندازیبزاررهامکارهاروانجامبده،اصلابدهبهآیهان
_قربونحرفدرست
_نهرها!نبایداینجوریبشههرکیبرهجلوبازممیادسراغمن
فرداباهممیریمبیرونبزاربفهمهکهدیگهنبایدبهتنزدیکباشه
_آرمانبفهمبیشعورمیکشتت!
_میتونمدفاعکنم!ازخودموهمشما
_میشهاینکارونکنی؟
_بایدنشونداد!بهشنشونداددیگهنمیتونهنزدیکرهابشه
_پسباهممیریم
_آیهانچرانمیفهمیاینطوریشکمیکنه
فوقشیکینامحسوسرهاخانموتعقیبکنه
رهامتوباش
_اوکیهداداش
تلفنمامانزنگخورد
_رهامامانجواببده
رفتموتلفنوبرداشتمشمارهناشناسبود
_بلهبفرمایید
_سلامخانمهمسایهواحدبغلیهستم
_اهانبلهبفرمایید
_ببخشیدیکیاومدهدمخونتوناصلانمیره
هرچیمیگمبرهساختمونوگزاشتهروسرش
_زنگبزنید۱۱۰
_مطمعنید؟
_اگهنرفتبله
_چشمخدانگهدارشما
قطعکردممامانگفتکیبودوجوابسربالادادم
_بچهاپاشارفتهخونمونوگزاشتهروسرش
_خوبکاریکردیخوبهکهبدونهمهمنیست
_امااگهزهرشوبهشماریختچی؟
_ممکنه..باغمشماروشکنجهبده
ممکنهازسهنفرمایکینتونهتااخرباشه
_چیمیگیآرمان؟؟
_گفتمممکنهاینطوریزهربریزهوممکنهباآبرو
ولیمناولیروبیشترترجیحمیدم..
تمامشبوداشتمبهحرفشفکرمیکردم
منظورشچیبود؟یعنیچینتونهتااخرباشه؟
مامانوبابارفتنومحمدجوادهمخداحافظیکردورفت
موندشیلانجونکهاقاجونخوشنداشتاینجاباشه
_شیلان!!
شیلانجونسریعرفتپیشآقاجون
_بله
_شیلانتو..نمیتونیزیاداینجابمونی!
_تاکی؟
_تاعقدفقطبعدشبایدمثلاین۲۰سالگمشی
اینوگفتورفتبالامامانجونهمهمیشهپیروحرفآقاجون
_نگراننباششیلانجونتومیمونیپیشما
_قربونتبرم.آرمانوبچهاکجان؟
_آرمانرفتهتخمهبگیرهآیهانهمبالادارهفیلمدانلوومیکنه.امانازدستاینامیخوانفیلمترسناکببین
_باشهخوشباشیدبچها،منمیرمبخوابم..
متوجهناراحتیششدمغماونوهیچکسنداشت.
آیهاناومدپایینوفیلموبهتلویزیونوصلکرد
رهامرومبلخوابیدهبوداینکهتالنگظهرخواببود
چراخوابیدهخبرشو؟
آرمانواردشدخیسخیسشدهبود
_بارونمیزنهمگه؟
_اوفبدجورهمبارونمیزنه
رفتمنزدیکشکاپشنشودراوردم
_منمیرملباسموعوضکنم
_تاعوضکنیمنمبراتحولهمیارم
رفتمتواتاقموحولهسبزقشنگموگرفتم
گرمشکردمورفتمپایینرومبلنشستم
آیهانتخمهروریختتوبشقابوشروعکردهبود
_کوفتبخوریبچههفتماههبهدنیااومدی؟
_نمدونمولیفککنمشیشماهه
آرماناومدپایینیههودیلیموییپوشیدهبودباشلوارمشکی
موهاشخیسخیسبودوچسبیدهبهپیشونی
دویدمسمتشوحولهودادمدستش
_ممنونمبانو
_چ..چی؟
_ممنونمبانو
لبخندیزدشیرینترازلبخندهایگذشته
چالگونشنمایانشد
_آرماناینچالگونتخیلیقشنگه..
_قابلشمارونداره
خندیدیموباصداینکرهآیهانبرگشتیم
_خبحالاعشقوعاشقیبسهبیاینفیلموپلیکنم
نگاهیتاسفباربهشانداختم
انگلجامعه
موهاشوخشککردوموهاشبادستشمرتبکرد
رفتیمسمتشونونشستیمرومبل
_خببسماللهشروعکنیم
فیلموپلیکردورهامهمچنانخواببود
وسطایفیلمبودوقسمتهایترسناکشهنوزشروعنشدهبود
بلندشدموپتووانداختمرورهام
همینلحظهصحنهترسناکیروصفحهتلویزیوننمایانشد
آیهانجیغخفیفیکشیدآرمانهمسرخشدهبود.
برگشتمسمتتلویزیونیازهرا
جیغبنفشیکشیدمکهآرمانجلودهنموگرفت
_هیسچهخبرته!
بادستمنشوندادمکهدیگهجیغنمیکشم
دستشوبرداشت
_کوفتتنشهیرقاننگیریایسرطانخوننگیری
اینچهفیلمیبوداینچهموجودیبود
_میگنبادخترفیلمنبینیعنیاین
_ببینمیزنمدهنتااا
_اینچراخوابه؟
_داداشخودمهعشقشمیکشهبخوابه
آرمانرفتسمتشپتوروازسرشکشیدپانسماندستشومیخواستبازکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرستید واسه کسی که دوستش دارید:)♥️