بسمالله
رماندخترقرتی،پسرطلبه🔥
پارت۴۵:
_چ..چی؟رهاخانم؟
آیهانخندیدوگفت
_میدونمداداشبهمغزتفشارنیارمنمفهمیدمیههمچینحالیداشتم
فقطهمهجورهتغییرکردهبهجزاینکهدستازسرمنهبدبختبرداره
_خواهرمنالکیکسیواذیتنمیکنه
بگوچهکرمیریختی
چشمکیبهرهامزدمدمتگرمالحقداشخودمی
_بسهحالااگهجلسهتجزیهتحلیلاتونتمومشد
بریدبخوابید
آرمانرفتلباسشوعوضکنهمنمرفتمتواتاقم
_رهامتوبیاتواتاقمن
_باشهاجیشببخیربچها
_رهاخانمببخشید
برگشتممحمدجوادبود
_ام..چیز..شما..چیشد..ک..
_نمیخوادادامهبدیقفلشدزبونتون!
کاررفیقشماستچراازمنمیپرسید
رفتمتواتاقمورهامپشتسرماومددروقفلکردم
_خبامشبخونمونخیلیشلوغه
_خبمشخصابایدباشهشبخواستگاریخواهرمه
_ازکجامعلوممیخوامجوابمثبتبدم؟
یهوزدزیرخندهروآببخندییییی
_داداشتوعاشقشیخباینوکهخرهممیفهمه
_دهنتوببنداااابهخواهربزرگتاحتراممتقابلوبزار
درحالیکهداشتروتختغلتمیزدگفت
_مثلاتوداریبهماحتراممیزاری؟
_ببیندهنتوببنداذیتکنیزنگمیزنمبابابیادببرتتاااا
_مگهبچهمهدکودکیمخواهرمن
_کمترهمنیستی
_روهاممممممبگیربکپ
_خوشبخبشیخواهری
_بکپپپپپپ
_دستمدردمیکنه
_دهنتوببندنمیتونیگولمبزنیاحمق
گرفتمثلاخوابیدمنملباسرومودراوردموباپیرهنسبزیشمیبافتمدرازکشیدم
موهاموریختمروبالشگوشیموبازکردم
گالریموپاککردموقتیتغییرکردمبایدزندگیموگوشیموهمچیتغییرکنه..
ازچیزاییکهتوگالریمبودخجالتمیکشیدم
اینستاوبازکردموپیجهاییکهداشتموآنفالوکردم
یکساعتیدرگیربودمباهاشیهویهچیروصورتماومد
ترسیدمگوشیوانداختمدسترهامبوداویزونشدهبودروصورتم
مردمچهپروشدنروتختمنخوابیدهمنمجبورشدمزمینبخوابم
بلندشدمپانسماندستشبازشدهبود
برایاولینباربخیههارودیدمزهرهترکشدم
_اععععحح
رفتمعقبچنتابخیهبوداینننن
چطورببندمشحالا؟ولشبابابراسحربیدارشکردممیدمآرمانببنده
گوشیوخاموشکردموخوابیدم
باآلارمگوشیمبیدارشدموقتدرستکردنسحربود
بلندشدمیهپیراهنبلندآبیکمرنگپوشیدمباروسریآبیپررنگستقشنگیشدهبود
رفتمبیرونیکیتوآشپزخونهبود
آیهانوآرماندرستبرخلافهمروکاناپهخواببودن
جالببوددوتاشونلباسسفیدپوشیدهبون
هودیسفیدوشلوارمشکی
رفتمتواشپزخونهشیلانجونداشتاشپزیمیکرد
_چراشمازحمتمیکشیمنکوککردهبودمبیدارشم
_آرمانمبهمگفتدیشبزحمتکشیدی
اینمگفتکهعروسمی
سرموانداختمپاییننزدیکمشدوبغلمکرد
_انتخابشخوببود..یعنیمعرکهبود..
سلیقشبهخودمرفتبچم
_مرسی..زحمتکشیدینایبابا..
ببخشیدشماپانسمانبلدین؟
_چیزیشده؟
_میخواستمآرمانوبیدارکنمولیحقیقتشدلمنیومد
_چیزیشدهگلم؟
_قضیهاشطولانیه..
_نهراستشبروبیدارشکن
_میشهشمابیدارشکنی؟میدونمآرزوشه
_خوبشناختیش
لبخندیزدورفتسمتشونآرومدستشوبردتوموهایپسرش
_بیدارنمیشی؟
تکونینخورد
_پسرمقشنگم..گلپسر!
آرومچشماشوبازکردولبخندیزدودستمادرشوبوسید
ادامهدارد
- نویسنده ِ مبهم .
ابهتاصن:) عکاسجنابغریبطوس😁
یکمحمایتمیکنیدبرگردیمرو۳۴۰؟
ازبچهایخودمونناااا