خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد! #فاضل_نظری

اونجا که #هوشنگ_ابتهاج میگه: بگذر شبی به خلوت این همنشین درد تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد خون می‌رود نهفته ازین زخم اندرون ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد

یه چیزایی فقط تو وقتِ خودش قشنگه...! لطفاً از زمانش که گذشت حتی عذر خواهی هم نکنید؛

‏اگر به کسی محبت کردی و احساس کردی ازت فاصله گرفته یا سرد شده، خودتو واسه مهربونیات سرزنش نکن، واسه انتخاب اشتباهت ناراحت باش. +آدمِ درست‌حسابی از مهر و محبت فاصله نمیگیره

دریا رو برای کسی رها کن، که قدردان حضورت توی تُنگ کوچیکش باشه.

-

لیموشیرین با شعورترین میوه‌‌اس، می‌دونی چرا؟ چون آدمو مجبور میکنه براش وقت بزاره بهت میگه اگه دیر بری سراغ خیلی چیزا، ممکنه اون چیز، شرینیشو بهت تلخ کنه.

-

اونجا که میخوای یه حرفی بزنی بعد با خودت میگی نتیجه که نداره پس بیخیال... اونجا به قول #فروغ_فرخزاد؛ ابتدای ویرانی‌ست..

+ چرا از اونجا رفتی؟ _ چون هیچوقت احساسِ خوبی نداشتم + اما بنظرت این دلیل کافیه؟! _ بعضی وقتا نباید حتما شمشیر به روت کشیده بشه تا زخمی بشی و خیلی چیزارو بفهمی، درونِ بعضی از آدما ندیده پیداست از نگاه کردن، حرف زدن و لبخندهای زورکیشون. رفتم چون فهمیدم اونجا جایِ من نیست.

فقط همونجا که #مولانا میگه: جان من و جان تو ‏بسته‌ست به همدیگر! همرنگ شوم از تو ؛ ‏گر خیر بود گر شر +یکیو پیدا کنید که اینجوری تو روزای خوب و بدتون تا آخرش باهاتون بمونه:)

- نبودی در فراق شانه هایت . . به هر سنگی رسیدم‌ تکیه کردم :)!