اونجایی که محمود درویش میگه:
« در قطار صندلی هارا عوض کردیم
تو پنجره را میخواستی و من میخواستم به تو نگاه کنم .»
جانان
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
جانان
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى ؟
جانان
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى ؟
بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
هدایت شده از تیـرانداز
به ثوابی که ندارم چه امید ی بندم
آب چون نیست طلبکار سرابم نکنی
به گمان همه، من بنده ی خوبی هستم
پیش چشم همه عاری ز نقابم نکنی
آبرویم همه این است شدم عبد حسین
وای اگر نوکر این خانه حسابم نکنی
من که یک عمر شدم نوکر شش ماهه ی او
جلوی حرمله ای کاش عتابم نکنی
گر قرارست بسوزم بزن آتش اما
جلوی قاتل ارباب عذابم نکنی
#امام_حسین #دلتنگی