#ریحانه
#امنیت_زیادی
بعد از مدتها رفتم جیمیلمو چک کنم ببینم چه خبره؟ دنیا دست کیه؟
دیدم پیامهای بیربط و عجیب غریبی اومده!!
لحن یکیشون که از همه عجیبتر بود نظرمو جلب کرد:
«خوشگله چطوری؟» !!😳😳😳
شوهرم تو پیامک زدناشم مراعات میکنه، حالا این کدوم لاقیدیه که به خودش جرأت داده اینطور پیام بده؟
روش زدم. تا باز بشه به خودم گفتم «لابد یکی از دوستامه.»
باز که شد بیشتر جا خوردم.
روی صندلی شل شدم.
خیس عرق شدم.
فقط سکته نکردم.
خیلی وقت پیش دخترم برای یه کاری آدرس ایمیلشو روی موبایل من راهاندازی کرده بود و یادش رفته بود ازش خارج بشه. خودمم یادم رفته بود.
پیاما رو که خوندم دیدم پیغام پسغامای خانوم خانوماست با یه پسری به اسم "مانی" (که الهی مادرش به عزاش بشینه)
یه کم بالاتر دیدم پسرهی بیچشم و رو از دخترم عکس خواسته. اونم بلافاصله عکسیو که خودم توی خونه با لباس خونگی و آرایش کرده ازش گرفته بودم براش فرستاده...!!!!!! (فقط بذار از مدرسه برگرده...سیاه و کبودش میکنم)
مغزم قفل کرده بود. هزارجور فکر و خیال و احتمال و سوال تو سرم میچرخید.
بلند شدم برم یه آبی به صورتم بزنم تا از شوک دربیام که یهو همه چیز دور سرم چرخید و...
ــــــــــــــــــــ□■□ــــــــــــــــــــ
تقصیر خودم بود.
تقصیر منِ به اصطلاح مادر بود.
خودم گذاشته بودم دخترم به بهونه سرگرمی و آموزش توی فضای مجازی ول بچرخه.
خودم بودم که فکر کردم اگر تو خونه بمونه بهتر از اینه که بره با دخترهای محله بازی کنه!! (با خوباشون)
با تنبلی میگفتم: عوضش جلوی چشم خودمه، خیالم جَمعـه...
ولی حالا میبینم چه اشتباهی کردم.
اونقدر بااغراق از امنیت خونه براش حرف زدم که باعث شد وقتی میپرسم "چرا اون عکس رو فرستادی؟" بگه: «حالا که چیزی نشده! اون اصلا اهل یه شهر دیگه است»
به خیال خودش چون طرف مال یه شهر دیگه است و دستش بهش نمیرسه، میشه براش عکس بیحجاب فرستاد!!
و من چقدر بیسوادم که حجاب رو تو ذهن بچهام صرفا به عنوان یه ابزار تامین امنیت معرفی کردم تا خیال کنه اگه امنیتش از راه دیگهای تامین شد دیگه نیازی بهش نداره... 😭😭😭
قرارگـــاهفرهنـــگۍبــاقــراݪــعـــلــــومـ
🌿eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿