#ریحانه
[ #دانشگاه]
لیلا میگفت؛
/توی کلاس #چادرت را دربیاور، راحت باش ...
بعد از کلاس سر میگذاریم../
|من مات می ماندم از اینکه #نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس چه فرقی دارد..! مثلا نکند کور بود بدبخت؟!|
[ #مرکز خرید]
/توی #پاساژ دیگر چادرت را در بیاور...همه دارند نگاهمان میکنند دختر ...سمت خانه که رسیدیم سر میکنیم!/
|نامحرم بالای شهر با پایین شهر چه فرقی دارد؟!نکند خونش #رنگینتر بود و من بیخبر؟|
[ #مسافرت]
/آخه کی لب دریا #چادر سر میکند که ما دومی باشیم! چادرت را در بیاور، رفتنی باز سر میکنیم../
|نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد!؟ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود!|
[ #عروسی]
/دم هتل و #تالار...چادرت را بگذار توی کیف
برگشتنی سر میکنیم../
|نامحرم توی تالار با نامحرم #کوچه_بازار چه فرقی دارد؟!فوقش یک کروات بیشتر داشت؟!|
لیلا میگفت؛انقدر نامحرم نامحرم نکن...
#خواهی_نشوی_رسوا_همرنگ_جماعت_شو!
و من هاج و واج میماندم؛ بشوم همرنگ!نشوم همرنگ؟!
گاهی "من و من ها"،
میان این دو راهی های سخت،هاج و واج میمانیم..
خوشبحال "من هایی" که..
پیش از آنکه بال مشکی رنگشان بشکند و سقوط کنند..
راه را از بیراهه تشخیص میدهند!
آری!
بعضی #چادری ها؛
گرچه رسوای "یک" جماعتند..
درعوض..
"یک" پا برای خودشان، #فرشته اند!
#نامحرم_نامحرم_است
#حجاب_و_حیا_مکان_ندارد
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿