eitaa logo
ما اهل کوفه‌ ایم
166 دنبال‌کننده
138 عکس
197 ویدیو
31 فایل
❣️ سیاست و مهدویت 💥 این سنت الهی است که اگر شما در برابر ظالم خضوع کنید، او بیشتر فشار می‌آورد. https://eitaa.com/MaKofian/6 https://eitaa.com/MaKofian/7 .
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن کریم صفحه‌ ⇔014
4_5981320088047846300.mp3
868.4K
🔸ترتیل صفحه 014 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده 🔸مقام‌ : نهاوند 🛑 فایل بدون ترجمه ☘️☘️☘️☘️
4_5981320088047846301.mp3
1.69M
🔸ترتیل صفحه 014 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام نهاوند 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️
┄━•●❥ ﷽ ❥●•━┄ ✍ نکته تفسیری صفحه ۱۴: عشق به گوساله: پیش از حضرت موسی علیه السلام ، بنی­ اسرائیل صدها سال برده­‌ی فرعونیان و در چنگال آنان اسیر بودند.[1] و با چشمان خود، بت­ پرستی اربابانشان را مشاهده می­کردند. اگرچه بنی­ اسرائیل از نسل حضـرت یعقوب علیه السلام بودند و ادعا می­کردند که دین آباء و اجدادیشان را حفظ کرده­‌اند ولی به سبب رفت و آمد زیادشان با فرعونیان، برخی از اعتقادات باطل آن­ها را نیز کسب کرده بودند. مثلاً اعتقاد داشتند که خداوند دارای جسم است. آنان نمی­‌توانستند بپذیرند که خدا مادّی نیست؛ چون سال­ها دیده بودند که فرعونیان، در مقابل بت­ها به سجده می­‌افتند و خدایانی دارند که دیده می­شود. [2] پس از آن­که حضرت موسی علیه السلام برای سخن گفتن با خدا و گرفتن کتاب آسمانی تورات از میان قومش بیرون رفت، فرد شیادی به نام سامری که بنی­ اسرائیل را به­ خوبی می­‌شناخت، مجسمه­‌ای به شکل گوساله ساخت و آن را خدای مردم معرفی کرد. بنی­ اسرائیل هم که گویی در آرزوی چنین روزی بودند، با کمال میل، خدایی گوساله را پذیرفتند و یک دل نه، صد دل عاشق آن شدند؛ تا حدّی که پس از آن­که حضـرت موسی علیه السلام بازگشت و گوساله­‌ی سامری را سوزاند و خاکسترش را در دریا ریخت، برخی از گوساله­ پرستان، دهان خود را بر آب دریا گذاشتند تا از آبی که با خاکستر گوساله مخلوط شده، نوشیده باشند! [3] راستی چرا بنی­ اسرائیل به این آسانی از دین خود دست کشیدند و موسی علیه السلام را کنار گذاشتند؟ مگر آن­ همه معجزه از پیامبرشان ندیده بودند؟ با دقت در این آیه، به پاسخ پرسش­‌مان می­‌رسیم. قرآن می­‌فرماید که «دل­های بنی­ اسرائیل بر اثر کفر، با محبّت گوساله آمیخته شد» (وَ اُشرِبوا فی قُلوبِهِمُ العِجلَ بِکُفرِهِم). گویی آنان عشق و علاقه به گوساله­ پرستی را همچون شربتی سر کشیدند و آن شربت در اعماق وجودشان اثر کرد. آری، هنگامی­که کسی عاشق چیزی شود، فقط همان را می­‌بیند و بس. بدین­ ترتیب، به نوعی نابینایی می­‌رسد که حاضر می­‌شود همه­‌ی هستی­‌اش را در راه آن فدا کند. به همین سبب است که ما انسان­ها باید مراقب علاقه­‌هایمان باشیم. ما نمی­‌توانیم عشق و محبّت را به کلّی از دل­هایمان بیرون کنیم؛ ولی می­‌توانیم آن را هدایت کنیم. چه بسیار انسان­هایی که عشق به قدرت و ثروت یا خوردن و خوابیدن و لذّت­ بردن، همه چیز را از یادشان می­برد و هر کاری می­‌کنند تا به خواسته­‌شان برسند؛ و چه بسا انسان­هایی که عشق به خدا و خوبی­‌ها چنان در وجودشان ریشه کرده که هیچ چیزی در دنیا نمی­‌تواند آن دوستی را از ایشان جدا کند. در داستان کربلا می­خوانیم پس از آن که امام حسین علیه السلام به یارانش اجازه داد که او را تنها بگذارند و جان خود را با استفاده از تاریکی شب نجات دهند، آنان به مردانگی و شرف معنا بخشیدند و وفاداری خود را اعلام کردند. یکی از آن بزرگ​مردان به نام مسلم بن عوسجه به امام عرض کرد: «به خدا سوگند که اگر مرا بکشند و بدنم را بسوزانند و خاکسترش را به باد دهند، و دوباره زنده ­شوم، و این کار هفتاد بار تکرار شود، از شما دست بر نمی­‌دارم تا در دفاع از شما، جان از بدنم خارج شود.» [4] آری، این هنر ماست که پنجره­‌ی دل را به روی معشوقی حقیقی باز کنیم و به هر میل و محبّتی روی خوش نشان ندهیم. [1] . این مطلب در صفحه 8 به طور مفصل توضیح داده شد [2] . اقتباس از المیزان ، ج 8 ، ص 234 [3] . تفسیر عیاشی ، ج 1 ، ص 51 [4] . بحارالانوار ، ج 44 ، ص 393 .
0014 ❣️ مهدی شناسی براى این‌كه وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنعاً. كسانى كه از اوّل مى‌دانند، كار نادرستى را مرتكب مى‌شوند و سرمایه و پولشان را آگاهانه به دست خودشان آتش مى‌زنند، زیان كرده‌اند؛ امّا زیانكارترین افراد كسانى‌اند كه نه تنها این آتش زدن سرمایه را خسارت نمى‌دانند، بلكه آن را هنر و ترقّى و افتخار مى‌پندارند. اینان خیال مى‌كنند با این درس خواندن‌ها و كارهایى كه براى غیر خدا انجام مى‌دهند، خیلى اوج گرفته‌اند؛ امّا ناگهان متوجّه مى‌شوند كه همه‌اش «هَباءً مَنْثُوراً؛ گرد و غبارى پراكنده در هوا» شده است. اینان خسارتى دوچندان دارند؛ هم سرمایه را از دست داده‌اند و هم آرزوها و آرمان‌هایى كه داشتند، بر باد رفته است. پنداشتند با این اعمالشان نزد خدا عزیز، و بر اثر این كارها، نور چشم امام زمان(علیه السلام) مى‌شوند؛ امّا بعد آشكار شد كه نه تنها هیچ كدام از این اعمال پذیرفته نشده، بلكه سقوط‌شان را نیز در پى داشته است. این، زیان دوچندان است؛ چرا كه مى‌انگارند كارهاى خوبى انجام داده‌اند؛ امّا درخواهند یافت كه همه‌اش ضرر بوده است. اگر آدمى با اختیار خویش مى‌تواند راه درست را برگزیند، چرا كارى نكند كه لحظه لحظه‌ی عمرش باعث سعادت شود و هر نفس كشیدنش او را بالا ببرد. مگر راه بسته است؟! همه انبیاء و اولیاء آمده‌اند تا ما را بدین صراط مستقیم نزدیك كنند؛ راهى را به ما نشان دهند كه با هر گامى در آن، ترقّى كنیم؛ هر نفسى كه مى‌كشیم، پرواز كنیم؛ هر روزى كه از ما بگذرد، مقامى را به دست آوریم. فهمیدن این حقیقت، خود نعمتى است كه به بركت اهل بیت(علیهم السلام) نصیب ما شده. حال كه زیانكارى خویش را در كارهاى غیرخدایى دریافتیم، باید بیش‌تر مراقب گفتار و رفتار خود باشیم. نیت‌ها و كارهایمان را براى خداوند خالص، و این حقیقت را همواره به یك دیگر یادآورى كنیم. به فرموده قرآن، همه‌ی ما انسان‌ها در زیان و خسارتیم، مگر كسانى از ما كه ایمان و عملى خالص داشته باشند و دیگران را نیز به راه حق و حقیقت سفارش كنند: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر، إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ. سوگند به عصر كه انسان‌ها همه در زیانند، مگر كسانى كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند و یك دیگر را به حق و استقامت بر آن سفارش مى‌كنند. ما كه اكنون پایمان لب گور است و این خسارت را به خوبى احساس مى‌كنیم، جا دارد به شما كه هنوز در دوران جوانى به سر مى‌برید، یادآورى كنیم تا به مصیبت ما گرفتار نشوید. زودتر خودتان را بیابید و بپایید و نیّت‌هایتان را خالص كنید. اگر از امام زمان(علیه السلام) دم مى‌زنید، به واقع از روى محبّت و اخلاص باشد. اگر خودتان را خدمت‌گزار او مى‌شمرید، بكوشید به گونه‌اى رفتار كنید كه او بپذیرد. اگر چنین نكنیم، خسارت دیده‌ایم. این راه، راهى باز و هموار، و جاده‌اى روشن و آشكار است؛ امّا ما چشمانمان را مى‌بندیم؛ انگار كه نمى‌دانیم چه باید كرد. مگر انسان به بركت این شب‌ها و اوقات محترم مقدارى به خود بیاید و توجّه یابد كه غیر از این اسباب عادى و رفتارهایى كه با آن‌ها انس گرفته‌ایم، مسائل دیگرى نیز در كار است.   ادامه دارد
┄━•●❥ ﷽ ❥●•━┄ ✅ دولت سازی یا خالص سازی؟ 🔺در حالی که اصلاح طلبان و دکتر پزشکیان تلاش دارند دولت چهاردهم را دولت وحدت ملی معرفی کنند، اما ترکیب شورای راهبردی تعیین کننده دولتمردان کابینه چهاردهم به گونه ای است که امید ها را برای تشکیل دولت وحدت ملی کور کرده است. 🔺جریان اصلاحات ، بسیار خوب با کلمات بازی می کند و از معیارهای تبعیض آمیز مطرح شده توسط ظریف به « تبعیض مثبت» یاد می کند ، اما در عمل کار خود را می کند و به راحتی افراد مخالف را حذف می کنند. 🔺یادمان نرفته وقتی این جماعت روی کار آمدند تا آبدارچی ادارات و سازمان ها را عوض می کردند، اما چون رسانه دارند این کار را زیر پوستی انجام می دهند و آب از آب تکان نمی خورد! 🔺خالص سازان بیشتر به این تیم میاد تا دولت سازان. ✍سعید میرزایی
جنگ روایت ها ۰۰۱.mp3
6.81M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📖 جنگ روایت ها - جلسه اول
قرآن کریم صفحه‌ ⇔015
4_5983523715508339790.mp3
938K
🔸ترتیل صفحه 015 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده 🔸مقام‌ : ماهور 🛑 فایل بدون ترجمه ☘️☘️☘️☘️
4_5983523715508339791.mp3
1.78M
🔸ترتیل صفحه 015 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام ماهور 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️
┄━•●❥ ﷽ ❥●•━┄ ✍ نکته تفسیری صفحه ۱۵: مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی: یکی از ویژگی­‌های افراد نادان، ادعاهای بزرگ و بدون حقیقت است. افراد کم​ خرد معمولاً برای بزرگ نشان دادن خود به دیگران، ادعاهای عجیبی می­‌کنند، و هنگامی که از آنان خواسته می­‌شود ادعای خود را اثبات کنند، از پاسخ طفره می­‌روند و مشت خالیشان باز می­‌شود. یهودیان از گذشته تا کنون، جزء این افراد به شمار می­‌روند و انسان­‌هایی پرمدّعا و بی­ خیر و برکت هستند. یکی از خیالات خام یهودیان این بود که فقط کسی وارد بهشت می­‌شود که دین آنان را داشته باشد، و بهشت، سرزمین یهودیان است! قرآن برای رو کردن دستشان، پیشنهادی عبرت­ آموز به آنان می­‌دهد و به آنان می­‌گوید که اگر بهشت مخصوص شماست، از خدا بخواهید مرگ شما را برساند؛ زیرا مرگ، شما را از غم­‌ها و رنج­‌های دنیا نجات می­دهد و بهشت ابدی را که غم و اندوهی در آن نیست، به شما هدیه می­کند. امّا آن مردم خلاف­کار که از کارهای خود به خوبی خبر داشتند، هیچ­ گاه چنین آرزویی نمی­‌کردند؛ زیرا می­‌دانستند که با وضعی که دارند، مرگ برایشان دروازه​‌ی ورود به جهنّم است. آنان چنان به زندگی دنیا وابسته بودند که دوست داشتند عمرشان هزار سال باشد؛ غافل از این­که اگر هزار سال هم عمر کنند، باز هم باید در دادگاه عدل الهی حاضر شوند و کیفر اعمالشان را ببینند. امّا به­ راستی چرا بیشتر مردم از مرگ می­‌ترسند؟ چرا وقتی سخنی در باره​‌ی مرگ می­‌شنوند، چهره​‌هایشان درهم می­رود و به هم می­گویند: «دور از جان!» ؟ آیا مرگ چیز بدی​ است؟ مگر خدا ما را دوست ندارد که ما را می­‌میراند؟ پاسخ این سؤال این است که دو گروه از مرگ می­ترسند: گروه یکم، کسانی­ که مرگ را پایان زندگی می­‌دانند و عقیده­‌ای به جهان پس از مرگ ندارند. اینان وقتی سخن از بهشت و دوزخ به میان می­‌آید، به مسخره می­گویند: چه کسی دیده که ما باور کنیم؟ طبیعی­ است که این افراد از مرگ متنفّر باشند و در بهترین لحظات زندگی­شان نیز اگر به یاد آن بیفتند، کامشان تلخ شود. گروه دوم، کسانی هستند که به جهان پس از مرگ اعتقاد دارند؛ امِّا در زندگی مرتکب گناهان زیادی شده­‌اند و به همین سبب از مرگ می­‌ترسند؛ چون می­دانند که مرگ، آغاز مجازات آن­هاست. اینجاست که می­‌فهمیم پیامبران خدا چه خدمت بزرگی به ما کرده­‌اند. آنان نقاب وحشتناک مرگ را در ذهن­‌های ما کنار زدند و به ما آموختند که مرگ، دریچه­‌ای به زندگی بهتر است؛ مانند به دنیا آمدن انسان که خروج از جایی تنگ و تاریک، و ورود به دنیایی وسیع و نورانی­ است. همچنین آنان به ما یاد دادند که چگونه خوب زندگی کنیم تا خوب هم بمیریم. مرگ برای دوستان خدا، به هر شکلی که باشد، شیرین و لذّت­ بخش است. مرگ، پایان رنج­ها و دردها و رسیدن به مهربان­ترین مهربانان است؛ او که از مادر به ما مهربان­تر است و همه چیز را فراهم کرده تا ما به خوشبختی برسیم. برای همین است که امیر مؤمنان علی علیه السلام در باره­‌ی خود فرمود: «به خدا سوگند، پسـر ابوطالب، مرگ را بیشتر از علاقه​‌ی کودک به شیر مادرش دوست دارد.» [1] در روز عاشورا، هر چه امام حسین علیه السلام به زمان کشته شدن نزدیک­تر می­شد، خوشحال­‌تر می­‌شد. در آن احوال، امام به یاران خود فرمود: «مرگ فقط پلی​‌ست که شما را از ناراحتی­‌ها و رنج­ها به باغ­های وسیع بهشت و نعمت­های جاودان منتقل می­کند. کدام­یک از شما، به سبب جا به​ جا شدن از زندان به قصر ناراحت می­ شوید؟!» [2] دوستان خدا، با زندگی خویش این شعر را برای مرگ سرودند: «مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ز او عمری ستانم جاودان او ز من دلقی بگیرد رنگ رنگ».  [1] . نهج­ البلاغه، خطبة 5 [2] . معانی الاخبار، ص 288 .
0015 ❣️ مهدی شناسی شب نیمه شعبان، یكى از شب‌هاى قدر شمرده مى‌شود. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى فرموده است: شب نیمه شعبان در حال استراحت بودم كه جبرائیل مرا صدا زد. بلند شدم و به قبرستان بقیع رفتم. جبرئیل خطاب به من گفت: اى رسول خدا! مى‌دانى امشب چه شبى است؟ امشب شبى است كه اگر كسى از اشقیا باشد و از خدا كمك بخواهد، خدا نامش را از شمار اشقیا محو مى‌كند و در زمره‌ی شهدا مى‌نویسد. امشب شبى است كه درهاى آسمان به روى بندگان باز مى‌شود: باب التّوبه، باب الرّضوان، باب الإحسان، باب المغفره و... . قدر امشب را بدانید و آن را به عبادت احیا كنید. ساعات این شب را غنیمت بشمارید. روایات فراوانى درباره‌ی اعمال این شب وارد شده است. از جمله آن اعمال، صد ركعت نماز با هزار قل هو اللّه است كه در هر ركعت بعد از حمد 10 بار خوانده مى‌شود. شما كه جوانید و انرژى دارید، فرصت را غنیمت بشمارید. كار سختى نیست. مقایسه كنید كه اگر امشب، شب امتحان بود و احتمال داشت كه فردا در امتحان رد بشوید، آیا حاضر بودید امشب را تا صبح درس بخوانید تا تحصیل یك سالتان هدر نرود؟ به طور قطع ارزش این نماز و دیگر عبادت‌هاى امشب، از درس خواندن شب امتحان كم‌تر نیست. عزیزان! بیایید فرصت را غنیمت بشماریم و ارتباطمان را با خدا و اولیاى او قوى‌تر كنیم. از خدا بخواهیم توفیق دهد عهد و میثاقى جدّى با امام زمان(علیه السلام) ببندیم. بگوییم آقا! ما مى‌خواهیم نوكر و خدمتگزار شما باشیم. به طور جدّى مى‌پذیریم كه در این راه نقص داریم و لایق نیستیم؛ امّا شما از خدا بخواهید كه این لیاقت و توفیق را به ما بدهد تا در راه شما گام برداریم و به گونه‌اى سیر كنیم كه شما بپسندید!  گمان نمى‌كنم كسى از روى صدق و خلوص قلبى با امام زمان(علیه السلام) چنین قرارى بگذارد و از همان لحظه، مشمول امدادها و عنایت‌هاى ویژه حضرت نشود. با این كه خودم لیاقتش را ندارم، ایمان دارم كه اگر شما این پیمان را به زبان هم نیاورید، او مى‌شنود و فوراً هم پاسخ مى‌دهد؛ آن گاه ورق عوض مى‌شود و اگر تا به حال، تاریكى‌هایى در زندگى ما بود، از همین جا عوض مى‌شود. هدیه‌اى كه تقدیم امام زمانمان ارواحناه فداه مى‌كنیم، باید بهترین سرمایه‌ها و دارایى‌هاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان(علیه السلام)، باید بهترین اوقات و سرمایه‌هایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا كنیم و لحظه‌اى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف را عطا كنند، آیا براى هدیه به حضرت تكه نانى خشكیده یا لباسى وصله‌دار مى‌برید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مى‌كنید؟! آنان كه مى‌خواهند فرزندانشان را به پیشگاه خداوند متعالى و امام زمان(علیه السلام) هدیه كنند تا افتخار وراثت پیامبران نصیبشان شود، باید بهترین، مستعدترین و پاك‌سرشت‌ترین فرزندان خویش را براى این راه برگزینند و در تشویق ایشان از هر راهى بكوشند واز هیچ مساعدتى براى تربیت و رشد ایشان آن‌ها فروگذار نكنند. ادامه دارد