eitaa logo
ما اهل کوفه‌ ایم
136 دنبال‌کننده
128 عکس
174 ویدیو
13 فایل
❣️ سیاست و مهدویت 💥 این سنت الهی است که اگر شما در برابر ظالم خضوع کنید، او بیشتر فشار می‌آورد.
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن کریم صفحه‌ ⇔030
4_6026185037248988697.mp3
991.2K
🔸ترتیل صفحه 030 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده 🔸مقام‌ : حجازکار - نهاوند 🛑 فایل بدون ترجمه ☘️☘️☘️☘️
4_6026185037248988698.mp3
2.15M
🔸ترتیل صفحه 030 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام حجازکار - نهاوند 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️
        ┄━═━━⊰❀﷽❀⊱━━═━┄ ✍ نکته تفسیری صفحه ۳۰: با دست خودتان، خودتان را نابود نکنید: مال و ثروت، یکی از نعمت­ های بزرگ خداست و نمی­ توان تأثیر آن را در زندگی انکار کرد. گاهی لازم می­ شود که ما از ثروت خویش دل بکنیم و آن را در راه خدا خرج یا ـ به تعبیر قرآن ـ «انفاق» کنیم. کمک به نیازمندان، یکی از نمونه­ های روشن انفاق است. در قرآن کریم و سخنان معصومین، پاداش فراوانی برای این نمونه از انفاق مال یافت می­ شود. پیامبر اسلام فرموده است: «کسی که یک درهم در راه خدا بدهد، خدا در کارنامه­ ی اعمالش، هفتصد کار خوب ثبت می­ کند.» [1] یکی دیگر از نمونه­ های انفاق، کمک مالی به لشکر اسلام برای جنگ با کافران و تجاوزگران است. هزینه­ ی سلاح­ های جنگی، خوراک و پوشاک سربازان و اداره­ ی زندگی خانواده­ های آنان، رقم زیادی​ست که تأمین آن­ها به پشتیبانی و کمک مسلمانان نیاز دارد. این نوع از انفاق نیز در آیات فراوانی مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت، انفاق، یکی از راه​ های رشد انسان­ هاست که بیشتر از کسی که به او انفاق می­شود، انفاق​ کننده از آن سود می­ برد؛ زیرا روحیه​ ی از خود گذشتگی و دل کندن از چیزهای دوست​داشتنی برای خشنودی خدا را در انسان­ ها تقویت می­ کند. این کار خیر امّا مانند یک درخت سرسبز و پرمیوه، در معرض آفت­هایی قرار دارد. یکی از آفت­ های انفاق، افراط و تفریط در آن است. افراط و زیاده­ روی در انفاق، به صورتی که زندگی عادی انسان را دچار مشکل کند، کار اشتباه و نادرستی​ است. اصولاً تمام اعمال خوب، تا وقتی خوب و مفید هستند که به زندگی عادی انسان ضربه نزنند. در بخشی از یک روایت آمده است که شخصی به​ نام ولید بن صَبیح می­ گوید: «خدمت امام صادق علیه السلام بودم و نزد ایشان ظرف بزرگی از خرما قرار داشت. گدایی آمد و از ایشان صدقه خواست. امام به او قدری خرما داد. گدایی دیگر آمد و امام به او نیز خرما داد، و گدایی دیگر نیز همین​طور؛ امّا چهارمین نفر که آمد، امام چیزی به او نداد و به او فرمود: خدا روزی​ ات را زیاد کند. آنگاه امام فرمود: اگر کسی ثروتی داشته باشد که به سی ـ چهل هزار درهم و دینار هم برسد و همه را انفاق کند و هیچ چیزی برایش نماند و سپس از خدا طلب روزی کند، از کسانی​ست که خدا دعای او را مستجاب نمی­ کند. [2] [زیرا خدا به اندازه­ ی نیازش به او ثروت داده ولی او همه­ ی آن را بدون برنامه‏ ریزی انفاق کرده است.]» در مقابل، تفریط و کم گذاشتن از انفاق نیز خصلتی ناپسند است که علّت اصلی آن، بخل و پول​ دوستی​ست. افراد ظاهربین، انفاق را مساوی با از بین رفتن مال و اموالشان می­ دانند؛ غافل از این​که انفاق، مایه­ ی افزایش مال در دنیا و گرفتن پاداش از خدا در آخرت است. خدای مهربان که از ما و انفاق­ های ما بی­ نیاز است، در آیات 10 و 11 سوره­ ی منافقون فرموده است: «از آنچه به شما روزی داده­ ایم، انفاق کنید؛ پیش از آن​که مرگ سراغ یکی از شما بیاید و آنگاه بگوید: پروردگارا، چرا مرگ مرا تا مدت اندکی به تأخیر نینداختی تا صدقه دهم و از افراد شایسته شوم؟ (ولی بدانید) هنگامی که مرگ کسی فرا رسد، خدا آن را به تأخیر نخواهد انداخت، و خدا از کارهایتان آگاه است.» [1] . بحارالانوار، ج93، ص122 [2] . همان، ص166 .
0030 ❣️ مهدی شناسی غیر از مقام‌هاى رسمى پیشین، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مقام تزكیه و تربیت جامعه را نیز بر عهده داشت كه پس از آن بزرگوار به اهل بیت(علیهم السلام) منتقل شده است: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِین. خدا بر اهل ایمان منّت گذاشت كه رسولى از خودشان میان آنان برانگیخت كه آیات خدا را بر آن‌ها تلاوت كند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاك سازد و به آن‌ها حقایق حكمت را بیاموزد؛ هرچند پیش از آن، در گمراهى آشكارى بوده اند. افزون بر مقام‌هایى كه براى پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیتش(علیهم السلام) گفتیم، دو مقام تعلیم و تربیت نیز از اهداف بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و از وظایف امامان و جانشینان حضرت و در عصر ما از وظایف امام عصر ارواحنا فداه است. تزكیه و تربیت، دو مفهوم نزدیك به هم هستند با این تفاوت كه بار معنوى مفهوم تزكیه بیش‌تر است. تربیت، عبارت است از فراهم كردن زمینه براى این كه استعدادهاى یك موجود شكوفا شود و رشد كند. فراهم ساختن زمینه براى رشد و شكوفایى استعدادهاى موجود، تربیت است. باغبانى كه بوته گلى را پرورش مى‌دهد، در واقع موقعیّتى را فراهم مى‌كند كه این بوته، گل‌هاى خوشبویى را به بار آورد. آب كافى و نور و حرارت لازم براى بوته گل فراهم مى‌سازد تا استعداد نهفته در آن به شكوفایى برسد. این امور را تربیت بوته گل مى‌گویند؛ ولى گاهى مربّى، غیر از این كه زمینه‌هاى خارجى را فراهم مى‌كند، تصرّف‌هایى هم انجام مى‌دهد؛ براى مثال، باغبانى كه مى‌خواهد درختى میوه بدهد، شاخ و برگ‌هاى اضافى آن را مى‌زند. فقط این نیست كه به آن كود و آب بدهد. زدودن موانع و شاخ و برگ‌هاى زاید، و زدودن هر آن چه براى شكوفایى و رشد آن ضرر دارد، در مفهوم تزكیه نهفته است؛ بنابراین، تزكیه فقط رشد دادن و آراستن نیست؛ بلكه پیراستن نیز هست. درباره تربیت و تزكیه انسان، لازم است ظرافت‌هاى خاصّى مراعات شود كه از مجموعِ این ظرافت‌ها جز كسى كه انسان را آفریده، به طور كامل آگاه نیست. آفریدگار انسان مى‌داند كه در تربیت انسان چه ظرافت‌هایى را باید به كار گرفت و او است كه به برگزیدگانش، الهام و وحى مى‌كند كه انسان‌ها را چگونه تربیت كنند تا به رشد لایق خودشان برسند؛ البتّه از آن جا كه انسان مختار است، حتّى با وجود اوضاع اجتماعى و موقعیّت محیطى مناسب جهت رشد مى‌تواند با سوءاختیار خود از آن‌ها سوءاستفاده كند؛ولى به هر حال، مربّى باید زمینه را طورى فراهم سازد كه اگر متربّى بخواهد با اختیار خویش، استعدادهایش به ظهور برسد، امكان آن برایش فراهم باشد. ادامه دارد .
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خوب به حرفهای سردار حاجی زاده گوش بدین... .
قرآن کریم صفحه‌ ⇔031
4_6030688636876358706.mp3
825.3K
🔸ترتیل صفحه 031 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاد 🔸مقام‌ : نهاوند - عشاق مصری 🛑 فایل بدون ترجمه ☘️☘️☘️☘️
4_6030688636876358707.mp3
1.63M
🔸ترتیل صفحه 031 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده مقام نهاوند - عشاق مصری 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️
         ┄━═━━⊰❀﷽❀⊱━━═━┄ ✍ نکته تفسیری صفحه ۳۱  هم دنیا، هم آخرت: آفتاب طاقت­ فرسای مدینه، مردم را به استراحت در سایه­ ها فرا خوانده بود؛ ولی امام باقر علیه السلام بدون توجه به آن هوای سوزان، دنبال كاری كه به گذران زندگی مربوط می­ شد، در حركت بود و به سبب سنّ زیاد و حال جسمی خود، با كمك دو خدمت­كار حركت می­ كرد. محمّد بن مُنكَدِر كه خیال می­ كرد شخص بزرگی​ است، این صحنه را از دور دید و با تعجّب در دل گفت: عجب! پیرمردی از پیرمردهای قریش، در این هنگام روز، با این وضع در پی مال دنیاست! باید جلو بروم و او را نصیحت كنم. محمد جلو رفت و در حالی كه امام در كنار نهری ایستاده بود و عرق از سر و رویش می­ ریخت، به ایشان سلام كرد و جواب سلامش را از امام گرفت. سپس گفت: «خدا كمكت كند؛ چگونه ممكن است شما كه پیرمردی از پیرمردهای قریش هستید، در این هنگام روز و با این وضع در پی مال دنیا باشید؟! آیا فكر نمی­ كنید اگر مرگ شما در این حالت فرا رسد، چه خواهید كرد؟» امام باقر علیه السلام در پاسخ او فرمود: «اگر مرگ من در این حالت فرا رسد، من در حال اطاعت و عبادت خدای بزرگ مرده­ ام؛ زیرا با كار و تلاش، خود و خانواده­ ام را از تو و مردم دیگر بی­ نیاز می­ كنم. من فقط از این می­ ترسم كه در حالی مرگم فرا رسد كه در حال گناه باشم.» محمّد با شنیدن این پاسخ، سرش را به پایین انداخت و با خجالت گفت: «حق با شماست؛ رحمت خدا بر شما باد! می­ خواستم شما را نصیحت كنم؛ ولی شما مرا نصیحت كردید.» [1] برخی از افراد كه دین اسلام را به­ درستی نشناخته­ اند، تصور می­ كنند كه دین‌داری فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و حجّ رفتن و دیگر عبادت­ هاست، و انسان دین­دار فقط باید مشغول این كارها باشد و دنبال درآمد و فراهم كردن زندگی مناسبی برای خود و خانواده­ اش نرود؛ در حالی كه قرآن كریم و پیشوایان معصوم ما هرگز چنین مطلبی را نفرموده­ اند. از نظر قرآن، انسان مسلمان باید با تلاش و كوشش، در پی در‌آمد حلال باشد و زندگی خوبی را برای خود و خانواده­ اش فراهم كند. دین اسلام با مناسب­ ترین برنامه­ ریزی، بهترین زندگی را در دنیا و پس از مرگ برای مسلمانان طراحی کرده است. اگرچه نماز، روزه و عبادت­ های دیگر اهمیت فراوانی دارند و دین­داری بدون این​ها معنا ندارد، یك مسلمان در كنار این عبادت­ها، دنبال تندرستی، نشاط، درآمد و رفاه خود و خانواده­ اش نیز باید باشد. پیشوایان معصوم ما، علاوه بر عبادت، ما را به ورزش كردن، تلاش برای كسب علم و درآمد، تجارتِ حلال، و خلاصه زندگی خوب توصیه كرده­ اند و خود نیز به این امور اهتمام می­ کردند. ما در آیه​ ی 201 سوره​ ی بقره از خدای مهربان می­ خواهیم، هم در دنیا و هم در آخرت، زندگی خوب و مناسبی برایمان فراهم كند؛ به­ طوری كه او از ما خشنود باشد و ما نیز با استفاده از امكانات زندگی­مان، راه رشد و ترقّی را بپیماییم. چه خوب است این فرمایش امام صادق علیه السلام را در این ­باره به خاطر بسپاریم: «از ما نیست كسی كه دنیایش را برای آخرتش رها كند [و آن​قدر سرگرم عبادت شود كه كار و درآمد و سلامت خود را فراموش کند] و همچنین كسی كه آخرتش را برای دنیایش رها کند. [و آن​قدر سرگرم كار و تفریح شود كه عبادت و آخرت را از یاد ببرد]» [2] همچنین در روایتی از امام حسن مجتبی علیه السلام می­ خوانیم: «برای دنیای خود چنان تلاش کن که گویا در دنیا زندگی ابدی خواهی داشت و برای آخرتت نیز چنان کار کن که گویا فردا، روز مرگ توست.» [3] پس مناسب است این عبارت قرآنی (رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ... ) را حفظ ‌كنیم و این دعای پرمعنا را در قنوت نمازهایمان بخوانیم. [1] . الکافی، ج5، ص73 [2] . من لایحضره الفقیه، ج3، ص156 [3] . مستدرک الوسایل، ج1، ص146 .
0031 ❣️ مهدی شناسی در این كه براى تربیت درست، چند عنصر اصلى باید رعایت شود، بحث‌هاى فراوانى انجام شده كه عمده آن به فلسفه تعلیم و تربیت مربوط مى‌شود؛ امّا آن چه همه عالمان تعلیم و تربیت در آن اتّفاق دارند، این است كه یكى از بهترین راه كارهاى تربیت، ارائه الگوى درست است؛ البتّه چون سر و كار مربى با انسان آگاه است، باید مطالبى به او بگوید تا شناخت یابد. ارائه شناخت كه نقطه اشتراك تعلیم و تربیت است. بر مربّى لازم است چیزهایى را به متربّى بیاموزد و این آموختن، نوعى تعلیم، و مربى در این جا معلم است؛ ولى افزون بر این، كارهاى دیگرى نیز انجام مى‌دهد كه آنها وظیفه معلم نیست. موعظه، نصیحت و یادآورى، وظیفه معلّم نیست. معلّم درسش را مى‌آموزد تا شاگرد یاد بگیرد؛ امّا این كه در هر موردى شاگرد را توجّه بدهد كه این جا، جاى اجراى فلان مطلب است؛ لغزش گاه‌ها را هشدار دهد؛ نصیحت و موعظه كند و پند و اندرز بدهد، این‌ها از جمله شؤون مربّى است و از وظایف معلّم شمرده نمیشود. البته اگر خودِ معلّم بتواند نقش مربّى را هم ایفا كند، خیلى مطلوب‌تر است. مربّى مطلوب آن است كه خودش فرد نمونه و الگو باشد و آن چه را مى‌خواهد در مربّى محقق سازد، خودش به نیكوترین صورت دارا باشد و افزون بر خودش، مربّیان و الگوهایى را معرّفى كند كه رفتار آن‌ها براى متربّى سرمشق باشد. خیلى چیزها است كه آدم درسش را مى‌خواند؛ در كتاب بحث مى‌كند و سر امتحان هم نمره مى‌آورد؛ موقع عمل فراموش مى‌كند یا نمى داند چگونه باید آموخته‌هاى خود را محقق سازد. بعضى از دانستنى‌هاى انسان، صرفاً مفاهیمى ذهنى هستند كه آدم باید در ذهن خود آن‌ها را درك كند و بكوشد آن‌ها را فراموش نكند؛ ولى بعضى از آموخته‌ها به عمل مربوط مى‌شود و به مهارت تمرین عملى نیاز دارد. آنهایى كه مى‌خواهند راننده بشوند، هر اندازه قواعد راهنمایى و رانندگى را بخوانند، تا زمانى كه پشت ماشین ننشینند و تمرین رانندگى نكنند، راننده نمى شوند. صرف دانستنى‌ها كافى نیست؛ بلكه باید در عمل تمرین كنند. مهارت علمى، برخلاف دانستنى‌هاى ذهنى، به تمرین عملى هم نیاز دارد. یكى از كارهاى مربّى این است كه زمینه‌هایى را فراهم آورد تا متربّى بتواند در عمل، تمرین و تجربه كند و دانسته‌هایش را در زمان مناسب محقق سازد. دانستنى‌ها اغلب قواعدى كلّى هستند؛ امّا مربّى باید آن‌ها را به صورت دستورالعمل‌هاى جزئى در آورد و در عمل نشان دهد كه امروز باید چه كار كنى و آن را به چه نحوى انجام دهى. این‌ها ویژگى‌هاى تربیت، و عامل امتیاز تربیت بر تعلیم است. در عرصه تربیت، نقش الگو از همه چیز در زندگى مؤثّرتر است. این كه معروف است عالمان اخلاق سفارش مى‌كنند براى خود، استاد اخلاق برگزینید، فقط براى این نیست كه شاگرد، دستورالعملى را از استاد تلقّى كند؛ بلكه معاشرت با استاد، اهمیت بیش ترى دارد تا متربّى رفتار عملى استاد را ببیند و بتواند از آن الگو، و در عمل سرمشق بگیرد و از آن استفاده كند. حال اگر این الگو، نقطه ضعف‌ها و خطاهایى داشته باشد نمى تواند نقش خود را در تربیت به خوبى ایفا كند. ادامه دارد
قرآن کریم صفحه‌ ⇔032