0035
❣️ مهدی شناسی
اكنون در زمانى هستیم كه سلسله جلیله انبیا(علیهم السلام) پایان پذیرفته است و دیگر پیامبرى نخواهد آمد و حتّى امامان معصوم(علیهم السلام) هم در دسترس نیستند و امام دوازدهم(علیه السلام) نیز در پرده غیبت است. در این وضعیت، چگونه از آنها الگو بگیریم و به رفتار آنها تأسّى كنیم؟ در این جا دو پرسش مطرح مىشود:
1. وقتى ما اسوه و الگو را نمى بینیم، چگونه به او تأسى كنیم؟
2. آیا رفتارى كه در زمان امامان(علیهم السلام) انجام گرفته، براى این زمان نیز قابل تأسّى است؟
درباره پرسش اوّل باید گفت: تأسّى و اقتدا به طور مستقیم، میسر نیست؛ امّا غیرمستقیم، امكان دارد. شبیه این كه انسان، شخصى را نبیند؛ ولى تصویر او را در تلویزیون مشاهده كند یا فیلم او را ببیند. وقتى ما به طور كامل بتوانیم سیماى امامان را از لابه لاى آیات، روایات و تاریخ مجسّم كنیم، مرتبه نازلهاى براى ما حاصل مىشود. گویا كسى را دیده ایم كه اكنون حضور ندارد؛ ولى چگونگى رفتار او در حافظه ما هست و از حافظه كمك مىگیریم تا بتوانیم جاى خالى او را پر كنیم.
پرسش مهمتر این است كه تقلید، به وضع زمانى و مكانىِ الگو بستگى دارد. بعضى چیزها را در زمانى مىشود عمل كرد؛ امّا در زمان دیگر امكان عمل ندارد. چون با آن زمان، هزار و چندصد سال فاصله شده، تقلید از آنها اصلا میسّر نیست و امروزه امكان عمل ندارد. فرض كنید آن زمان اسب سوار مىشدند و با شمشیر مىجنگیدند. حال اگر بخواهیم پیروى كنیم، باید در جنگها سوار اسب شویم و با شمشیر بجنگیم و این امكان ندارد.
كسانى شبهههایى را القا مىكنند كه گاهى ممكن است از روى غفلت و نادانى، و گاهى از روى شیطنت باشد. ما حمل بر صحّت مىكنیم و مىگوییم: ان شاءالله این شبههها، همه از روى نادانى است و از روى غرض و مرض نیست. شبهه القا مىكنند كه چطور مىشود از حضرت زهرا الگو گرفت؟! آن شیوه زندگى ویژه 1400 سال پیش بوده است و در زمانه ما به هیچ وجه امكان عمل ندارد. زندگى سایر امامان(علیهم السلام) نیز براى زمان خاص و وضعیت اقلیمى و جغرافیایى خاص بوده است. در این زمان، وضع تغییر كرده و آن سیره زندگانى به هیچ وجه قابل تقلید و تأسّى نیست؛ پس این پرونده را باید بست.
در پاسخ به این پرسش باید گفت: قرآن كریم مىفرماید:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.
و در سیره رسول اللّه براى شما سرمشق نیكویى وجود دارد.
با فرض این كه ما از این آیه، اطلاق را بفهمیم، در همه شؤون زندگى باید به رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) تأسّى كنیم و به فرض اگر از آیه هم استفاده نمى كردیم، از روایات متواترى كه در این زمینه وجود دارد مىتوانستیم این معنا را بفهمیم كه باید به اهل بیت، تأسى كنیم.
حال، در چه چیزهایى باید پیروى كنیم؟ پاسخ این پرسش با رعایت اختصار این است كه در چند زمینه نیاز داریم تأسّى، تبعیّت و تقلید كنیم. یكى در زمینه باورها و عقاید است؛ چون حتّى برخى از اعتقادهاى ضرور نیز مقدارى جنبه تقلیدى دارد. بعضى از مسائل اعتقادى چون اصل خدا و توحید و نبوّت و اصل معاد را با براهین عقلى اثبات مىكنیم و به تعبّد نیاز ندارد؛ ولى به بعضى مسائل باید معتقد باشیم؛ در حالى كه عقلمان توان درك آنها را ندارد؛ براى مثال، انسان بیندیشد تا برهان اقامه كند كه وقتى آدم را در قبر گذاشتند، از او سؤالى خواهند كرد یا نه، عقل راه به جایى نمى برد. این جا یگانه راهش این است كه ببینیم معصومان(علیهم السلام) چه فرموده اند و بگوییم درست است. این جا سخن از أخذ علم از معصوم(علیه السلام) است.
به هر حال، خدا بر ما منّت نهاده و منبع معتبرى همچون سخنان و رفتار معصومان(علیهم السلام) را در این جا قرار داده است؛ پس بخش اوّل، باورهایى است كه ما باید از آنها پیروى كنیم و موقعیت زمانى و مكانى نیز در آنها تأثیرى ندارد. هزار سال پیشتر خدا یكى بوده است، و هزار سال بعد هم خدا یكى خواهد بود. اعتقادات دیگر هم همین طور است. هر چیزى كه دلیل متقن یا عقلى یا نقلى دارد، ثابت است و وضعیت زمانى، تغییرى در آن ایجاد نمى كند؛ امّا اختلافها درباره ارزشها بیشتر است. نظر ما این است كه ارزشهاى كلّى اخلاقى ثابتند و در هیچ زمانى تفاوت نمى كنند. ظلم همیشه بد، و عدالت همیشه خوب است و چیزهایى از این قبیل. بله، بعضى از رفتارهاى اخلاقى در موقعیتهاى گوناگون تفاوت مىكنند؛ ولى اینها هم موازینى دارند؛ براى مثال، فرض كنید همه مىگویند: راست گفتن خوب است؛ امّا بعضى جاها راست گفتن بد است. اگر راست گفتن سبب قتل انسان پاكى بشود، نباید راست گفت. دروغگویى بد است؛ امّا اگر باعث نجات جان پیامبرى بشود، آن جا باید دروغ گفت و واجب است؛ پس این ارزشها كمابیش متغیّرند؛ امّا تغییرش بى حساب نیست. به سبب زمان نیست كه تغییر مىكند.
ادامه دارد
#ولایت
.
4_6046520762502743125.mp3
1.05M
🔸ترتیل صفحه 036 قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : عجم بیات
🛑 فایل بدون ترجمه
☘️☘️☘️☘️
4_6046520762502743126.mp3
2.24M
🔸ترتیل صفحه 036 قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام بیات
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
┄━═━━⊰❀﷽❀⊱━━═━┄
نکته تفسیری صفحه ۳۶
سوگندهای بی اساس:
یکی از عادتهای ما در زندگی روزمره، قسم خوردن است.
اگر به صحبت کردن معمول خود یا اطرافیانمان دقّت کنیم، عبارات «وَ الله»، «به خدا» و... را زیاد می شنویم. البتّه معمولاً ما از گفتن آنها قصد جدی نداریم و این کلمات را ناخودآگاه به زبان می آوریم. این عادت اگرچه پسندیده نیست و بهتر است انسان مراقب سخن گفتن خود باشد و بیهوده به خدا سوگند نخورد، طبق این آیه، سوگندهای بیهوده ای که از روی عمد گفته نمی شود، حکم سوگندهای شرعی را ندارند؛ چراکه سوگند واقعی به خدا، یکی از موضوعات مهم در دین اسلام است. اگر انسان از روی فهم و دقّت به خدا قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا انجام ندهد، بر او لازم است که به سوگندش عمل کند، و اگر آن را بشکند، باید کفّاره بدهد.
بر اساس آیه ی 89 سوره ی مائده، کفاره ی شکستن سوگند، غذا دادن به ده شخص بینوا یا لباس پوشاندن بر آنها یا آزاد کردن یک برده است، و اگر کسی نمی تواند هیچیک از این کارها را انجام دهد، باید برای شکستن سوگندش، سه روز روزه بگیرد.
البته برخی از سوگندهای عمدی را می توان شکست؛ بلکه برخی از آنان را باید شکست. مثلاً اگر کسی سوگند بخورد که به دیدار مادر یا برادرش نرود، یا اینکه سوگند بخورد که دیگر نماز نخواند، سوگندش باطل است و هیچ ارزشی ندارد؛ چون با سوگند خوردن به خدا خواسته است که فرمان او را زیر پا بگذارد.
گفته اند که این آیه پس از آن نازل شد که میان داماد و دختر یکی از یاران پیامبر صلوات الله علیه به نام عبدالله بن رواحه اختلاف ایجاد شد و او سوگند یاد کرد که برای آشتی دادن میان آن دو، هیچ دخالتی نکند. در این هنگام، این آیه نازل شد و اینگونه سوگندها را ممنوع و بی اساس اعلام کرد.
کسی که عمداً به دروغ سوگند بخورد، مرتکب گناه بزرگی شده است.
امام صادق علیه السلام در این باره فرموده است: «کسی که قسمی بخورد و بداند که دروغ می گوید، در حقیقت با خدا جنگیده است.» [1]
حتّی انسان تا جایی که می تواند، باید از خوردن سوگند راست هم خودداری کند؛ زیرا مقام خدا والاتر از این است که برای گذراندن امور زندگیمان، پیوسته به نام او قسم بخوریم.
در روایتی آمده است که حضرت عیسی علیه السلام به حواریون خود فرمود: «موسی علیه السلام به شما دستور می داد که به دروغ به خدا سوگند نخورید؛ ولی من به شما فرمان میدهم که نه به دروغ به خدا سوگند بخورید و نه به راست.» [2]
[1] . سفینه البحار ، ج8 ، ص759
[2] . بحارالانوار ، ج101 ، ص280 / غیر از این دو منبع ، بقیه متن از تفاسیر نمونه و آلاء الرحمن اقتباس شد .
#تفسیر
.
0036
❣️ مهدی شناسی
اگر این ارزشهاى متغیّر را هم با ملاكهایش در نظر بگیریم، باز امور ثابتى خواهند بود؛ بنابراین به طور كلّى باورها و ارزشهایى را كه عقل ما بدانها نمى رسد، باید از وحى و حاملان و مبلغان وحى بگیریم.
مىماند تاكتیكها و روشهاى عملى كه براى رسیدن به اهداف ارزشمند باید یاد بگیریم.
فرض كنید مىدانیم امنیت در جامعه باید برقرار بشود؛ امّا این كه در هر وضعى چگونه باید امنیت را ایجاد كرد؛ این دستگاه امنیتى چگونه باید اداره شود؛ بودجه اش از كجا تأمین شود؛ چه كسى رئیس آن را تعیین كند؛ چه كسى آموزش بدهد، و صدها سؤال دیگر كه به امنیت مربوط است، در حیطه روشها مطرح مىشود. حفظ امنیت جامعه، ارزشى قطعى است كه باید به آن رسید؛ امّا از چه راهى باید به آن برسیم؟ به طور مسلّم، زمان امامان؛ دستگاههاى نیروى انتظامى به صورت امروزى وجود نداشته است. آیا با عوض شدن وضع زندگى باید دستگاههاى جدیدى بنیانگذارى شود؟ بیشتر مسائل حكومتى از این قبیل است. آیا باید بگوییم چون امیرمؤمنان(علیه السلام) هیچ وقت ارتش و نیروى انتظامى نداشت، ما هم نباید داشته باشیم؟ اگر بخواهیم حكومت اسلامى داشته باشیم، آیا اینها و وزارتخانهها و دستگاههاى دیگر را باید منحل كنیم؟! آیا معناى تأسّى در این جا این است؟ این پیچیده ترین بخش پرسش است.
یك بخش این مسأله، به مسائل فقهى و نظرى تقلید در فقه مربوط مىشود كه چه چیزى حلال، و چه چیزى حرام است. چه چیز واجب، و چه چیز مباح است؛ امّا بخش دوم این مسأله، جنبه مهمّ دیگرى است؛ به ویژه آن جا كه پاىِ بعضى از مسائل تخصصىِ اجتماعى پیش مىآید؛ به طور مثال، در مسائل سیاست بین المللى با كشورهاى دیگر چگونه رابطه داشته باشیم؟ مثلاً همین مسأله فلسطین كه امروز در جامعه ما مطرح است. عدّهاى مسلمان، تحت سخت ترین شكنجهها از سوى كافران و یهودیان زندگى مىكنند كه تمام هستى خود را براى حفظ هویت اسلامى شان در طبق اخلاص گذاشته اند. نمونههایش را در فیلمهاى تلویزیونى تماشا كرده اید. پیر و جوان و دختر و پسر و كودك، از هیچ چیز براى حفظ اصالت اسلامى خویش مضایقه نمى كنند. در این وضعیت ما در جایگاه كشور مسلمان باید چه كنیم؟ نیرو و سرباز بفرستیم؟ اسلحه بفرستیم؟ پول بفرستیم یا باید به گونه دیگرى رفتار كنیم؟ این گونه مسائل ساده نیست تا بتوانیم براساس یك روایت یا یك رفتار خاص، پاسخ روشنى براى آنها بیابیم. این جا به دو نوع كار علمى تخصّصى نیاز است: یكى به مسائل فقهى مربوط است، و در مرحله بعد، نوبت به تشخیص موضوعات مىرسد. تشخیص موضوعات، كار تخصّصى دیگرى است. فقیه هم مىتواند سیاستمدار باشد؛ امّا هر فقیهى سیاستمدار نیست. تشخیص موضوعات سیاسى بر عهده فقیهى است كه در مسائل سیاسى نیز تخصّص دارد. آیا این جا هم باید تقلید كرد؟ وظیفه خویش را در برابر مسأله فلسطین از چه كسى باید بپرسیم؟ آیا در رسالههاى علمیه نوشته شده كه در برابر مسأله فلسطین چه موضعى باید اتّخاذ كنیم؟ نه. آیا اگر فقیهى با كمال دقّت مسائل كلّى فقهى را حل كرده باشد مىتواند وظیفه ما را درست روشن كند؟! او احكام كلّى را استنباط مىكند.
امام رضوان الله تعالى علیه و مقام معظم رهبرى حفظه الله داراى دو مقام هستند: هم فقاهت و هم سیاست. ایشان در عمل ثابت كرده اند كه هم فقیه و هم سیاستمدارند. اكنون دنیا مىداند پیرمردى كه شصت سال در قم با فقاهت سر و كار داشت، سیاستمداران جهان را به زانو در آورد. وقتى حضرت امام(رحمه الله) در حسینیه جماران چهار كلمه سخن مىگفت، رئیسِ جمهور امریكا برنامه اش را تعطیل مىكرد و به سخنرانى امام گوش مىداد تا ببیند امام چه مىگوید. خودشان مىگفتند: ما نمى توانیم پیش بینى كنیم كه این پیرمرد فردا چه خواهد گفت. این، دو مهارت و دو تخصّص است؛ امّا هر فقیهى این گونه نیست.
ادامه دارد
#ولایت
1001.01.mp3
10.76M
حقیقت نوری اهل البیت
قسمت اول
#حقیقتنوریاهلالبیت
#سخنرانی
4_6048866510431061144.mp3
1.02M
🔸ترتیل صفحه ۰۳۷ قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : صبا - بیات
🛑 فایل بدون ترجمه
☘️☘️☘️☘️
.
4_6048866510431061145.mp3
2.11M
🔸ترتیل صفحه ۰۳۷ قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام صبا - بیات
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
.
┄━═━━⊰❀﷽❀⊱━━═━┄
نکته تفسیری صفحه ۳۷
خدا می داند و شما نمی دانید:
یکی از افتخارات بشر در هر عصر و زمان، کشفیات و اختراعات اوست.
کاشفان و مخترعان همیشه مورد احترام و توجه بودهاند.
کاشفان، پرده از اسرار جهان برداشتهاند و مخترعان بین چند پدیده ارتباط ایجاد کرده و پدیدهی جدیدی به وجود آوردهاند.
اینها امّا یک روی سکّه است، و روی دیگر سکّه، رازهای بی پایان جهان است که انسان از آنها بی خبر است. شاید در این زمان که علم و دانش با شتاب فراوانی در حال پیشرفت است، هیچ کسی تردید نداشته باشد که آنچه بشر می داند، در مقابل آنچه نمی داند، مانند قطرهای در برابر اقیانوس است.
آیا کسی خبر دارد که در فاصلهی میلیاردها سال نوری از ما دقیقاً چه میگذرد؟
آیا موجودات دیگری در این فضای بیکران زندگی میکنند یا نه؟
ما حتّی به درستی نمیدانیم که در زمینی که زندگی میکنیم، چه میگذرد.
هر لحظه ممکن است در زمین لرزهای پیش بیاید و زندگی گروهی از انسانها را به خطر اندازد.
کدامیک از ما همین الآن از شمار گلبولهای قرمز و سفید خونمان، یا از عملکرد سیستم مغز، یا کارخانهی پیچیدهی دفع زبالههای خون در کلیههای خود خبر داریم؟
آری، بشر با همهی ادعایش، در جهان هستی ذرّهای بیش نیست و به درستی نمیداند چه آیندهای را انتظار میکشد.
در این جهانِ پر راز و رمز، آفریدگار بزرگ و دانا و توانای ما، با لطف و مهربانی خاصی به ما توجه کرده است.
کسی که از مولکولها و اتمهای جهان کاملاً باخبر است، کسی که از گذشته و آیندهی انسانها آگاهی دارد، کسی که موادّ تشکیل دهندهی جسم ما را از خاک آفریده و آن را دوباره خاک میکند، کسی که ضربان قلب، تنفس و رشد و مرگ و حیات ما به دست اوست و آن که هیچ چیزی نزدش پوشیده نیست، با مهربانی برایمان پیغام فرستاده و به ما گفته است که از کجا آمدهایم، هدفمان کجاست، کدام راه ما را به مقصد میرساند و کدام بیراهه است.
با وجود این اگر یکی از این پیغامها با دانستههای ما منطبق نشود، آیا ما میتوانیم آن را اشتباه بخوانیم؟ آیا همهی دانستههای ما با عالم خلقت مطابقت دارد؟
چه بسیار علومی که صدها سال در میان انسانها تردیدناپذیر به شمار میآمد و اکنون خرافات خوانده میشوند! علم نجوم و پزشکی، معرکهی این نظریات است. به همین ترتیب ممکن است برخی از دستورهای دین خدا که برنامهی زندگی ماست، از نظر ما سؤال برانگیز باشد؛ ولی چون این دستورها از طرف خدای دانا صادر شده است، بی شک به نفع ماست؛ خواه سودش را بدانیم یا نه.
دین ما «اسلام»، به معنی تسلیم شدن در برابر فرمان خداست.
قرآن دربارهی مسلمانان حقیقی میفرماید که شعار آنان در برابر دستورهای خدا چنین است:
«سَمِعنا وَ اَطَعنا.»؛ یعنی دستورهای خدا را شنیدیم و بی چون و چرا اطاعت کردیم.
از امام چهارم ما روایت شده است: «با عقلهای ناقص و نظریات باطل و بی ارزش و مقایسه کردن احکام با یکدیگر نمیتوان به دین خدا دست یافت.
دین خدا فقط با تسلیم در برابر فرمان های او به دست می آید. پس هر کس که در برابر دستورهای ما تسلیم شود، از گمراهی در امان می ماند. هر کس به وسیلهی ما راهنمایی شود، راه را پیدا میکند، و هر کس دینش را بر اساس نظر خود و مقایسه کردن احکام با یکدیگر تنظیم کند، هلاک خواهد شد.» [1]
[1] . بحارالانوار ، ج2 ، ص303
#تفسیر
.
0037
❣️ مهدی شناسی
به بركت ولایت فقیه ما امروز مىتوانیم به امامان معصوم(علیهم السلام) (با واسطه) تأسّى كنیم. در دوران غیبت، رفتار ولىّ فقیه براى ما حكم رفتار امام معصوم(علیه السلام) را دارد منتها این رفتار، خود داراى دو بخش است: در مسائل فقهى، فقط فقاهت شرط است؛ امّا در مسائلى كه تشخیص موضوع به تخصّص نیاز دارد، فقیه افزون بر فقاهت و عدالت و تقوایى كه دارد، در آن مسائل باید مدیریت و تخصّص لازم را نیز داشته باشد تا بشود از او تقلید كرد؛ بنابراین در چگونگى تأسّى، همواره باید این اصل را در نظر بگیریم كه بعضى از موارد به اندازهاى مطلق، عام و روشن است كه به اجتهاد نیاز ندارد و هركس آن را ببیند و درك كند مىتواند در همه جا آن روش را تقلید كند. به عبارت دیگر، آن رفتار، قید زمانى و مكانى یا قید دیگرى ندارد. در این موارد، هركس آن رفتار را ببیند مىتواند از آن اقتباس، و در همه جا هم آن را اجرا كند؛ امّا در بعضى موارد، قید لُبّى وجود دارد. این گونه موارد به اجتهاد نیاز دارد. از اهل بیت(علیهم السلام) درباره احكام نماز، روزه و احكام دیگر شرع روایاتى رسیده است. بعضى افراد كج سلیقه مىگویند: چرا رساله عملیه مىنویسید؟! روایت امام صادق(علیه السلام) را در اختیار مردم قرار دهید تا خودشان به آن عمل كنند! غافل از این كه هر روایت را باید از نظر سند، حیثیت صدور، جهت صدور، اطلاق و تقیید، عام و خاص و موارد دیگر سنجید. گاهى روایتى مخصّصِ روایت دیگرى است. گاهى روایتى مجمل است و به مبیّن نیاز دارد. گاهى بین روایات تعارض پیدا مىشود. در این موارد باید به كسانى مراجعه كرد كه فقیه باشند و در این مسائل تخصّص داشته، بتوانند اجتهاد كنند. اجتهاد براى این است كه در فهم روایات، موارد شبههاى پیش مىآید و روشن نیست كه منظور امام(علیه السلام) چه بوده است. بعضى رفتارهایى كه از اهل بیت(علیهم السلام) مىشنویم، روشن است و به اجتهاد نیاز ندارد؛ امّا مواردى هست كه به اجتهاد نیاز دارد و تشخیص آن كار فقیه است؛ بنابراین، همان طور كه استفاده از گفتارهاى اهل بیت(علیهم السلام) در بسیارى از موارد، به اجتهاد نیاز دارد، در مواردى اسوه پذیرى از رفتارهاى آنهانیز به اجتهاد نیازمند است. فقیه اسلام شناس باید معرّفى كند كه شما در چه وضعى باید از آن رفتار پیروى كنید.
ادامه دارد
#ولایت