💙🍃
🍃🍁
چ ِ متنِ خوبیه :)
هرچيزى به اندازه جاى خاليش توى زندگيمون
ذهن و زندگيمون رو درگير خودش ميكنه ؛
بعضى جاى خالى ها كوچكند
و با چيزهاى كوچك پر مى شوند
مثل يڪ حبه قند كنار چاے
مثل يڪ چتر در روز بارانى
مثل يڪ مسافرت بدون موسيقى
مثل يڪ حساب بانكى خالى
امـــا
امـــان از جاے خالى هاى بزرگ
كه نميشه به راحتى اونها رو پُـر كرد
مثل جاى خالى يك نفر
كه حالا تبديل به يك قاب عكس و كلى خاطره شده
مثل جاى خالى يك لبخند
روى صورتى كه ديگه نميخنده
مثل جاى خالى يك نفر كه ديگه نگرانت نيست
مثل جاى خالى يك پيام شب بخير
مثل جاى خالى يك دست نوازشگر و آغوش مهربون
مثل جاى خالى يك پدر
مثل جاى خالى يك مــــــــــادر❤️
مثل جاى خالى يك اميد
مثل جاى خالى يك اعتماد
مثل جاى خالى يك خيال شيرين
مثل جاى خالى يك زندگى نزيسته
مثل جاى خالى خــــدا❤️
اميدوارم كه جاى خالى هاى زندگيتون پُـــر باشه و اگه جاى خالى ، وجود داشت فقط جاى خالى هاى كوچيك باشه😊💋
http://eitaa.com/joinchat/42532878C8b6e90210f
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨داستان_شب ✨
یکی از دوستان کاناداییم یه قانون جالب برای خودش داشت.
قانونش این بود که با وجود داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کار پرمسئولیت، ماهی یک شب باید خانه پدر و مادرش باشه.
میگفت کارهای بچه ها رو انجام میدم و میرم... خودم تنهایی... مثل دوران بچگی و نوجوانی. چندین ساله این قانون رو دارم.
هم خودم و هم همسرم.
میگفت خیلی وقتها کار خاصی نمیکنیم. پدرم تلوزیون نگاه میکنه و من کتاب میخوانم. مادرم تعریف میکنه و من گوش میدم. من حرف میزنم و مادر یا پدرم چرت میزنند و ... شب میخوابیم و صبح صبجانه ای میخورم و برمیگردم به زندگی...
دیروز روی فیسبوکش یه عکس گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماهی ست فوت شده اند.
براش پیام خصوصی دادم که بابت درگذشت مادرت متاسفم و همیشه ماهی یک شبی که گفته بودی رو به خاطر دارم...
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته که "مادرم توی خاطرات محدودش از اون شبها بعنوان بهترین ساعتهای سالها و ماههای گذشته اش یاد کرده."
و اضافه کرده که "اگه راستش رو بخوای بیشتر از مادرم برای خودم خوشحالم که از این فرصت و شانس زندگیم نهایت استفاده رو برده ام."
🔹راژیا پرهام
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌹 @Maadar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح پلکهایت فصل جدیدی ☀️
از زندگیت را ورق میزند ☺️
سطر اول همیشه این است💛
خدا همیشه با ماست 💛
پس بخوانش با لبخند 😊
سلام صبحتون زیبا💋💋
http://eitaa.com/joinchat/42532878C8b6e90210f
يك متن خيلى جالب از كتاب فارسى دبستان سال 1324 ،
دو برادر ، مادر پیر و بيماري داشتند ..!!
با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد ..!!
يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاري مادر مشغول شد ..!!
چندي نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که :
خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است ..!!
چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق ..!!
همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد :
به حرمت برادرت تو را بخشيدم ..!!
برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت :
يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ..؟؟
آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست ..؟؟
ندا رسيد : آنچه تو مي کني من از آن بي نيازم ولي مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست ..!!
کتاب فارسي دبستان سال ۱۳۲۴
به فرزندان خود ، " انسان بودن بیاموزیم.😊
❤️@Maadar1
الهی از شادی آنقدر
پر بشيد که سر ريزش,
همه مردم دنیا رو
سیراب کنه
الهی روزیتون انقدر
زیاد بشه
که امیدی باشید
واسه رسوندن روزی
خیلیا....
الهی همیشه بهترینها رو
داشته باشید
روز خوبی داشته باشید عشقولیا😍😍💋💋
لطفن با ما بمونید😊😊🌹🌹🙏🙏
http://eitaa.com/joinchat/42532878C8b6e90210f
مــــ🌸ـــادر
خودش هم که نباشد
مادری اش را برای تو می گذارد ...
عشقش را برایت در لبخند دخترکی در گوشه پیاده رو ،
نگرانی اش را برایت در پس داستان پیرمرد راننده
دعای خیرش را در دستان لرزان پیرزنی که تاخانه همراهیش کردی
مادر خودش هم که نباشد
مادری اش را پیش تو جامیگذارد
حتی اگر دستانش از دنیا کوتاه باشد😔
حواست باشد
او حواسش به تو هست ...🌸
🌹 @Maadar1
❄طعم زندگی جز به
امید و آرزو نیست☺️
و امید،بهترین
توشه ی روزهای سخت است❄❄🙂
امیدت_به_خدا_باشه 😉
شبتون اروم و پرستاره😊❄
💖 @Maadar1