eitaa logo
حلقه های مطالعاتی معارف انقلاب اسلامی
696 دنبال‌کننده
272 عکس
95 ویدیو
7 فایل
دوره آموزشی مطالعاتی معارف انقلاب اسلامی @Maaref_Enghelab_Eslami مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفتر قم ۰۲۵۳۷۷۴۴۲۴۳ فروشگاه و نمایشگاه محصولات انقلاب اسلامی ۰۲۵۳۷۷۰۲۸۵۲ برادران: @Ba_Maaref_Enghelab 09927270034 خواهران: @Kh_Maaref_Enghelab 09927400982
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ 💠 مزیّت مهمّ رهبر معظّم انقلاب(ظلّه‌العالی) بر دیگر یاران حضرت امام(قُدّس سرُّه). @Maaref_Enghelab_Eslami
۲ 💠 مزیّت مهمّ رهبر معظّم انقلاب(ظلّه‌العالی) بر دیگر یاران حضرت امام(قُدّس سرُّه). @Maaref_Enghelab_Eslami
۳ 💠 مزیّت مهمّ رهبر معظّم انقلاب(ظلّه‌العالی) بر دیگر یاران حضرت امام(قُدّس سرُّه). @Maaref_Enghelab_Eslami
۴ 💠 مزیّت مهمّ رهبر معظّم انقلاب(ظلّه‌العالی) بر دیگر یاران حضرت امام(قُدّس سرُّه). @Maaref_Enghelab_Eslami
(دادگاه نظامی) ۱ 💠 ضمن عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، گوشه ای از خاطرات رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه‌العالی) در ماه مبارک رمضان در دوران مبارزات، تقدیم می شود. 🖋 وقتی در سلول بودم -‌‌پیش از انتقال به اتاق بزرگ- ماه رمضان فرا رسید. با فرا رسیدن این ماه،‌ دلم غرق شادی شد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. در این ماه، چهره‌ی زندگی روزمره دگرگون میشود و انسان روزه دار خاصی احساس میکند. نخستین روز ماه رمضان سپری شد؛ هنگام فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند؛ زیرا برای ماه رمضان،‌ در محیط ارتش و زندان ارتش،‌ حسابی باز . نماز خواندم و به سیر در عالم خاطرات این ماه -‌به ویژه خاطرات ساعت افطار و سرور روزه‌داران در هنگام افطار- پرداختم. آن لحظات شادی آور و فرح‌افزای سر سفره‌ی افطار در کنار ،‌ با سماوری که در برابر ما میجوشید،‌ در خاطرم گذشت. همچنین آن خوردنی های و مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ به‌ویژه «ماقوت»‌ -‌غذای معروف مشهدی‌ها که ظاهرا مختص خود آنهاست- را به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار،‌ آن را بیشتر دوست میداشتم. «ماقوت»‌ از آب و نشاسته و شکر تهیه میشود و به شیوه خاصی آن را میپزند. همسر من نیز در پختن آن،‌ همانند پختن سایر غذا‌ها،‌ بخوبی وارد است. به خود باز آمدم و از خدا مغفرت طلبیدم. شاید این بود که خاطرات یاد شده را در ذهنم برانگیخت؛‌ شاید هم علت،‌ بود. به هر حال باید میکردم... ادامه دارد... @Maaref_Enghelab_Eslami
(دادگاه نظامی) ۲ 💠 ضمن عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، گوشه ای از خاطرات رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه‌العالی) در ماه مبارک رمضان در دوران مبارزات، تقدیم می شود. 🖋 ... نیم ساعت پس از مغرب،‌ یک فنجان چای . مدتی بعد شام آوردند، که بخاطر ،‌ دل بدان رغبت نمیکرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم بقیه آن را با خوردم،‌ زیرا این غذا از نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. روز دوم،‌ نگهبان اطلاع داد که چیزی برای شما فرستاده شده. آن را گرفتم و باز کردم. دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم،‌ در چند بشقاب برایم فرستاده شده. این غذا ها برای چند نفر کافی بود. آن را آماده کرده بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز،‌ از منزل برایم وسایل چای آوردند. افطاری خوشمزه و مطبوعی بود که به قدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای فرستادم. این کار هر روز تکرار شد. ادامه دارد... @Maaref_Enghelab_Eslami
(دادگاه نظامی) (بخش دوم) ۳ 💠 ضمن عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، گوشه ای از خاطرات رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه‌العالی) در ماه مبارک رمضان در دوران مبارزات، تقدیم می شود. 🖋 ... در شبهای ماه رمضان، فرصت ، و ذکر فراهم شد. به یادم می آید که در شب ، نماز مستحبی هزار‌قل هوالله را خواندم که در آن در رکعت اول پس از حمد، هزار بار سوره ی توحید خوانده میشود. این تجربه ی رمضانی من در بود. در اولین زندانم، از ماه رمضان را داخل زندان گذراندم؛ در این زندان، ماه رمضان را؛ و در پنجمین زندان هم باز ماه رمضان را. اینها علی‌رغم سختی ها و رنجهایی که داشت، بویژه در پنجمین زندان -که شرح آن را خواهم داد- فرصتهایی بود که از جهت و توجه به پروردگار و در آیات قرآن و مفاهیم بلند آن، برایم بسیار سودمند بود. بیشتر خاطراتی که در این زندان یادداشت کرده ام، مربوط به ایام ماه مبارک رمضان است. ادامه دارد... @Maaref_Enghelab_Eslami
(دادگاه نظامی) ۴ 🖋 ... در این زندان و زندان قبلی، آشکارا شاهد فاجعه ی اخلاقی در میان زندانیان نظامی بودم. این فاجعه پیش از آنکه نشانه ی بی توجهی و بوده باشد، حاکی از وجود یک ریزی بود. با آنکه ورود هر چیزی به زندان بدون بازرسی و کنترل شدید بود، اما دیدم که مواد مخدر چگونه میان نظامیان زندانی رواج داشت! به من اطلاع داده شد که برخی در زندانِ درجه داران شراب خواری میکنند. در این زندان و زندان قبلی دیدم که کسانی «بنگ» را به عنوان مواد مخدر استعمال میکنند؛ زندانیان میچرخند و بنگ میکشند و در حالتی شبیه به اغما، هذیان میگویند! یک جوان سالم وقتی وارد این زندانها میشد، به ناچار فاسد میگردید؛ چون بیشتر به یک شبیه بود و هرکس -بجز کسانی که خداوند به آنها رحم کرده باشد- در آن می افتد، به گند و فساد آن دچار میشد. تازه اینجا به عنوان ، تابع یک انضباط دقیق بود؛ حال قیاس کنید که زندانهای غیرنظامی در چه وضعی بودند! بدین جهت، من ضمن تلاشهایم در داخل زندان، تلاش میکردم تا در این جوّ سراسر آلوده، هرکس را بشود نجات داد، نجات دهم. کمی مانده به ، زندانیان را جمع کردم، برایشان وعظ کردم و مرگ و آخرت و حساب قیامت را به یادشان آوردم. آنها به من قول دادند و خوردند که روزه بگیرند. واقعا هم روز اول روزه گرفتند؛ روز دوم هم تا ظهر تحمل کردند؛ اما در اثر جوّ فاسد زندان، اراده ی آنها شد. لذا تاثیر موعظه ی من در آنها به پایان رسید و روزه ی خود را خوردند! @Maaref_Enghelab_Eslami