مباحث
🗒 اعمال روز ۲۴ ذی الحجه؛ 🌸 #روز_مباهله #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله با نصارای نجران 🌸 نزول #آ
📿 اعمال #روز_مباهله
🗓 روز بيست و چهارم #ذى_الحجّه، روز مباهله ی پيامبر با مسيحيان نجران است که در نزد مسلمانان، اهميت خاصّي دارد؛ چرا که گواه حقانيت و درستي دعوت پيامبر و عظمت شأن #اهل_بيت مکرّم اوست.
در کتاب شريف #مفاتيح_الجنان، اعمال مخصوصي بدين شرح براي اين روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالايش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی براي آرايش جان و صفايی باطن است؛
دوم: #روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: خواندن دو ركعت #نماز، كه در وقت و كيفيت و ثواب مانند نماز روز #عيد_غدير است، و اينكه «#آيةالكرسى» در نماز مباهله بايد تا «هم فيها خالدون» خوانده شود.
چهارم: دعاي مخصوص اين روز که به دعاي مباهله معروف است و شبيه دعاي #سحر #ماه_رمضان مي باشد.
➕هم چنين در اين روز خواندن #زيارت #اميرالمؤمنين علیه السلام به ويژه #زيارت_جامعه روايت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّي از مولي الموحدين علي عليه السلام که در رکوع نمازش به نيازمند احسان فرمود، #سفارش شده است.
📖 بخش هايي از دعاي روز مباهله
🌺 خداوندا؛ بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادي و خرّمی، استقامت و گشايش، #عافيت و سلامت و کرامت، روزي پاک و فراوان، و هر #نعمت و وسعت که نازل شده يا از آسمان به زمين نازل مي شود، قسمت کن.
🌺 خداوندا؛ اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و ميان من و تو حائل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست مي کنم به نور آبرويت که خاموش نشود و به آبروي حبيبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم و به آبروي وصيّت علّي مرتضي عليه السلام و به حق اوليائت که آنها را برگزيدي که بر محمد و آل محمد درود بفرستي و هر #گناه که کرده ام، بيامرزي و مرا در باقي مانده عمرم حفاظت کني.
🌺 خداوندا؛ من مطيع توام؛ پس از من خشنود باش، عملم را ختم به خير کن و ثواب آن را برايم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آني براي من انجام ده، اي سزاوار #تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، اي مهربان ترينِ مهربانان.
🌐 @Mabaheeth
مباحث
🔴 #روحانی: از مردم خیلی راضی هستم. ♦️ مردم خیلی ما را یاری کردند و در مورد عملکرد ۸ ساله من مردم با
فرصت طلایی برای #استیضاح و #محاکمه روحانی!
#تلنگر
با گذشت ۵ روز از پایان رسمی دوره ریاستجمهوری #روحانی و برخلاف رویه معمول، مقام معظم #رهبری هیچ پستی برای او در نظر نگرفته است!
این امر در سیره سیاسی حکیمانه رهبری، معنا و پیام خاص خود را دارد. شاید پیامی برای مسئولان امر و نخبگان سیاسی!
عدم انتصاب روحانی بعنوان عضو مجمع تشخیص و هیچ مسئولیت دیگر، فرصتی تاریخی برای مرور کارشکنیها و مطرح کردن #محاکمه اوست!
از این رو محافل سیاسی و نخبگانی کشور به جای تمرکز بر بعضی امور فرعی و غیر اولویتدار، از جمله نقد و شخم زدن #کارنامه کابینهی رأی اعتماد نگرفته #رئیسی، باید قدر این #فرصت طلایی را بداند و فرایند #استیضاح مردمی و محاکمه قضایی روحانی را بخاطر ۸ سالِ خسارتبار گذشته، کلید بزند.
#مجلس_شورای_اسلامی، #قوه_قضائیه و نهادهای نظارتی و عموم نخبگان دانشگاهی و حوزوی باید به تکلیف تاریخی خود در این باب عمل کنند تا زمینه تحمیل خسارتهای جبرانناپذیر دوران اعتدال، برای همیشه از بین برود و هیچ گروهی جرأت نکند که #معیشت مردم و آرمانهای انقلاب را به طور توأمان به بازی بگیرد و یا به اخم و لبخند بیگانه گره بزند و بعد از پايان دوره نیز لبخندزنان و بلکه با ژست طلبکارانه از کنار حوادث واقعه و بدبختی مردم نجیب ایران بگذرد و به کنج #عافیت خویش بخزد!
📝 @rozaneebefarda
🌐 @Mabaheeth
مباحث
📿 #استغفار_امیرالمومنین صلوات الله علیه (۱) ✍ ان شاءالله هر روز یک بند از این استغفار مهم در کانال
📿 #استغفار_امیرالمومنین صلوات الله علیه (۲)
🔹بند دوم:
🤲 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَوِیَ بَدَنِی عَلَیْهِ بِعَافِیَتِکَ أَوْ نَالَتْهُ قُدْرَتِی بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ أَوْ بَسَطْتُ إِلَیْهِ یَدِی بِتَوْسِعَةِ رِزْقِکَ وَ احْتَجَبْتُ فِیهِ مِنَ النَّاسِ بِسِتْرِکَ وَ اتَّکَلْتُ فِیهِ عِنْدَ خَوْفِی مِنْهُ عَلَی أَنَاتِکَ وَ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَیَّ فِیهِ بِحِلْمِکَ وَ عَوَّلْتُ فِیهِ عَلَی کَرَمِ عَفْوِکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ
«خدایا از تو درخواست دارم که از هر گناهی که به واسطه #عافیت بخشی تو، بدنم بر آن توانا شد، یا به واسطه #نعمت فراوان به آن قدرت پیدا کردم، یا به واسطه روزی وسیع تو به آن دست یافتم و یا با پرده پوشی تو در آن خود را از مردم پنهان کردم و چون #ترس و خوف مرا فرا گرفت بر صبر و درنگ تو تکیه نمودم و از خشم و غضب در آن بر حلمت اعتماد نمودم و آن را بر عفو کریمانه ات واگذار نمودم؛ پس ای بهترین بخشندگان، بر محمد و آلش درود فرست و آن گناهان را بر من ببخش، ای بهترین آمرزندگان.»
@ostadelahi
هدایت شده از مباحث
#دعای #امام_سجاد علیه السلام در روز #عیدقربان و روز #جمعه
(۱) خداوندا؛ این، روزی با برکت و میمون است و مسلمانان در هر جای زمین تو در آن اجتماع دارند، سؤال کننده و خواهنده و امیدوار و ترسنده حضور دارند و تو، ناظر در حوائجشان هستی، پس به جود و کَرمت و آسانی مسئلتم نزد تو، از حضرتت میخواهم که بر محمد و آلش درود فرستی (۲) و خداوندا؛ ای پروردگار ما، که پادشاهی زیبنده توست و سپاس، حضرتِ تو را سزد و خدایی جز تو نیست، بردبار و بزرگوار و مهربان و دارای عطای گستردهای و خداوند جلال و اکرام و پدید آورنده آسمانها و زمینی، هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت کردهای از خیر یا #عافیت یا #برکت یا #هدایت یا #توفیق طاعت، یا خیری که بر اهل #ایمان انعام میکنی و به سبب آن، به سوی خود هدایتشان مینمایی، یا در پیشگاهت، مقام آنان را به آن بلند میکنی، یا بدان سبب، خیر دنیا و آخرت به آنان میبخشی، از تو میخواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنی. (۳) و بار خدایا؛ که پادشاهی و حمد توراست و معبودی جز تو نیست، از تو میخواهم که بر محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده و دوست و برگزیده و اختیار شده از خَلقت و بر آل محمد(صلوات الله علیهم)، نیکوکاران و پاکان و اخیار، درود فرستی، چنان درودی که جز تو احدی را قدرت شمردنش نباشد و ما را در دعای شایسته هریک از بندگان با ایمانت که در این روز تو را خوانده است - شریک سازی،ای پروردگار عالمیان و ما و ایشان را مورد #مغفرت قرار دهی، که تو بر هر چیز توانایی. (۴) الهی؛ نیازم را به درگاه تو آوردم و بار فقر و فاقه و تهیدستی خود را بر در خانهات نهادم و من به مغفرت و رحمتت مطمئن ترم تا به عمل و کار خود و آمرزش و رحمتت از گناهان من وسیعتر است، پس بر محمد و آلش درود فرست و خود عهدهدار روا کردن هر حاجتی که مرا هست باش به خاطر قدرتی که بر روا کردن آن داری و آسان بودنش بر تو و به خاطر نیازم به حضرتت و بینیازیت از من، زیرا من هرگز به خیری نرسیدهام مگر از جانب تو و هرگز احدی از من شری را برنگردانده غیر تو و در امر آخرت و دنیایم به کسی جز تو امید ندارم. (۵) الهی هر کَس برای حرکت به سوی مخلوقی به امید صله و بخشش و جایزه او مهیا شد و بار بست و ساز و برگ فراهم آورد و آماده سفر شد و مهیا شدن امروز من - و بار بستنم و ساز و برگ فراهم آوردن و آماده شدنم به امید #عفو و صله تو و درخواست جایزه و عطایت به سوی توست. (۶) بارالها؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و امروز این امید را از من مگیر،ای کسی که خواهش - هیچ درخواست کنندهای او را به رنج نمیافکند و هیچ بخششی از او کم نمیکند، زیرا من از باب اطمینان به عمل شایستهای که از خود پیش فرستاده باشم، یا به شفاعت مخلوقی جز #شفاعت محمد و اهل بیت او - که صلوات و سلام تو بر او و بر آنان باد - که امید داشته باشم، به جانب تو نیامدم (۷) بلکه در حالی به سویت آمدم که به گناه و بدی در حق خود اقرار دارم، به سویت آمدم درحالی که به عفو عظیمی که شامل حال خطاکاران کردهای چشم دوخته ام، که ادامه دادنشان بر #گناه بزرگ، حضرتت را از آن باز نداشت که آنان را مشمول رحمت و مغفرت قرار دهی (۸) پس ای کسی که رحمتت وسیع و عفوت عظیم است،ای عظیم؛ ای عظیم،ای کریم؛ ای کریم، بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت بر من تفضل کن و به فضلت بر من شفقت نما و به مغفرتت بر من گشایش ده. (۹) الهی؛ این مقام #نماز_جمعه که مخصوص خلفای تو و برگزیدگان توست و جایگاه امنای تو در درجه بلندی که ایشان را به آن اختصاص دادی، غاصبان آن را به غارت بردهاند - و تقدیر آن به دست توست، فرمانت مغلوب نشود و از تدبیر حتمی تو هر گونه که بخواهی و هر زمان که بخواهی فراتر نتوان رفت و به خاطر آنچه تو بهتر میدانی و در آفریدنت و ارادهات متهم نیستی چنین کردی - تا آنجا که برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور و جدای از حق خود شدند، حُکمت را مبدل و کتابت را دور انداخته و واجباتت را از مسیر شرایعت منحرف، و سنتهای رسولت را متروک میبینند. (۱۰) بارالها؛ دشمنان ایشان را از اولین و آخرین و هر که به کردارشان راضی شده و دنباله روها و پیروانشان را لعنت کن. (۱۱) خداوندا؛ بر محمد و آلش درود فرست، که تو ستوده و بلندپایهای، مانند درودها و برکتها و تحیتهایی که بر برگزیدگانت ابراهیم و آل ابراهیم فرستادهای، و در گشایش و آسایش و یاری و تمکین و تأیید ایشان تعجیل کن. (۱۲) بارالها؛ و مرا از اهل #توحید و #ایمان به خود، و تصدیق به پیامبرت، و امامانی که طاعتشان را واجب کردهای قرار ده، از جمله کسانی که توحید و ایمان به سبب آنان و بر دست آنان اجرا میشود، آمین رب العالمین.
👇🏼👇🏼👇🏼
هدایت شده از مباحث
(۱۳) الها،غضب تو را جز بردباریت برنمی گرداند و شدّت سخط تو را جز عفوت ردّ نمیکند و غیر از رحمتت از عذابت امان نمیدهد و مرا جز زاری به سوی تو و در برابر تو نجات نمیبخشد، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را -ای خدای من - از سوی خود فرجی بخش با آن نیرویی که مُردگان را زنده میکنی و سرزمینهای مرده را حیات میدهی (۱۴) و مرا - خدایا - از غم و غُصه، هلاک مکن تا دعایم را به اجابت برسانی و اجابت آن را به من آگاهی دهی و تا پایان حیات، مزه شیرین #عافیت را به من بچشان و دشمن شادم مکن و او را وَبال گردنم مساز و بر من غلبه مده. (۱۵) اله من؛ اگر بُلندم نمایی کیست که پَستم کند؟ و اگر پَستم سازی کیست که بُلندم نماید؟ و اگر مرا گرامی داری کیست که خوارم کند؟ و اگر خوارم نمایی کیست که اکرامم نماید؟ و اگر عذابم دهی کیست که بر من #رحمت آورد؟ و اگر هلاکم کنی کیست که درباره بندهات جلودار تو شود؟ یا از تو دربارهاش بازخواست نماید؟ و من به این حقیقت رسیدهام که در حکم تو ستمی و در عذابت عجلهای نیست، چون کسی شتاب میکند که از فوت برنامه بترسد و کسی نیاز به ستم پیدا میکند که ناتوان است و تو -ای خدای من - از آن بسیار بالاتری. (۱۶) بارالها؛ بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا هدف بلا و نشانه عقوبت مساز و مرا #مهلت ده و اندوهم را پایان بخش و از لغزشم درگذر و به مصیبتی دنبال مصیبت گرفتارم مکن، چون ناتوانی و بیچارگی و زاریم را به درگاهت میبینی. (۱۷) خدایا؛ در این روز از غضب تو، به تو پناه میبرم، پس بر محمد و آلش درود فرست و پناهم ده (۱۸) و در این روز از غضب تو امان میطلبم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا امان ده (۱۹) و ایمنی از عذابت را مسئلت دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا ایمن ساز (۲۰) و از تو #هدایت میطلبم، پس بر محمد و آلش درود فرست و هدایتم فرما (۲۱) و از تو یاری و مدد میخواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا یاری کن (۲۲) و از تو #رحمت میخواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و بر من رحمت آر، (۲۳) و از تو بینیازی میطلبم، پس بر محمد و آلش درود فرست و بینیازیم ده (۲۴) و از تو #روزی میخواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیم مرحمت کن (۲۵) و از تو کمک میجویم، پس بر محمد و آلش درود فرست و کمکم کن (۲۶) و بر معاصی گذشتهام آمرزش میخواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا بیامرز (۲۷) و از تو #عصمت خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و عصمتم ده، زیرا اگر ارادهات تعلق گیرد هرگز به عملی که تو آن را نمیپسندی بازنگردم (۲۸) پروردگارا؛ پروردگارا،؛ ای مهربان، ای عطاکننده ی #نعمت ها، ای صاحب جلال و اکرام، بر محمد و آلش درود فرست و همه آنچه را که از حضرتت خواستم و طلبیدم و برای آن، روی به جانب تو کردم برایم اجابت کن و آن را بخواه و مقدّر فرما و بر آن حکم و امضا کن و در آنچه بر من حُکم میکنی خیر مرا مقرر فرما و مرا در آن #برکت ده و به آن بر من تفضّل نمای و مرا به آنچه از آن عطا میکنی سعادتمند ساز و از فضل خود و وسعت آنچه نزد توست بر من بیفزای، زیرا تو توانگر و کریمی و آن را به خیر و نعمت آخرت پیوسته ساز،ای مهربانترین مهربانان.
{آنگاه از حضرت حق هرچه به نظرت میرسد بخواه، و هزار بار بر محمد و آلش #صلوات فرست، که حضرت #زین_العابدین علیهالسلام چنین میکرد}
🌐 @Mabaheeth
اما حال او در برابر مُنعم حقیقی و احسانهای بیشمار او طوریست که هر گاه مختصر ناراحتی برایش پیش آید و دچار بلائی شود مانند ضرر مالی یا صدمه بدنی یا مصیبت مرگ بستگان... در آن حال تمام نعمتهای بی حساب پروردگارش را نادیده گرفته و در دل از قضاء و قدر خداوند ناراضی بلکه خشمناک میگردد و گاه هم به زبانش آشکار میکند و کلماتی میگوید مثلا: خدایا مگر من چه کرده بودم که چنین گرفتار شدم یا به فلانی چه نعمتها دادی و مرا محروم ساختی و مانند اینها.
در حالیکه غالب گرفتاریهایش به سبب سوء تدبیر و اختیار خودش بوده و بی جهت به پروردگارش نسبت میدهد و ثانیاً بسیاری از بلاها به حسب ظاهر بلا است و در باطن راحتی است از طرف حضرت آفریدگار که اگر میفهمید خوشحالی و شکرگزاری میکرد، چه بسا بلای کوچکی جلوگیری از بلاهای سخت میکند و اگر همراه بلا صبر باشد کفاره گناهانش میباشد.
گاهی جبری و گاهی تفویضی است
مردمان بیشتر در خوشی ها تفویض و در ناراحتی ها جبری مذهب میشوند به این بیان که هرگاه نعمتی به او برسد مانند مال و صحّت بدن و #فرزند و مانند اینها همه را از خودش میبیند و میگوید به زورِ بازویم یا قدرت زبان و قلمم یا بوسیله فلان و بهمان بدست آوردم و هرگاه بلائی به او برسد تنها آنرا از خدا میبیند و میگوید خدا با من چنین و چنان کرد یا میگوید در برابر قضاء الهی کاری نمیتوان کرد، یعنی اگر میتوانستم با او مخاصمه و جنگ میکردم.
در حالیکه امر بعکس است یعنی هرچه خیر و خوبیست همه از خداست (البته نه بطور جبر) و هرچه شر و بدیست همه از ناحیه بنده است (البته نه بطور تفویض) چنانچه در قرآن مجید میفرماید:«آنچه به تو میرسد از خوبیها (یعنی چیزهائیکه انسان طبعاً آنها را خوب میشمارد مانند #عافیت، #نعمت، #امنیت، رفاه همه از طرف خداست) و آنچه به تو میرسد از بدیها (مانند بیماری و خواری، ناداری، آشوب) همه از خودت میباشد (برگشت آن بخودتست نه خداوند).
و درباره حق ناشناسی و ناسپاسی انسان در قرآن مجید زیاد #یادآوری شده و او را سخت مورد سرزنش قرار داده است از آنجمله میفرماید: «چون برسد به انسان ضرری میخواند ما را تکیه کرده یا نشسته یا ایستاده (یعنی در هر حالی که باشد از ما نجات خود را میخواهد) پس چون او را نجات دادیم بگذرد مانند اینکه ما را نخوانده بود (یعنی نعمت و نجات الهی را نادیده گرفته و نشده و نبوده قرار میدهد و برای خداوند بر خود حقی نمیبیند)» و لذا او را به نامهای کفور، کافر، کفار، ظالم، ظلوم، جهول، مُسرف و مانند اینها یاد فرموده است.
سخنی شیرین از سعدی شیرازی
خلاصه آنچه در این داستان ذکر شد از وفاداری سگی، نباید فراموش شود و انسان در برابر پروردگارش و سایر وسائط نعمت و احسان نباید از آن سگ کمتر باشد، چه خوب گفته سعدی شیرازی در گلستانش:
📖 أجلّ کائنات از روی ظاهر، آدمی است و أذلّ موجودات سگ؛ به اتفاق خردمندان سگ حق شناس به از آدمی ناسپاس.
سگی را لقمه ای هرگز فراموش
نگردد گر زنی صد نوبتش سنگ
و گر عمری نوازی سفله ای را
به کمتری چیزی آید با تو در جنگ
📖 امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز اشاره به ناپايدارى جهان و مواهب و نعمتهاى آن كرده مىفرمايد: «هر چيزى كه روى مىآورد روزى پشت خواهد كرد و چيزى كه پشت مىكند گويى هرگز نبوده است»؛ (لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ) .
طبيعت زندگى اين جهان و تمام مواهب مادى آن فناپذيرى است، هرچند بعضى #عمر بسيار كوتاهى دارند، بعضى كمى بيشتر؛ اموال و ثروتها، جاه و مقامها، جوانى و شادابى، عافيت و تندرستى و در يك كلمه همه امكانات مادّى كه روزى به انسان رو مىكنند و او را شاد و خوشحال مىسازند امورى نيستند كه انسان به آنها دل ببندند، زيرا چيزى نمىگذرد كه همگى پشت مىكنند و از دست مىروند؛ پيرى و ناتوانى به جاى جوانى، فقر به جاى ثروت، زوال جاه و مقام به جاى مقامات و بيمارى به جاى #عافيت و تندرستى مىنشيند و اگر اينها هم از انسان جدا نشوند و تا پايان عمر محدود انسان بمانند انسان از آنها جدا مىشود و چيزى جز قطعات كفن با خود همراه نمىبرد.
جملۀ (وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ) اشاره به اين نكته است كه وقتى نعمتها به انسان پشت مىكنند آثارشان را نیز، با خود مىبرند به گونهاى كه گاهى انسان تصور مىكند اينها هرگز وجود نداشتهاند؛ زيرا اگر خودشان مىرفتند و آثارشان باقى مىماند باز ادامۀ حيات آنها محسوب مىشد؛ مثلاً جوانى كه مىرود نيرو، قدرت، شادابى، شادمانى و نشاط و ساير آثار جوانى را با خود مىبرد گويى هرگز نبوده است، همچنين ساير نعمتها؛ ولى اعمال صالحه و كارهاى نيك و آنچه را انسان در خزائن الهى به امانت مىسپارد و به حكم «مٰا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ مٰا عِنْدَ اَللّٰهِ بٰاقٍ» ؛ آنچه نزد شماست از ميان مىرود؛ و آنچه نزد خداست باقى مىماند» باقى مىماند.
نتيجۀ روشنى كه از اين گفتار حكيمانۀ مولا گرفته مىشود اين است كه نه انسان به آنچه دارد دل ببندد و نه به آنچه از دستش مىرود ناراحت شود، چرا كه اين طبيعت زندگى دنياست، همانگونه كه قرآن مجيد نيز مىفرمايد: «لِكَيْلاٰ تَأْسَوْا عَلىٰ مٰا فٰاتَكُمْ وَ لاٰ تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاكُمْ»
آنگاه در هفتمين وصف مىفرمايد: «او هرگز از درد خود جز هنگام بهبودى شكايت نمىكرد»؛ (وَ كَانَ لا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ)
🤕 روشن است، اگر انسان هنگام ابتلا به درد شكايت كند، چنانچه براى دوستان باشد سبب آزردگى خاطر آنها مىشود و اگر براى دشمنان باشد سبب شادى و شماتت آنها مىگردد؛ اما اگر به هنگام بهبودى باشد توأم با نوعى شكرگزارى است و به بيان ديگر حكايت است نه شكايت.
📖 كلينى رحمه الله در كتاب شريف كافى از #امام_صادق عليه السلام چنين نقل مىكند: «مَنِ اشْتَكَى لَيْلَةً فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا وَ أَدَّى إِلَى اللَّهِ شُكْرَهَا كَانَتْ كَعِبَادَةِ سِتِّينَ سَنَةً قَالَ أَبِي فَقُلْتُ لَهُ مَا قَبُولُهَا؛ هر كسى شبى بيمار شود و آنگونه كه شايسته است بيمارى را قبول و تحمّل كند و شكر آن را به پيشگاه خداوند به جا آورد، مانند عبادت شصت سال است. راوى مىگويد: پرسيدم: قبول آن بهطور شايسته يعنى چه؟ امام عليه السلام فرمود: «يَصْبِرُ عَلَيْهَا وَ لا يُخْبِرُ بِمَا كَانَ فِيهَا فَإِذَا أَصْبَحَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَى مَا كَانَ؛ بر آن صبر مىكند و به كسى از آن خبر نمىدهد؛ ولى هنگامى كه صبح شد (و #عافيت يافت) خدا را بر آنچه واقع شده است شكر مىگويد».
🏷️ در همين باب روايات فراوان ديگرى در اين زمينه وارد شده است.
💡 البته روشن است كه حكايت از بيمارى براى طبيب و امثال آن ارتباطى به شكايت ندارد.
👈 شاهد اين سخن حديثى است كه كلينى رحمه الله در باب بعد، تحت عنوان «حد الشكاية» از امام صادق عليه السلام نقل مىكند كه از آن حضرت دربارۀ شكايت مريض سؤال كردند، فرمود: اگر كسى بگويد ديشب بيمار بودم و براثر بيمارى خوابم نبرد اين (حكايت است و) شكايت نيست. شكايت اين است كه بگويد به چيزى مبتلا شدم كه احدى به آن مبتلا نشده بود.
در دومين بخش اين تسليت، امام عليه السلام بار ديگر خطاب به اشعث مىكند و به نكتۀ ديگرى در تأييد نكتۀ اول، نكتهاى كه بسيار آموزنده و جامع است، اشاره كرده مىفرمايد: «اگر صبر و شكيبايى كنى مقدرات بر تو جارى مىشود (و مسير خود را طى مىكند) و تو پاداش خواهى داشت و اگر بىتابى كنى باز هم مقدّرات مسير خود را مىپيمايد و وزر و گناه بر تو خواهد بود»؛ (يَا أَشْعَثُ، إِنْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ، وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ )
اشاره به اينكه شكيبايى و بىتابى در حوادث ناخواسته و خارج از اختيار ما چيزى را تغيير نمىدهد، نه شكيبايى جلوى حادثه را مىگيرد و نه بىتابى.
تنها تفاوتى كه در اين ميان پيدا مىشود اين است كه شكيبايان أجر و پاداش فراوانى به سبب تسليم و رضايشان در برابر تقديرات الهى مىبرند و بىتابان بر أثر ترك تسليم و رضا و گاه اعتراض به تقدير الهى و شكايت از آن، گرفتار آثار شوم گناه مىشوند.
جالب اينكه در حديثى مىخوانيم: «جمعى (از شيعيان) خدمت #امام_باقر عليه السلام رسيدند در زمانى كه فرزند بيمارى داشت، آنها آثار غم و اندوه و بىقرارى را در حضرت ديدند، به يكديگر گفتند: به خدا سوگند اگر اين بيمار از دنيا برود ما از اين بيم داريم كه چيزى از حضرت مشاهده كنيم كه براى ما ناخوشايند باشد؛ ولى چيزى نگذشت كه صداى گريه و ناله را از داخل خانه شنيدند. امام بيرون آمد در حالى كه روى او گشاده بود، درست برخلاف حالت قبلى.
حاضران عرض كردند: فداى تو شويم ما بيم داشتيم كه اگر چنين حادثهاى واقع شود از تو چيزى ببينيم كه همۀ ما را اندوهگين كند.
امام عليه السلام فرمود: «إنّا لَنُحِبُّ أنْ نُعافا فيمَنْ نُحِبُّ فَإذا جاءَ أمْرُ اللّٰهِ سَلَّمْنا فيما أُحِبُّ؛ ما دوست داريم كه #عافيت نصيب كسى بشود كه محبوب ماست و لذا نگرانيم و دعا مىكنيم؛ اما هنگامى كه فرمان خدا فرا برسد (و محبوب ما از دست برود) ما تسليم در برابر چيزى هستيم كه خدا آن را دوست دارد»
امام عليه السلام راه نجات از گناه را در اين گفتار حكيمانۀ خود نشان مىدهد و مىفرمايد: «گناهى كه بعد از آن #مهلت دو ركعت نماز داشته باشم مرا نگران و غمگين نمىكند (چراكه در اين نماز يا بعد از آن، عفو و) عافيت را از خدا مىطلبم (و #توبه مىكنم)»؛ (مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّىَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللّٰهَ الْعَافِيَةَ) . جملۀ «مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ» به معناى بىاهميت شمردن گناه نيست، بلكه به معنى اندوهگين و نگران نشدن است، چراكه انسان راه توبه را از طريق نماز باز مىكند. به هر حال اين كلام شريف، تشويق به گناه نيست، بلكه تشويق به توبه است به اينگونه كه هشدار مىدهد هر لحظه ممكن است مرگ انسان فرا برسد خواه عوامل درونى وجود او ازقبيل سكتهها و مرگ ناگهانى باعث شود و يا عوامل برونى و حوادث گوناگونى كه در يك لحظه به عمر انسان پايان مىدهد، بنابراين انسان بايد مهلتى را كه براى دو ركعت نماز و توبه در پيشگاه خدا دارد از دست ندهد و فوراً شيطان را از خود دور سازد و به درگاه خدا روى آورد و با تعظيم و خضوع و اقرار به گناه و اظهار ندامت، عفو و آمرزش را طلب كند. اين احتمال نيز در تفسير كلام فوق داده شده كه منظور امام عليه السلام اين است: هرگاه انسان نماز بعد از گناه انجام دهد، از باب «إِنَّ اَلْحَسَنٰاتِ يُذْهِبْنَ اَلسَّيِّئٰاتِ» چنين نمازى آثار گناه را از نامۀ اعمال او و روح و جانش محو مىكند. و جمع ميان هر دو تفسير مانعى ندارد. همانگونه كه در بحث سند اين گفتار حكمتآميز گفته شد، جملۀ «وَ أَسْأَلَ اللّٰهَ الْعَافِيَةَ» در غالب نسخ نهجالبلاغه نيامده است؛ ولى در نسخۀ ابن ابىالحديد و صبحى صالح ذكر شده و مفهومش اين است كه از خدا #عافيت از آلوده شدن به گناه در آينده و عافيت از عذاب الهى نسبت به گذشته را تقاضا مىكنم.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از 🌃 شبهای قدر 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ شب قدر چه دعایی بکنیم؟
♡••
شَک نَدارَمـ که خَطاکارَمـ و بَد
آه وَلی『 بِعَلۍٍّ بِعَلۍٍّ بعَلۍٍّ بِعلۍ』
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#عافیت
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
نعمت ایمان و عافیت
دوم - شیخ صدوق در امالی از ابوهاشم جعفری روایت کرده که گفت : وقتی فقر و فاقه بر من شدت کرد خدمت حضرت امام علی نقی علیه السلام شرفیاب شدم چ؛ پس مرا اذن داد، چون نشستم فرمود: ابوهاشم ! کدام نعمتهای خدا را که به تو عطا کرده می توانی ادا و شکر آن کنی ؟
ابوهاشم گفت ندانستم چه جواب گویم؛ پس خود آن حضرت ابتدا کرد فرمود: #ایمان را روزی تو کرد؛ پس حرام کرد به سبب آن بدن تو را بر آتش 🔥 و روزی کرد تو را عافیت تا اعانت کرد تو را بر طاعت و روزی کرد تو را #قناعت پس حفظ کرد تو را از ریختن آبرویت.
ای ابوهاشم ! من ابتدا کردم تو را به این کلمات به جهت آنکه گمان کردم که تو اراده کرده ای که شکایت کنی نزد من از آنکه با تو این همه انعام کرده و امر کردم که صد دینار زر سرخ به تو دهند بگیر آن را.
مؤلف گوید: که از این حدیث شریف استفاده شود که ایمان از افضل نعم الهیه است و چنین است؛ زیرا که قبول شدن تمام اعمال منوط به آن است .
ودر مجلد پانزدهم [چاپ قدیم ] ( بحار ) است :
( بابُ الرِّضا بِمَوْهِبَهِ الاِیمانِ وَ اِنَّهُ مِنْ اَعْظَم النِّعَم فَنَسْئَلُ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی اَنْ یُثَبِّتَ الایمانَ فی قُلُوبِنا وَ یُطهِّرَ الدِّیوانَ مِنْ ذُنُوبِنا ) .
وبعد از ایمان ، نعمت عافیت است ، فَنَسْئَلُ اللّهَ تَعالی الْعافِیَةَ، عافِیَةَ الدُّنْیا وَ الاخِرَه
روایت شده که خدمت حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله و سلم عرض شد که اگر من درک کردم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم ؟
فرمود: عافیت را.
و بعد از #عافیت، نعمت قناعت است؛ روایت شده در ذیل آیه شریفه : ( مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکِرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیِنَّهُ حَیوٰةً طَیِّبَهً ) که ظاهر معنی آن این است که هر که بکند عمل صالح یعنی کردار شایسته از مرد یا زن و او مؤمن باشد _چه عمل بدون ایمان استحقاق جزاء ندارد_ البته او را زندگانی دهیم در دنیا زندگانی خوش.
سؤال شد از معصوم علیه السلام که این حیات طیبه که زندگانی خوش باشد چیست ؟
فرمود: قناعت است.
و از حضرت صادق علیه السلام روایت است که فرمود: هیچ مالی نافعتر نیست از قناعتِ به چیز موجود.
فقیر گوید: که روایات در فضیلت قناعت بسیار است و مقام گنجایش نقل ندارد.
نقل شده که به حکیمی گفتند: دیدی تو چیزی را که از طلا بهتر باشد؟ گفت : بلی ، قناعت است.
و به همین ملاحظه کلام بعض حکما که گفته ( اِسْتِغْناؤُکَ عَنِ الشَّیء خَیْرٌ مِنْ اسْتِغْنائِکَ بِهِ ).
گفته شده که دیوجانس کلبی که یکی از اساطین حکماء یونان بود، مردی مُتقَشَّفْ و زاهد بوده و چیزی اندوخته نکرده بود و مأوایی برای خود درست ننموده بود. وقتی اسکندر او را به مجلس خود دعوت نمود، آن حکیم به رسول اسکندر فرمود که بگو به اسکندر آن چیز که تو را منع کرده از آمدن به نزد من همان چیز مرا باز داشته از آمدن به نزد تو؛ آنچه تو را منع کرده سلطنت تو است و آنچه مرا بازداشته قناعت من است.
وَ لَقَدْ اَجادَ مَنْ قالَ :
وَجَدْتُ الْقَناعَةَ اَصْلَ الْغِنی
وَ صِرْتُ بِاَذْیالِها مُمْتَسِکُ
فَلا ذا یَرانی عَلی بابِهِ
وَ لا ذا یَرانی بِهِ مُنْهَمِک
وَ عِشْتُ غَنِیّا بِلا دِرْهَمٍ
اَمُرُّ عَلَی النّاسِ شِبْهَ الْمَلِکِ
وَ لِمُوْلانا اَبی الْحَسَنِ الرّضا علیه السلام :
لَبِسْتُ بِالْعِفَّهِ ثَوْبَ الْغَنِی
وَ صِرْتُ اَمْسی شامِخَ الرَّاْسِ
لَسْتُ اِلَی النَّسْناسِ مُسْتَانِسا
لٰکِنَّنی آنِسُ بِالنّاسِ
اِذا رَاءَیْتُ التَّیْهَ مِنْ ذِی الْغِنی
تِهْتُ عَلَی التَّائِه بِالْیاسِ
ما اِنْ تَفاخَرْتُ عَلی مُعْدِمٍ
وَ لا تَضَعْضَعْتُ لِافْلاسٍ