eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
34هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 مراسم شب‌های ماه مبارک 🎤 مداح: حاج محمود 🗓 دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ به مدّت ۲۰ شب 🕛 ساعت ۲۴ 📌 چيذر، آستان امام‌زاده على‌اكبر (عليه‌السّلام) هیأت رایة‌العباس (عليه‌السّلام) 📡 این مراسم‌ بدون حضور مستمع و به صورت ‌ از طریق پایگاه اطلاع‌رسانی‌ www.fotros.ir پخش می‌گردد. ‏ 📎 @HajMahmoud_Karimi 🌐 @Mabaheeth
49.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 (نیزه را سرور من، بستر راحت کردی) 🎥 مراسم عزاداری شب هفتم ماه 🗓 پنج‌شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ 🎙 مداح: 📌 (علیه‌السّلام) 🏷 علیه السلام @HajMahmoud_Karimi 📺 پخش زنده‌ی مراسم عزاداری دهه اوّل ماه با مداحی در (علیه‌السّلام) از طریق پایگاه اطلاع‌رسانی http://www.fotros.ir 🚩 @Mabaheeth
مکافات عمل مؤلف گوید: که محمّد بن عبدالملک زیات به سزای خود رسید. 📖 مسعودی گفته : چون خلافت به متوکل عباسی منتقل شد چند ماه از خلافت او که گذشت بر محمّد بن عبدالملک غضبناک شد جمیع اموال او را بگرفت و او را از وزارت معزول ساخت و محمّد بن عبدالملک در ایام وزارت خود تنوری از آهن ساخته بود و او را میخ کوب نموده بود به طوری که سرهای میخ ها در باطن بوده و هر که را می خواست عذاب کند امر می کرد او را در آن تنور می افکنند تا به صدمت آن میخ ها و ضیق مکان به سخت تر وجهی معذب بود و هلاک می شد، و چون متوکل بر محمّد غضبناک شد امر کرد تا او را در همان تنور🔥 آهن افکندند. محمّد چهل روز در همان تنور معذب بود تا وقتی که به هلاکت رسید و در روز آخر عمر خود کاغذ و دواتی طلبید و این دو بیت نوشت و برای متوکل فرستاد: هِیَ السَّبیلُ فَمِنْ یَوْم اِلی یَوْمٍ کَاَنَّهُ ما تَریکَ الْعَیْنُ فی نَوْمٍ لا تَجْزَعَنَّ رُوَیدا اِنَّها دُوَلٌ دُنْیا تَنَقَّلُ مِنْ قَوْمٍ اِلی قَوْمٍ متوکل را فرصتی نبود که آن مکتوب را به او رسانند روز دیگر که رقعه به وی رسید فرمان کرد که او را از تنور بیرون آوردند چون نزد تنور رفتند محمّد را مرده یافتند. بدان که در باب شهادت حضرت امام رضا علیه السلام نقل کردیم که ابوالصلت را مأمون در زندان حبس کرد، یکسال در حبس بود پس متوسل شد به انوار مقدسه محمّد و آل محمّد علیهم السلام هنوز دعای او تمام نشده بود که حضرت جواد علیه السلام نزد او حاضر شد و او را از بند رهانید. ┅───────────────┅ ❒ شفای چشم به عنایت علیه السلام ششم _ شیخ کشی روایت کرده از محمّد بن سنان که گفت : شکایت کردم به حضرت امام رضا علیه السلام از درد چشم خود؛ پس گرفت حضرت کاغذی و نوشت برای ابوجعفر حضرت جواد علیه السلام و آن حضرت از طفل سه ساله کوچکتر بود؛ پس حضرت رضا علیه السلام آن کاغذ را به خادمی داد و امر کرد مرا که بروم با او و فرمود به من که کتمان کن( یعنی اگر از حضرت جواد معجزه ای دیدی اظهار مکن آن را) پس رفتم به نزد آن حضرت و خادمی آن حضرت را به دوش برداشته بود. محمّد گفت : پس خادم آن کاغذ را گشود مقابل حضرت جواد علیه السلام حضرت، نظر کرد در کاغذ و بلند می کرد سر خود را به جانب آسمان و می گفت : ( ناج ) پس این کار را چند دفعه کرد. پس رفت هر دردی که در چشم من بود و چنان چشمم روشن و بینا شد که چشم احدی مانند او نبود؛ پس گفتم به حضرت جواد علیه السلام که خداند ترا شیخ این امت قرار دهد همچنان که عیسی بن مریم علیه السلام را شیخ بنی اسرائیل قرار داد. سپس گفتم به آن حضرت : ای شبیه صاحب فطرس ! محمّد گفت : پس من برگشتم و حضرت امام رضا علیه السلام به من فرمود که این را پنهان کن. من پیوسته چشمم صحیح بود تا وقتی که فاش کردم معجزه حضرت جواد علیه السلام را در باب چشم خود پس دیگر باره درد چشم من عود کرد. 🤔 راوی گفت : به محمّد بن سنان گفتم که چه قصد کردی از آنکه به آن حضرت گفتی ای شبیه صاحب ؟ او در جواب گفت که حق تعالی غضب فرمود بر ملکی از ملائکه که او را فطرس می گفتند پس بال او را درهم شکست و افکند او را در جزیره ای از جزائر دریا و او بود تا وقتی که متولد شد حضرت امام حسین علیه السلام. حق تعالی فرستاد جبرئیل را به سوی حضرت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم تا آن حضرت را تهنیت گوید به ولادت امام حسین علیه السلام و جبرئیل صدیق و دوست فطرس بود پس گذشت به او در حالی که در جزیره افتاده بود؛ پس او را خبر داد به آنکه امام حسین علیه السلام متولد شده و حق تعالی او را امر فرموده که پیغمبر را تهنیت گوید. پس فرمود به فطرس، میل داری ترا بردارم به یکی از بالهای خود و ببرم ترا نزد محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تا شفاعت کند ترا؟ فطرس گفت : بلی ! پس جبرئیل او را به یکی از بالهای خود برداشت و او را خدمت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم برد؛ پس تبلیغ کرد تهنیت از جانب پروردگار خود را آنگاه قصه فطرس را برای آن حضرت نقل کرد. حضرت فرمود به فطرس، که بمال بال خود را به گهواره حسین و میمنت بجو به آن، بجهت عظمت و بزرگی آن. فطرس چنان کرد، حق تعالی بال او را به او رد کرد و او را به جای خود و منزلی که داشت با ملائکه برگردانید. ┅───────────────┅ »» هفتم شیخ کلینی و دیگران روایت کرده اند از محمّد بن ابی العلاء که گفت : شنیدم از ... ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
۲. شیخ صدوق و ابن قولویه و دیگران از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که چون حضرت علیه السّلام متولّد شد حقّ تعالی جبرئیل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک برای آنکه تهنیت گوید حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم را از جانب خداوند و از جانب خود. چون جبرئیل نازل می شد گذشت در جزیره ای از جزیره های دریا، به مَلِکی که او را ( فطرس) می گفتند و از حاملان عرش الهی بود. وقتی حق تعالی او را امری فرموده بود و او کُندی کرده بود پس حقّ تعالی بالَش را در هم شکسته بود و او را در آن جزیره انداخته بود؛ پس هفتصد سال در آنجا عبادت حق تعالی کرد تا روزی که حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد. و به روایتی دیگر حقّ تعالی او را مخیّر گردانید میان عذاب دنیا و آخرت، او عذاب دنیا را اختیار کرد پس حقّ تعالی او را معلّق گردانید به مژگانهای هر دو چشم در آن جزیره و هیچ حیوانی در آنجا عبور نمی کرد و پیوسته از زیر او دود بد بوئی بلند می شد. چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود می آیند از جبرئیل پرسید که اراده کجا دارید؟ گفت : چون حقّ تعالی نعمتی به محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلّم کرامت فرموده است، مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگویم. ملک گفت : ای جبرئیل ! مرا نیز با خود ببر شاید که آن حضرت برای من دعا کند تا حقّ تعالی از من بگذرد. پس جبرئیل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله و سلّم رسید تهنیت و تحّیت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانید. حضرت فرمود که به او بگو که خود را به این مولود مبارک بمالد و به مکان خود بر گردد. فطرس خویشتن را به امام حسین علیه السّلام مالید، بال برآورد و این کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد: یا رسول اللّه ! همانا زود باشد که این مولود را امّت تو شهید کنند و او را بر من به این نعمتی که از او به من رسید مکافاتی است که هر که او را زیارت کند من زیارت او را به حضرت حسین علیه السّلام برسانم و هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم ، و هر که بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او می رسانم . [ السلام علیک یا اباعبدالله؛ صلّی اللّه علیک یا أباعبدالله ] و موافق روایت دیگر چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت کیست مثل من، حال آنکه من آزاد کرده حسین بن علیّ و فاطمه و محمّدم علیهم السّلام (هستم.)