🥀 حوادث بعد از شهادت امام حسین علیه السلام
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#امام_حسین علیهالسلام
#سیدالشهداء علیهالسلام
╭──────๛- - - - - ┅╮
│🏴 @Mabaheeth 🥀
╰─────────────
#شهدای_کربلا
🔻 اصحاب روز عاشورا باید محضر حضرت میآمدند و اذن ورود به میدان را میگرفتند.
🔸 یک نفر همراه عابس بن ابی شبیب بود، عابس به او گفت که اگر نزدیکتر از تو کسی همراه من بود، من به خاطر به دست آوردن اجر و ثواب و صبر بر این مصیبت او را به جنگ میفرستادم؛ اما فعلاً کسی غیر از تو که نسبتی با من داشته باشد با من نیست، تو زودتر برو تا من در تحمل مصیبت تو أجر ببرم، امروز روز أجر است.
🔹 در مقاتل دارد که عابس به او گفت: «حتی إحتسبکَ کما احتسب غیرَک» خدمت امام برو تا حضرت تو را به حساب بیاورد و به تو اذن بدهد. کسی حق نداشت همینطور از ناحیۀ خود برود بجنگد، باید میآمد و از حضرت اذن میگرفت.
🔸 هر کدام از اصحاب میخواستند به میدان بروند خدمت امام برای اذن میآمدند. در تاریخ هست که حضرت در برخی موارد اذن نمیدادند و میفرمود نه، شما الآن نروید.
🔹 همان ابتدای جنگ دو نفر از بزرگان لشکر ابن سعد آمدند و گفتند که حبیب و مسلم بیرون بیایند، اینها بلند شدند، حضرت فرمود: نه، بنشینید.
🔻 یکی از اصحاب حضرت که از طائفۀ بنی کلاب بود با همسر خود به کربلا آمده بود و به لشکر آقا سیدالشهداء علیه السلام ملحق شده بود، مرد قویبنیهای بود.
🔸 جریان آمدنش هم به کربلا اینچنین است که گفت من داشتم از کوفه بیرون میآمدم دیدم لشکریان کوفه دارند آماده می شوند. گفتم چه خبر است؟ گفتند برای جنگ با حسین بن علی داریم آماده میشویم.
به همسر خود گفتم من خیلی راغب بودم به جهاد با مشرکین بروم ولی امروز میبینم که جهاد با اینها هم ثواب بیشتری دارد و هم آسانتر است، همسرم هم پذیرفت و گفت من هم میآیم. با هم آمدند و ملحق به سپاه امام حسین (علیه السلام) شدند.
🔹 گویا نام او عبدالله بن عمیر الکلبی بود که در وصفش میگویند شانههای او خیلی پهن بود و قد او خیلی بلند بود. وقتی دشمن حبیب و مسلم را درخواست کرد و حضرت نپذیرفت عبدالله بن عمیر عرض کرد که آقا اجازه میدهید من بروم؟! حضرت به او اذن دادند و به بقیه رو کردند و فرمودند که حریف، قَتّال است. میبینم که بتواند اینها را از پای دربیاورد.
🔸 عبدالله بن عمیر به طرف دشمن رفت. سپاهیان دشمن گفتند چه کسی هستی؟ گفت که فلانی هستم، گفتند: نه، فقط حبیب و مسلم بیرون بیایند.
🔹 گفت هر کسی مقابل شما بیاید بهتر از شما است و با هم درگیر شدند. با همان ضربۀ اول یکی از آنها را کشت، آن یکی به دفاع آمد و شمشیری به سمت او زد. عبدالله دست خود را سپر کرد که شمشیر به او اصابت نکند، چهارتا از انگشتان او افتاد ولی شمشیر را به آن دست خود داد و دومی را هم کشت و به خیمه برگشت.
@nasery_ir
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#امام_حسین علیهالسلام
╭──────๛- - - - - ┅╮
│🏴 @Mabaheeth 🥀
╰─────────────