eitaa logo
مهدی عبداللهی
610 دنبال‌کننده
439 عکس
172 ویدیو
28 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی (5) 4. معرفت‌بخشی به امت برای اصلاح امور جامعه اکنون در واقعه موردنظر، یعنی حادثه جانسوز و منحصر به فرد عاشورای 61 هجری برای تحلیل درست مسئله، در کنار دقت در جزئیات، باید برخی مسائل کلان را مورد لحاظ قرار دهیم تا بتوانیم به تصویر درستی از موضوع دست یابیم. یکی از وجوه بسیار مهم مسئله، شناخت درست شخصیت کلیدی و کنشگر اصلی واقعه یعنی اباعبدالله الحسین علیه السلام است. نخست باید به این پرسش پاسخ دهیم که برپاکننده این قیام خونین کیست و دال مرکزی شخصیت او در این واقعه چیست. حسین ویژگیهای فراوانی دارد: یک انسان است، شجاع است، از سران بنی هاشم، بلکه بزرگ ایشان است، نوه پیامبر است، فرزند علی و فاطمه است و... آیا حسین به عنوان یک تیپ شخصیتی خاص قیام کرد، یا از سر شجاعت و برای کم کردن روی یزیدیان یا ... یا اینکه حسین به مثابه امام منصوب از طرف خداوند برای ایفای نقش امامت در هدایتگری امت به پاخاست. تحلیل قیام عاشورا باید مبتنی بر شناخت ویژگی کلیدی بازیگر اصلی آن باشد، اباعبدالله علیه السلام در مقام امام منصوب از طرف پروردگار برای هدایت جامعه اسلامی دست به این قیام زده است. او در کسوت امام جامعه دینی مأموریت دارد امت اسلام را به سوی رستگاری و سعادت هدایت کند. بر همین اساس، در مواضع مختلف به روشنی از مأموریت، مقصد و استواری خویش در این مسیر پرده برمی‌دارد. امام علیه السلام یک سال قبل از مرگ معاویه، در منی برای اصحاب پیامبر و تابعان سخنرانی فرمود و با استناد به آیات قرآن به وظیفه سنگین عالمان دینی در مقابله با گمراهیها و فسادهای جامعه و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر اشاره میکند و ایشان را از تخلف از این وظیفه برحذر داشته، سپس به هدف و تصمیم خود مبنی بر اقدامه عملی در خصوص مفاسد اجتماعی اشاره می‌کند: «اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکامِکَ.» (بحار الأنوار، ج97، ص79-80) (خداوندا! تو مى دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه بلاد برملا کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنّت ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد. محوریترین جایگاه حسین در میان مردم، امامت است، امام هدایت است و باید مردم را به سمت سعادت راستین رهنمون شود و این سعادت راستین با نسخه های من درآوردی محقق نمی‌شود، بلکه تنها عمل به نسخه پروردگار است که انسان را به سعادت می‌رساند. به همین جهت هدف خویش را آشکار ساختن دین الهی برای مردم معرفی میکند تا مردم در سایه عمل به دستورات الهی از ستم رهایی یابند. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
أمیرالمؤمنین (علیه‌السلام): تُعرَفُ حَمَاقَةُ الرَّجُلِ فِی ثَلَاثٍ: فِی کَلَامِهِ فِیمَا لَایَعنِیهِ وَ جَوَابِهِ عَمَّا لَایُسأَلُ عَنهُ وَ تَهَوُّرِهِ فِی الأُمُورِ. 👌 حماقت به سه چیز شناخته می‌شود: 1️⃣ سخن ‏گفتن درباه آن‌چه به او مربوط نیست؛ 2️⃣ جواب دادن به آن‌چه از او پرسیده نشده؛ 3️⃣ و بی باکی در کارها. 📚 تصنیف غررالحکم ح۱۲۳۶ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
ادی کوهن (Edy Cohen) عامل موساد و روزنامه نگار صهیونیست است که به خاطر دشمنی اش با ایران معروف است. وی به مدت ۸ سال مشاور نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو بوده است. یکی از برادران وی ایلی کوهن جاسوس اسرائیل در سوریه بوده که اعدام شده و برادر دیگرش نیز وزیر اطلاعات اسرائیل بوده است. کوهن به علت پستهایش در توییتر بسیار معروف است و در مواقع خاصی نقش سنخگوی غیررسمی اسرائیل را بازی می کند. 📸 کوهن در یکی از توئیتهای جدیدش از سید کمال حیدری تمجید کرده، به سید مقتدا صدر درود می‌فرستد! این روزنامه‌نگار صهیونیست و عامل موساد ضمن تأکید بر درستی مواضع «سید کمال حیدری» و استناد به این مواضع، یهودیان و شیعیان را پسرعمو توصیف می‌کند! کوهن همچنین مقتدا صدر رهبر جریان صدر عراق را رهبر شیعیان جهان توصیف و اعلام می‌کند که از کشور اسرائیل بزرگ به شما درود می‌فرستم! ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی(6) معاویه در نیمه رجب سال 60 درگذشت و فرزندش یزید بر اریکه سلطنت اموی تکیه زد. یزید ملاحظه‌کاری‌های پدرش را نداشت و به راحتی و آشکارا احکام شریعت را زیر پا می‌نهاد. به همین جهت، یکی از محورهای اساسی سخنان امام حسین علیه اسلام تا عاشورا روشنگری در خصوص شخصیت و سیره و منش یزید و موضعگیری قاطع در خصوص اوست. یزید به حاکم مدینه ولید بن عتبه نامه نوشت تا از مردم مدینه به ویژه امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد. امام (ع) در جواب ولید بدون هیچ ترس و تردیدی فرمود: «إنّا أهلُ بیتِ النُبوّة و معدنُ الرِّسالة و مختلَفُ الملائکةِ و بنا فَتح اللهُ و بنا ختمَ اللهُ و یزیدٌ رجلٌ فاسقٌ، شاربُ الخَمر، قاتلُ النَّفس المُحرَّمة، مُعلِنٌ بالفِسقِ و مِثْلِی لایُبَایِعُ مِثْلَهُ». (بحار الأنوار، ج44، ص325) ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم، ما مکان آمد و شد فرشتگانیم. اسلام به واسطۀ ما آغاز شد و به دست ما به انجام می رسد. اما، یزید فاسق و شرابخوار است، قاتل انسان های محترم است. آشکارا فسق و فجور می کند و حد و مرز الهی را می شکند، و «کسی مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند. بنا بر گزارشهای تاریخی، یک روز پس از طرح مسئله بیعت از سوی حاکم مدینه و عدم پذیرش بیعت از سوی امام حسین، مروان بن حکم با قیافه خیرخواهانه و از سر تحکّم حضرت را به بیعت با یزید فراخواند: «إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ يَزِيدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينِكَ وَ دُنْيَاكَ.» امام حسين عليه السلام در پاسخ به پيشنهاد مروان آشکارا از خطر یزید برای جامعه اسلامی سخن گفت: فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع‏ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ وَ عَلَى الإِسلامِ السَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الأُمَّةُ بِرَاعٍ‏ مِثْلِ‏ يَزِيدَ وَ لَقَد سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی‌سُفْيَانَ وَ طَالَ الْحَدِيثُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَرْوَانَ حَتَّى انْصَرَفَ مَرْوَانُ وَ هُوَ غَضْبَانُ.» (بحار الأنوار، ج44، ص326) انا للّه و انا اليه راجعون، باید فاتحه اسلام را خواند؛ زيرا امّت اسلام گرفتار حاکمى همانند يزيد شده است. خودم از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: خلافت بر آل ابوسفيان حرام است. یکی دیگر از سخنان امام علیه السلام که پرده از چرایی قیام وی برمیدارد، نامه حضرت به اشراف بصره برای پیوست به حضرت است. امام حسین (علیه السلام) نامه اى در یک نسخه به پنج تن از اشراف بصره ـ مالک بن مسمع بکرى، احنف بن قیس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هیثم و عمرو بن عبیدالله بن معمر ـ به این مضمون نوشت و توسّط فرستاده اى براى آنان فرستاد: أَمّا بَعدُ فَاِنَّ اللّهَ اصْطَفى مُحَمَّداً (صلى الله علیه وآله) عَلى خَلْقِهِ، وَ أَکْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ، وَ اخْتارَهُ لِرِسالَتِهِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللّهُ إِلَیهِ وَ قَد نَصَحَ لِعِبادِهِ وَ بَلَّغَ ما أُرْسِلَ بِهِ (صلى الله علیه وآله) وَ کُنّا أَهْلَهُ وَ أَوْلِیاءَهُ وَ أَوْصِیاءَهُ وَوَرَثَتَهُ وَ أَحَقَّ النّاسَ بِمَقامِهِ فِی النّاسِ، فَاسْتَأْثَرَ عَلَیْنا قَوْمُنا بِذلِکَ، فَرَضینا وَ کَرِهْنَا الْفُرْقَةَ وَ أَحْبَبْنَا الْعافِیَةَ، وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنّا أَحَقُّ بِذلِکَ الْحَقِّ الْمُسْتَحَقِّ عَلَیْنا مِمَّنْ تَوَلاّهُ. وَ قَدْ بَعَثْتُ رَسُولی إِلَیْکُمْ بِهذَا الْکِتابِ، وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ (صلى الله علیه وآله)، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ، وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» (بحار الأنوار، ج44، ص340) امّا بعد خداوند محمّد (صلى الله علیه وآله) را بر خلقش برگزید و او را به پیامبرى خود گرامى داشت، و براى انجام رسالتش وى را انتخاب کرد، سپس او را به نزد خویش برد، در حالى که حقّ خیرخواهى بندگان را ادا کرده بود و رسالتش را به درستى ابلاغ نمود. ما خاندان پیامبر (صلى الله علیه وآله) و اوصیا و وارثان او و شایسته‌ترین مردم به جانشینى وى بودیم، ولى قوم ما، ما را (به ناحق) کنار زدند و ما نیز (به ناچار) پذیرفتیم، چرا که تفرقه را ناخوش داشته و عافیت (سلامت دین و امّت اسلامى) را دوست داشتیم. در حالى که ما به یقین مى دانستیم از کسانى که بر این مسند تکیه زدند، سزاوارتریم. اکنون فرستاده خود را با این نامه به سوى شما اعزام کردم و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرامیخوانم، چرا که (این گروه) سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم. والسلام علیکم و رحمة الله
حضرت در این سخنان نیز وضعیت نامطلوب موجود و ریشه‌های نابسامانی آن را ترسیم فرموده، به برنامه خویش جهت اصلاح این وضعیت اشاره فرموده است. وضعیت نابسامان امت اسلامی، ظلم و فساد و عدم پیروی از احکام الهی ریشه در انحراف مسیر جانشینی پیامبر دارد و راه اصلاح این امور و مقابله با بدعتهای حاکمان ظالم جامعه اسلامی، قیام ضد ایشان و برگرداندن سررشته امور به دست متولیان راستین آن است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی(7) حضرت اباعبدالله در پاسخ به دعوتنامه‌های کوفیان قیام علیه حکومت یزید را یک وظیفه دینی معرفی کرده، خود را شایسته‌ترین فرد برای انجام این وظیفه می‌خواند و بدین ترتیب برای همگان آشکار می‌کند که او در مقام یک مسلمان وظیفه دارد در مقابل حکومت ستمگری که احکام الهی را زیر پا می‌نهد، قیام کند، و دیگران نیز چنین وظیفه‌ای بر دوش دارند: «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِي حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالإِثمِ وَ الْعُدوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ‏ مَدْخَلَهُ‏ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَوَلَّوا عَن طَاعَةِ الرَّحمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلالَهُ وَ إِنِّي أَحَقُّ بِهَذَا الأمرِ لِقَرَابَتِي مِنْ رَسُولِ اللَّه...» (بحارالأنوار، ج‏44، ص382)‏ یکی دیگر از مهمترین مستندات تفسیر و تحلیل قیام عاشورا که می‌توان آن را سند نهضت عاشورا دانست، وصیتی است که حضرت در اختیار برادرشان محمد حنفیه قرار دادند. هنگامی كه حضرت می‌خواستند از مدينه منوّره به مكّه مكرّمه حركت كنند، به دیدار محمد حنفیه رفتند و پس از سخنانی که میان ایشان برقرار شد، وصيّتنامه‌اي نوشته، آن را به خاتم خود ممهور نمودند و سپس آن را پيچيده و به ایشان تسليم نمودند. و پس از آن با او وداع نموده و در شب سوم شعبان سال شصت هجري با جميع اهل بيت خود به سمت مكّه رهسپارشدند. و آن وصيّت چنين است: بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. هَذَا مَا أَوْصَي بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ إلَي أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّه: إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ. وَأَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَأَنَّ الْجَنَّه وَالنَّارَ حَقٌّ. وَأَنَّ السَّاعَه ءَاتِيَة لاَ رَيبَ فِيهَا. وَأَنَّ اللَهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ. إنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاَحِ فِي أُمَّه جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِيدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَي عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَسِيرَ بِسِيرَه جَدِّي وَسِيرَه أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ عليه السلام. فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَي بِالْحَقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَيَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّي يَقْضِيَ اللَهُ بَيْنِي وَبَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ. وَ هَذِهِ وَصِيَّتِي إلَيْكَ يَا أَخِي؛ وَمَا تَوْفِيقِي إلاَّ بِاللَهِ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإلَيْهِ أُنِيبُ. وَالسَّلاَمُ عَلَيْكَ وَعَلَي مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي. وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. (بحار الأنوار، ج44، ص329-330) بسم الله الرّحمن الرّحيم. اين است وصيّت حسين بن عليّ بن أبی‌طالب به برادرش محمّد معروف به ابن حنفيّه: همانا حسين بن عليّ گواهي مي‌دهد هيچ معبودي جز الله نيست؛ اوست يگانه كه شريك ندارد. و به درستي كه محمّد صلّي الله عليه وآله ، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است. و بهشت و جهنّم حقّ است، و قيامت فرا می‌رسد و در آن شكّي نيست. و خداوند تمام كساني را كه در قبرهایند، برمی‌انگيزاند. من براي تفريح و تفرّج خروج نكردم، و نه براي استكبار و بلندمنشي، و نه براي فساد و خرابي، و نه براي ستم و بيدادگري! بلكه خروج من براي اصلاح امّت جدّم محمّد صلّي الله عليه وآله مي باشد. می‌خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره و سنّت جدّم، و روش پدرم عليّ بن أبي طالب عليه السّلام رفتار كنم. پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، خداوند سزاوارتر است به حقّ. و هر كه مرا در اين امر نپذیرد، پس من شكيبایي پيشه مي گيرم تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است. و اين وصيّت من است به تو اي برادر! و تأييد من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم، و به سوي او بازگشت ميکنم. و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروي نمايد. و هيچ جنبش و حركتي نيست، و هيچ قدرتي نيست مگر به خداوند بلندمرتبه و بزرگ.
حاصل سخنان روشن حضرت آن است که امت اسلامی در اثر انحراف مسیر حکومت اسلامی از جایگاه راستینش به سلطنت اموی یزید گرفتار وضعیتی نامطلوب است و حسین در جایگاه امامت الهی امت برای اصلاح این امور بر پایه معیارهای الهی و دینی قیام میکند. اما اصلاح از وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب باید به دست خود امت صورت تحقق پیدا کند، از این رو، به روشنگری وجوه فساد و خرابی برای امت می‌پردازد و ایشان را به همراهی او برای اصلاح اوضاع دعوت می‌فرماید. حسین برای اصلاح دینی جامعه اسلامی به پا خاسته است و یکی از الزامات این اصلاح اجتماعی، معرفت‌بخشی به امت اسلامی در خصوص وضعیت موجود و ضرورت اقدام برای دستیابی به موقعیت مطلوب است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی(8) 5. استمرار معرفت‌بخشی پس از عاشورای سال 61 جریان معرفت‌بخشی حسینی از مکه شروع شده تا روز عاشورا در کربلا ادامه دارد. حضرت چند بار برای مردم مقابل خودش خطبه خوانده، برای روشنگری ایشان می‌کوشد. مسائل را تبیین می‌کند تا کسی از سر جهل در سپاه مقابل جای نگرفته باشد. روشنگری حسین علیه السلام بسیار دقیق و اعجاب برانگیز است. او در عین این که برای تنویر اذهان جبهه مقابل از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند، در شب عاشورا از زوایه‌ای دیگر برای یاران جان فدای خویش صحنه نزاع حق و باطل را ترسیم می‌کند: «إِنَّ هَؤُلاءِ يُرِيدُونِي دُونَكُمْ وَ لَو قَتَلُونِي لَمْ يَصِلُوا إِلَيْكُمْ فَالنَّجَاءَ النَّجَاءَ وَ أَنْتُم فِي حِلٍّ فَإِنَّكُمْ إِنْ أَصْبَحْتُمْ مَعِي قُتِلْتُمْ كُلُّكُمْ فَقَالُوا لانَخْذُلُكَ وَ لانَخْتَارُ الْعَيْشَ بَعْدَكَ فَقَالَ ع إِنَّكُمْ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لايُفْلِتَ مِنْكُمْ أَحَدٌ.» (بحار الأنوار، ج45، ص89) اینان مرا می‌خواهند، نه شما را، و اگر مرا بکشند به شما کاری نخواهند داشت، پس خود را نجات دهید. شما آزادید [که بروید و بیعت من بر گردن شما نیست] و هنگامی که اظهار وفاداری یارانش را دید، فرمود: همه شما فردا کشته می‌شوید و یک تن از شما زنده نخواهد ماند. امام در جبهه خودی و در جمع یاران نیز معرفت‌بخشی می‌کند تا کسی با تصویر نادرست و با انگیزه دیگری جز یاری دین خدا خونش را به پای این قیام مقدس نریزد. پایان غم‌انگیز دنیایی قیام خود را یادآوری می‌کند تا احدی به امید زر و سیم دنیا در کنار امام هدایت قرار نگرفته باشد. مقصود امام این است که هر کس در این میدان قدم می‌گذارد، از سر آگاهی و انتخاب آزادانه باشد. اما آیا معرفت‌بخشی حسین در روز عاشورا به پایان می‌رسد؟ بی تردید نه؛ چون اولا حسین غیر از سپاه رزم و جنگ، سپاه دیگری با فرماندهی خواهر قهرمانش به همراه آورده که پس از او، راه تبیین را ادامه خواهند داد. کربلا نقطه آغاز و عاشورا سپیده‌دم روشنایی قیام حسین است. سپاه دوم حسین با ادای وظیفه تبیینگری چنان موفق عمل می‌کند که یزید ملعون اشک ندامت می‌ریزد و خود را از گناه نابخشودنی خون حسین تبرئه می‌کند. حضرت زینب (س) که به صورت ناشناس در دارالاماره وارد مجلس شد و گوشه‌اى نشست، ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟ پاسخ دادند: این زن، زینب دختر على است. ابن زیاد رو به زینب کرد و گفت «الحمدللهِ الذی فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ و أکذَبَ أُحدوثتَکم» (خدا را سپاس که شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد) زینب (علیها السلام) پاسخ داد: «إنَّما یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ، وَ یَکذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَیْرُنا» فقط فاسق رسوا مى‌شود و فاسد دروغ مى‌گوید و آن هم ما نیستیم و دیگرى است. ابن زیاد گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ» کار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه دیدى؟ زینب با صلابت و قدرت پاسخ داد: «ما رَأَیْتُ إِلاّ جَمیلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَیَجْمَعُ اللهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ یَوْمَئِذ، ثَکِلَتْکَ اُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَةَ» (بحار الأنوار، ج45، ص115-116) جز زیبایى و نیکى ندیدم، آن‌ها گروهى بودند که خداوند شهادت را برایشان مقرّر کرد و آنان نیز به آرامگاه خویش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قیامت]گرد خواهد آورد و میان شما داورى خواهد کرد؛ در آن روز بنگر چه کسى پیروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزایت بنشیند. همچنین آن حضرت در شام در مجلس یزد این گونه قهرمانانه او را خوار کرد: «أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حَیْثُ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کَمَا تُسَاقُ الأُسَرَاءُ أَنَّ بِنَا هَوَاناً عَلَیْهِ وَ بِکَ عَلَیْهِ کَرَامَةً وَ أَنَّ ذَلِکَ‏ لِعِظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَهُ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِکَ وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ جَذلانَ مَسْرُوراً حَیْثُ رَأَیْتَ الدُّنْیَا لَکَ مُسْتَوْثِقَةً وَ الأُمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِینَ صَفَا لَکَ مُلْکُنَا وَ سُلْطَانُنَا فَمَهلاً مَهلا أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لایَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لأنفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۳)
ای یزید آیا گمان می‌بری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده‌ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کار‌ها بر وفق مراد تو می‌چرخد و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته‌تر. آیا فراموش کرده‌ای قول خداوند متعال را گمان نکنند آنان که کافر گشته‌اند این که ما آن‌ها را مهلت می‌دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می‌دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک. به گفته شهید مطهری، امام می‌دانست كه یارانش از سوی سپاه یزید و عمربن سعد به شهادت می‌رسند و هیچ‌كس از افراد بشر به این واقعه و هدف آن آگاه نمی‌شوند. لذا ثبت این واقعه نیازمند مروجانی است كه ندای حق و حقیقت را به گوش انسان‌های عاقل برسانند و آن مروّجان، اهل‌بیت و زنان و بچه‌های حضرت بودند كه تکمیل‌کننده قیام خونین كربلا بودند. نقش مردان در حادثه عاشورا روشن است؛ اما نقش زنان به خصوص با حضرت زینب(س) از عصر عاشورا به بعد تجلّى پیدا می‌کند و تمام کارها از این پس به او واگذار می‌شود. او در مقابل پیکر مطهر امام، کارى می‌کند که دوست و دشمن به گریه در می‌آیند و در واقع اولین مجلس عزادارى امام حسین(ع) را برپا می‌کند. از امام سجاد(ع) و دیگر زنان و کودکان، پرستارى می‌کند و در مقابل دروازه کوفه با خطبه خود، شجاعت على(ع) و حیاى فاطمه(س) را در هم می‌آمیزد و خطابه‌هاى عالى علوى را به یاد مردم می‌آورد و مردم کوفه را نسبت به کارى که انجام داده بودند، متنبه می‌سازد. مطهری، مجموعه آثار، ج17 (حماسه حسینى)، ص395، 406-409، 646-649) خط معرفت‌بخشی حسین مرزهای تاریخ و جغرافیا را نیز درمی‌نوردد. پس از کاروان پیام‌آوران کربلا نیز حسین همچنان در طول تاریخ در حال روشنگری است، اما امروز که او و سپاه تبیینش دیگر حضور ندارند، چگونه؟ «بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِیکَ‏ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلالةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّکِّ وَ الارتِیَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى» (بحار الأنوار، ج98، ص331) ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ روشن دکتر سعید حاجی ناصری استاد دانشگاه تهران به محمد فاضلی: چرا به دروغ می‌گویید سرمایه اجتماعی از بین رفته است؟ پ.ن: یکی از مشکلات نظام مقدس جمهوری اسلامی افرادی هستند که با حضور در سطوح مختلف نهادهای حاکمیتی اعم از دولت، مجلس و سایر سازمانهای حکومتی، سالها از حقوق این نظام ارتزاق کرده و از این راه به اعتبار، شهرت و ثروت دست یافته اند، با این حال، در بسیاری از مواقع در حین همین بهره مندی و گاه پس از خروج از دایره حاکمیت، ژست اپوزیسیون به خود گرفته، علیه بنیانهای فکری انقلاب اسلامی و آرمانهای متعالی آن نظرپردازی و گاه اقدام عملی میکنند. (ناگفته روشن است که مقصود نگارنده ناظر به انتقاد سازنده نیست.) اگر این افراد به هر دلیل یا علتی از این تناقض نظری و کنشی خود رنج نمی برند، بر ایشان حرجی نیست؛ چه باک که هم نفع مادی و معنوی از یک نظام قدرت ببری و هم ژست مخالفت به خود بگیری و یقه خود را از هر گونه انتقادی برهانی. اما بر مسؤلان نظام فرض است که فکری اساسی به حال این صاحب منصبان بکنند که به ناحق بر جایگاههایی تکیه زده اند که حاصل قیام و استقامت مردانه ملت ایران است و به بهای خون پاک فرزندان این ملت به دست آمده است. هر کس اعتقادی به نظام جمهوری اسلامی ندارد، نباید در مناصب حاکمیتی صاحب جایگاه و نفوذ باشد. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
پاسخ استاد خسروپناه به نامه سروش به مراجع.pdf
95.2K
پاسخ حکیمانه و بصیرت افزای جناب حجت الاسلام و المسلمین استاد خسروپناه به نامه منافقانه عبدالکریم سروش ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🔻 "باراک راوید" خبرنگار معروف صهیونیست (خبرنگار وبگاه عبری «واللا» و وبگاه آمریکایی آکسیوس): "موساد برای برای جنگ اطلاعاتی علیه ایران، به طور منظم از شبکه ایران اینترنشال استفاده می‌کند." 🔻 "یوسی میلمان" تحلیلگر اطلاعاتی هآرتص: "ایران اینترنشنال، شبکه متعلق به موساد به شمار می رود. موساد اطلاعات و مطالبی را که نمی خواهد به نام خودش منتشر کند، از طریق این شبکه منتشر می کند." 🔹 علی‌اصغر رمضانپور سردبیر خبر کنونی تلویزیون سعودی و ضدایرانی است. وی پیش از فرار از کشور، معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات، رئیس نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران و سردبیر روزنامه زنجیره ای آفتاب امروز و آینده نو بود. به راستی پیوند با اسرائیلی جای تأمل ندارد؟! مبانی فکری اصلاحطلبی چه مناسبتی با نگرش ضداسلامی و ضدایرانی صهیونیستها دارد که این گونه موجب قرابت آنها و همدستی برای ضدیت با ایران اسلامی میشود؟ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
روزهای عاشورایی.mp3
990K
برشی از سخنان حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد مؤیدی حفظه الله از شاگردان مرحوم آیت الله سعادت پرور قدس سره 🔻کوشش کنید به الحب فی الله و البغض فی الله میدان دهید. 🔻روزهایی که در پیش داریم، چه بسا آرام آرام عاشورایی شود. دیگر انسان نمیتواند بی طرف باشد. حتی سکوت انسان هم انسان را یک طرفی میکند. 🔻 داستان، داستان عاشورای سیدالشهداء است، یا توی این سپاهی، یا بیطرف هم که باشی، دقیقا در نقطه مقابلی. 🔻 در روزگار واویلای هجمه فرهنگی با زندگینامه شهدا حتما مأنوس باشید. 🔻 این شهدا میگویند هشدار بده، اوضاع فردا و پس فردا معلوم نیست، یک باره دیدی اوضاع طوفانی شد و اوضاع عاشورایی پیش آمد. 🔻کوشش کنیم انسمان را با شهدا، و راه و مسیر شهدا محکم و استوار کنیم و زبان حالمان با خدا این باشد که ای خدا ما ایشان را از عمق جان دوست داریم و میخواهیم سرنوشت نهاییمان این گونه باشد، هر چه بادا باد!!! ✅ یا بنیّ اصبر علی الحق و إن کان مرّا. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥59 ثانیه از تاریخ این مرزوبوم 🔺تاریخ این سرزمین پر است از نوکری خائنان داخلی برای دشمنان خارجی. 🔺متجاوزان خارجی برای عبور از رود خروشان فرزندان قهرمان و مبارزان مقاوم ملت، از دنیاپرستی و حماقت این خائنان مزدور و حتی بی مزد پل میسازند. ✅ داستان امروز این مرزوبوم همان داستان دیروز است، اما شکل خیانت، عمق و گستره آن تغییر کرده است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🔻 فلسفه‌ حجاب از منظر استاد مطهری(ره): 🔹«فلسفه‌ پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است، بعضی از آن‌ها جنبه‌ روانی دارد و بعضی جنبه‌ خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه‌ اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.» «حجاب در اسلام از یک مسئله‌ کلی‌تر ریشه می‌گیرد و آن این است که اسلام می‌خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاصی یابد و اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت‌جویی‌های جنسی به هم می‌آمیزد. اسلام می‌خواهد این دو محیط را کاملاً از هم تفکیک کند.» 📚 مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص433 ادامه دارد ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
✅فقیه عارف حضرت آیة الله حاج شیخ علی آقا سعادت پرور(ره): ✍️علت غايب بودن حجت خدا از ديدگان مردم و محروميت آنها از مشاهده وجود شريفش، كه از اين جمله [روایت که می فرماید]: «به واسطه ستمگرى و جهالت مردم خداوند ديدگانشان را از مشاهده او فرو خواهد بست.» ✍️ مقصود از ظلم و جهل، تمام اَشكال آن است، يعنى هم ظلم مردم به يكديگر و هم ظلم به خودشان به خاطر پيروى نكردن از حق و فطرت و حجت هاى الهى، هم جهل نسبت به حجت خدا و هم جهل نسبت به وظايف شرعى. 📖 الشموس المضیئه (ظهور نور) ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
✅ آفرین به رئیس جمهور و وزارت علوم 🔻این عکس رئیس جمهور و وزیر علوم جمهوری اسلامی با بانوان نخبه کشور در دانشگاه الزهراء سلام الله علیها، تابلویی زیباست که نگرش جمهوری اسلامی و رهبران آن به مسئله زن را به زیبایی و روشنی به تصویر کشیده است. 🔺این تصویر بیانگر عملکرد چهل ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی است که نه تنها با حضور بانوان در محیط اجتماعی و فعالیت های اجتماعی مخالف نیست، بلکه مقدمات و فضاهای لازم برای این حضور را فراهم آورده است. 🔶 حاکمیت اسلامی، به لحاظ نظری با نگرش ابزاری و جنسیتی به زن، و در عرصه عمل با فحشا، فساد و منکرات مخالف است، نه با دانش و دانشگاه و ورزشگاه و حضور بانوان در این عرصه ها. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
فلسفه‌ حجاب از منظر استاد مطهری (1) 1️⃣ آرامش روانى در اثر ججاب نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بى‏بند و بار هيجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مى‏بخشد و تقاضاى سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست اشباع نشدنى درمى‏آورد. غريزه جنسى غريزه‏اى نيرومند، عميق و «دريا صفت» است، هرچه بيشتر اطاعت شود سركش‏تر مى‏گردد، همچون آتش كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند شعله‏ورتر مى‏شود. براى درك اين مطلب به دو چيز بايد توجه داشت: 1️⃣ تاريخ همان طورى كه از آزمندان ثروت ياد مى‏كند كه با حرص و آزى حيرت‏آور در پى گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هرچه بيشتر جمع مى‏كرده‏اند حريص‏تر مى‏شده‏اند، همچنين از آزمندانى در زمينه مسائل جنسى ياد مى‏كند. اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف و تملك زيبارويان در يك حدى متوقف نشده‏اند. صاحبان حرم‏سراها و در واقع همه كسانى كه قدرت استفاده داشته‏اند چنين بوده‏اند. كريستن سن نويسنده كتاب ايران در زمان ساسانيان در فصل نهم كتاب خويش مى‏نويسد: «در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنى كه خسرو (پرويز) در حرم داشت مى‏بينيم. اين شهريار هيچ گاه از اين ميل سير نمى‏شد. دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان مى‏دادند به حرم خود مى‏آورد. هر زمان كه ميل تجديد حرم مى‏كرد نامه‏اى چند به فرمانروايان اطراف مى‏فرستاد و در آن وصف زن كامل عيار را درج مى‏كرد. پس عمّال او هر جا زنى را با وصف نامه مناسب مى‏ديدند به خدمت مى‏بردند.». از اين گونه جريانها در تاريخ قديم بسيار مى‏توان يافت. در [دوران] جديد اين جريانها به شكل حرم‏سرا نيست، به شكل ديگر است، با اين تفاوت كه لزومى ندارد كسى به اندازه خسروپرويز و هارون الرشيد امكانات داشته باشد. در [دوران] جديد به بركت تجدد فرنگى، براى مردى كه يك‏صدهزارم پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهره‏كشى كند. 2️⃣ هيچ فكر كرده‏ايد كه حس «تغزّل» در بشر چه حسى است؟ قسمتى از ادبيات جهان عشق و غزل است. در اين بخش از ادبيات، مرد، محبوب و معشوق خود را ستايش مى‏كند، به پيشگاه او نياز مى‏برد، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه مى‏دهد، خود را نيازمند كوچك‏ترين عنايت او مى‏داند، مدعى مى‏شود كه محبوب و معشوق «صد مُلك جان به نيم نظر مى‏تواند بخرد، پس چرا در اين معامله تقصير مى‏كند»، از فراق او دردمندانه مى‏نالد. اين چيست؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهاى خود چنين نمى‏كند؟ آيا تاكنون ديده‏ايد كه يك آدم پول پرست براى پول، يك آدم جاه پرست براى جاه و مقام غزلسرايى كند؟! آيا تاكنون كسى براى نان غزلسرايى كرده است؟ چرا هر كسى از شعر و غزل ديگرى خوشش مى‏آيد؟ چرا همه از ديوان حافظ اين‏قدر لذت مى‏برند؟ آيا جز اين است كه همه كس آن را با زبان يك غريزه عميق كه سراپاى وجودش را گرفته است منطبق مى‏بيند؟ چقدر اشتباه مى‏كنند كسانى كه مى‏گويند يگانه عامل اساسى فعاليتهاى بشر عامل اقتصاد است!!. بشر براى عشقهاى جنسى خود موسيقى خاصى دارد، همچنان كه براى معنويات نيز موسيقى خاص دارد، در صورتى كه براى حاجتهاى صرفاً مادى از قبيل آب و نان موسيقى ندارد. من نمى‏خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسى است و هم هرگز نمى‏گويم كه حافظ و سعدى و ساير غزل‏سرايان صرفاً از زبان غريزه جنسى سخن گفته‏اند. اين مبحث، مبحث ديگرى است كه جداگانه بايد بحث شود. ولى قدر مسلّم اين است كه بسيارى از عشقها و غزلها عشق و غزل‏هايى است كه مرد براى زن داشته است. همين قدر كافى است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستى درمى‏آيد و يا به صورت عشق و غزل... ✳️ به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است. روايات زيادى درباره خطرناك بودن «نگاه»، خطرناك بودن خلوت با زن، و بالأخره‏ خطرناك بودن غريزه‏اى كه مرد و زن را به يكديگر پيوند مى‏دهد وارد شده است. اسلام تدابيرى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه، هم براى زنان و هم براى مردان تكليف معين كرده است. يك وظيفه مشترك كه براى زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ... قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ..
خلاصه اين دستور اين است كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند، نبايد چشم‏چرانى كنند، نبايد نگاههاى مملوّ از شهوت به يكديگر بدوزند، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند. يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اين است كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوه‏گرى و دلربايى نپردازند، به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانه‏اى كارى نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند. روح بشر فوق‏العاده تحريك پذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مى‏گيرد. همان‏طور كه بشر- اعمّ از مرد و زن- در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمى‏شود و اشباع نمى‏گردد، در ناحيه جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هيچ دلى از هوس سير نمى‏شود. و از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است به نوعى احساس محروميت. دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مى‏گردد. 💥 چرا در دنياى غرب اين‏همه بيمارى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غير رسمى و حتى خيابانها و كوچه‏ها انجام مى‏شود. ✅ اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است كه‏ ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خودآرايى از اين نوع حس شكارچيگرى او ناشى مى‏شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهاى بدن نما و آرايشهاى تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگى از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است. 📚 مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص434-437 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
بسم رب الشهداء و الصدیقین همچنان در این اندیشه ام آن دسته از خواصی که ادعای دانش و دیانت دارند و گاه لباس دین بر تن کرده اند، هنگام درگذشت دختر خانمی پیش از روشن شدن حقیقت ماجرا دست به موضعگیری و صدور بیانیه بردند، اما اکنون که پیش چشمانشان به تیر کین دشمن در خون خود می غلطند و اشک یتیمی بر چشمان فرزندان وطن می نشیند، چگونه زبان و قلمشان بسته است؟! ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
استغاثه به امام زمان علیه‌السلام حجت‌الاسلام‌والمسلمین استاد بارها و با بیان‌های مختلف فرموده‌اند که در طول شبانه‌روز یک‌بار به زیر آسمان بروید، دست بر سر گذاشته و این‌چنین به حضرت حجت عجل‌الله‌فرجه سلام دهید: «السّلام علیکَ یا بقیة‌َ الله یا اَبا صالح و رحمة الله و برکاته المُستَغاثُ بِکَ یا صاحبَ الزمان المُستَعانُ بِکَ یا صاحبَ الزمان» این‌چنین حضرت را خطاب کنید! به‌ویژه در زمانی که مشکلات معنوی و مادی انسان را به محاصره خود در آورده و خون به دل او کرده است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
✅ ما دو وظیفه داریم: 1️⃣ یک وظیفه، وظیفه علمی است که باید در فضای علمی و تحقیقی مبانی تشیع را اثبات کنیم؛ چون معتقدیم اسلام حقیقی تشیع است و آنچه که اهل بیت علیهم‌ السلام پذیرفته و عمل کرده‌اند همان چیزی است که پیغمبر اسلام فرموده‌اند. 2️⃣ وظیفه دوم رفتار مناسب داشتن است. پرخاشگری، بی‌ادبی، بی‌احترامی کردن، کار صحیحی نیست. این کارها باعث می‌شود که هدف ما به تاخیر بیافتد یا نقض شود. این راهی است که شیطان به انسان نشان می‌دهد و او گمان می‌کند که چنین رفتاری شجاعت است. 🔺 مجموعه بیانات آیت الله مصباح یزدی قدّس سرّه پیرامون وحدت ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
فلسفه حجاب از منظر استاد مطهری (2) 2️⃣ استحکام پیوند خانوادگی هر چيزى كه موجب تحكيم پيوند خانوادگى و سبب صميميت رابطه زوجين گردد براى كانون خانواده مفيد است و در ايجاد آن بايد حداكثر كوشش مبذول شود، و بالعكس هر چيزى كه باعث سستى روابط زوجين و دلسردى آنان گردد به حال زندگى خانوادگى زيانمند است و بايد با آن مبارزه كرد. اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج مشروع، پيوند زن و شوهرى را محكم مى‏سازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يكديگر مى‏شود. فلسفه پوشش و منع كاميابى جنسى از غير همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى اين است كه همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت كردن او به شمار برود؛ در حالى كه در سيستم آزادى كاميابى، همسر قانونى از لحاظ روانى يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار مى‏رود و در نتيجه كانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پايه گذارى مى‏شود. علت اينكه جوانان امروز از ازدواج گريزانند و هر وقت به آنان پيشنهاد مى‏شود، جواب مى‏دهند كه حالا زود است، ما هنوز بچه‏ايم، و يا به عناوين ديگر از زير بار آن شانه خالى مى‏كنند همين است؛ و حال آنكه در قديم يكى از شيرين‏ترين آرزوهاى‏ جوانان ازدواج بود. جوانان پيش از آنكه به بركت دنياى اروپا كالاى زن اين‏همه ارزان و فراوان گردد «شب زفاف را كم از تخت پادشاهى» نمى‏دانستند. ازدواج در قديم پس از يك دوران انتظار و آرزومندى انجام مى‏گرفت و به همين دليل زوجين يكديگر را عامل نيكبختى و سعادت خود مى‏دانستند، ولى امروز كام‏جوييهاى جنسى در غير كادر ازدواج به حد اعلى فراهم است و دليلى براى آن اشتياقها وجود ندارد. معاشرتهاى آزاد و بى‏بند و بار پسران و دختران ازدواج را به صورت يك وظيفه و تكليف و محدوديت درآورده است كه بايد آن را با توصيه‏هاى اخلاقى و يا احياناً- چنانكه برخى از جرايد پيشنهاد مى‏كنند- با اعمال زور بر جوانان تحميل كرد. تفاوت آن جامعه كه روابط جنسى را محدود مى‏كند به محيط خانوادگى و كادر ازدواج قانونى، با اجتماعى كه روابط آزاد در آن اجازه داده مى‏شود اين است كه ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت، و در اجتماع دوم آغاز محروميت و محدوديت است. در سيستم روابط آزاد جنسى پيمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مى‏دهد و آنها را ملزم مى‏سازد كه به يكديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامى به محروميت و انتظار آنان پايان مى‏بخشد. سيستم روابط آزاد اولًا موجب مى‏شود كه پسران تا جايى كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامى كه نيروهاى جوانى و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستى مى‏نهد اقدام به ازدواج كنند و در اين موقع زن را فقط براى فرزند زادن و احياناً براى خدمتكارى و كلفتى بخواهند، و ثانياً پيوند ازدواجهاى موجود را سست مى‏كند و سبب مى‏گردد به جاى اينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند برعكس به چشم رقيب و عامل سلب آزادى و محدوديت ببيند و چنانكه اصطلاح شده است يكديگر را «زندانبان» بنامند... 💥 بعضيها مانند برتراند راسل پنداشته‏اند كه جلوگيرى از معاشرتهاى آزاد صرفاً به خاطر اطمينان مرد نسبت به نسل است؛ براى حل اشكال، استفاده از وسائل ضد آبستنى را پيشنهاد كرده‏اند؛ در صورتى كه مسأله، تنها پاكى نسل نيست؛ مسأله مهم ديگر ايجاد پاكترين و صميمى‏ترين عواطف بين زوجين و برقرار ساختن يگانگى و اتحاد كامل در كانون خانواده است. تأمين اين هدف وقتى ممكن است كه زوجين از هرگونه استمتاع از غير همسر يا همسران قانونى چشم بپوشند، مرد چشم به زن ديگر نداشته باشد و زن نيز درصدد تحريك و جلب توجه كسى جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعيت هر نوع كاميابى جنسى در غير كادر خانواده حتى قبل از ازدواج هم رعايت گردد.