دلم با #یاعلے هر بار جانے تازه مےگیرد
ڪتاب عشق با نام علے شیرازه مےگیرد
مڹ از #الیوم_اڪملت_لڪم اینگونہ فهمیدم
خدا با مهر او دین مرا اندازه مےگیرد
#أشهد_ان_علیا_ولےالله❤️
🌼﷽🌼
#مدح
#امیر_المومنین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
ابتــدا می ایستــم بر احتــرامت یا علی
رو به ایوان نجـف گویم ســلامت یا علی
در پیِ یک واژه ام ، نام تو را معنــا کنم
واژه ای پیدا نشد در وصف نامت یاعلی
با گذشـت قرنها عطــر کلامت تــازه است
چیـسـت سـِرّ این بلاغت در کلامت یا علی
کیستی یا مظهــر کلّ عجایب در جهــان؟
مانده ام حیران،چه گویم در مقامت یاعلی
" لٰا فَتیٰ اِلّا عَلی" گوید خدا ، وقتی که شد
رسم و آیین جوانمردی ، مرامَت یا علی
در پـیِ "لٰا سَیْـفَ اِلّا ذوالفـقـارَ"ت بشکنــد
تیغــهــا ، تا برکشــی تیـغ از نیامت یاعلی
گردش دور زمین از چرخش شمشیرتوست
آسمـان خَـم می شود از احتــرامت یا علی
می بَرَد گویِ سعادت ، در اذانش هر کســی
بسته در هر أشهَدَش دل را به نامت یا علی
در نمـــاز عاشقــی باید بیــاموزیــم مــا
بنــدگی را در قُـعــود و در قیــامت یا علی
شکـر می گویم که ازاهـل سقیفــه نیستم
چون تویی اوّل امام و من غلامت یا علی
ساقیــا ! دلدادگان را جـام کوثــر کن عطــا
عاشقی یعنی شدن سرمستِ جامت یا علی
لذت دنیا به کامت ذره ای جایــی نداشت
مرگ ،"اَحلی مِن عسل" باشد به کامت یاعلی
بوترابــی و اگر بر ذرّه ای لطفــت رسد
آفتـــابی گــردد از لطف تمـامت ، یا علی
باز هـم دلتنــگِ ایوان نجـف شد" کیمیا"
رو به ایوان نجف ، گوید ، سلامت یا علی
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
رقیه سعیدی(کیمیا
حیف نون با آرنولد میرن گاو صندوق بزنن
آرنولد چراغ قوه رو نگه میداره حیف نون لگد میزنه باز نمیشه!!!
حیف نون چراغو میگیره
آرنولد یه لگد میزنه صندوق باز میشه ! حیف نون میگه :اینجوری چراغو میگیرن بدبخت، فهمیدی ؟😂😂
😍 #طنز 😍
.
#امام_هادی
شروعِ عشق، به نامِ خدا، به نامِ شما
من آفریده شُدم تا شَوم غلامِ شما
هزار شکر نبوده هنوز روی سرم
به غیرِ سایه ی لطفِ عَلَی الدَّوامِ شما
کبوترِ دلِ من که نمی پَرَد همه جا
از آن زمان که گرفتار شد به دامِ شما
به پاسبانیِ صحنِ تو صد چو جبرائیل
نشسته اند شب و روز، روی بامِ شما
خوشا به حالِ کسی که شده در این دنیا
مسیرِ زندگی اش روشن از کلامِ شما
شما تمامیِ دار و ندارِ ما هستید
همیشه آبرو و اعتبارِ ما هستید
جهان به زیر قُدوم تو خار می گردد
نفس بزن که دو عالم بهار می گردد
برای عرضِ ارادت به محضرت، خورشید
به سمتِ گنبدِ تو رهسپار می گردد
یکی دو شب که نَه، هرشب به سامرا، مهتاب
دَمِ رواقِ تو مثلِ غبار می گردد
اگر که تیغ دو ابروت می کُشد، جانم
هزار بار به پایت نثار می گردد
اگر به عشقِ تو مُردم، شما مَخور غصّه
یک عاشقت کم از این صدهزار می گردد
به عشق، زنده بُوَد هرکَسی فدای تو شد
وَ خوش به حالَش اگر خاکِ سامرای تو شد
دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی
نشسته سائلِ تو پُشتِ خانه ات هادی
اگر به نیمه ی ذِی الحَجِّه اعتکاف کنم
شَوم مقیمِ درِ آستانه ات هادی
بخوان تو جامعه ای که دوباره دلتنگم
برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی
به عرش، نُقلِ محافل، بیانِ مدحِ شماست
بیان منقبتِ بی کرانه ات هادی
تو آمدی که گرفتاری ام شروع شَوَد
شَوَم اسیرِ تو و آب و دانه ات هادی
تو آمدی و جَمالِ خُدا مُجَسَّم شد
شُکوهِ عرش برای همه فَراهم شد
بخوان حدیث محبّت، دل مرا بِبَری
بگیر دستِ مرا تا به سامِرا بِبَری
ببین که دور و برِ من غریبه بسیار است
بگیر دستِ مرا، یارِ آشنا ببری
تو رهنمای مَنی، تا نیامده شیطان
بگیر دستِ مرا که سوی خدا ببری
همه یقین من این است، راهِ حق آنجاست
به هرکجا که دلت خواسته مرا ببری
به آن ضریحِ طلایی ت می دَهم سوگند
مرا تو یک شبِ جمعه به کربلا ببری...
...که روضه خوان بِشَوَم در حریمِ خونِ خدا:
`میانِ آن همه لشکر...حسین... واویلا...”
#رضا_رسول_زاده ✍
#میلاد_امام_هادی
.