فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر
زیباترین عشق دنیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند تعریف قشنگ
از پدر ومادر😘
حرف نزد.....
پـا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد
داغ دید از من و تبخیر شـد و حـرف نـزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
شب بـه شب آمـدنـم دیـر شد و حـرف نزد
غصـه میخـورد کـه مـن حـال خـرابـی دارم
از همین غصـه ی من سیـر شـد و حرف نزد
وای از آن لحظه کـه حرفـم دل او را سوزاند
خیس شد چشمش ودلگیر شد وحرف نزد
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی
مادرم خستـه شـد و پیـر شـد و حرف نزد
🌹🌿تقديم به همه مادران گل🌿🌹
بعضيا عشقشون هستشو کادوشون آماده
بعضيا عشقشون رفته و الان تنهان
بعضيا هم اصلا عشقي ندارن
اما..... ناراحت نباشيد 👇
کنارتون بزرگترين و مهربون ترين
آدما هستن♥️
اونايي که کهنه پوشيدن
تا شما نو باشيد
اونايي که گرسنه خوابيدن تا
شما سير باشيد.
آره...
مــادر و پــدر
عشق های بی ریا👌
ايشالله هميشه سايشون بالا
سره همتون باشه ♥️♥️
مادربزرگ می گفت حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین می بره!
راست می گفت...
حرف سرد حتی وسطِ
چله ي تابستان هم
لرزه می اندازد به تن آدم،
چه رسد به این روزها که
هوا خودش اندازه کافی سرد است
مثل چشم ها و دست های خیلی ها
بگذارید به حساب
پندهای پیرانه در میانسالگی!
اما حقیقت دارد که حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین می بره! ...
حرف های سردمان را قایم کنیم
در پستوی دل
همان جا ...
کنار قصه هایی که ...
برای نگفتن داریم
خدایا!
از بد کردن آدمهایت؛
شکایت داشتم به درگاهت؛
اما شکایتم را پس میگیرم …
من نفهمیدم!
فراموش کرده بودم که بدی
را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد …
گاهی فراموش میکنم؛
که وقتی کسی کنار من نیست،
معنایش این نیست که تنهایم …..
معنایش این است که همه را کنار زدی
تا خودم باشم و خودت..
با تو تنهایی معنا ندارد!
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم
دوستت دارم، خدای خوب من …
پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید:
مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت:
از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
و قبلا به من گلایه نکردی.
مادر پاسخ داد:
بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی