#عاشقانه _اسمی
حسین جان
دوستت دارم ❤️
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ▹♥◃
▹•🎈•◃
〖▹❣◃ @Axe_Porofil ▹❣◃〗
•════⊰💓⊱════•❦
✅حواست به دیر و زودای زندگیت باشه، عقربههای ساعت با اراده تو به عقب برنمیگردن!
🔸یه لیوان نسکافه از فلاسک ریختم و مانتوی سفیدمو پوشیدم و طبق عادات این سالها سلانه سلانه رد خط آبی روی زمین را گرفتم از پلهها رفتم پائین، توی پاگرد طبقهی اول دیدمش، از همراهای بیمارا بود لابد، نشسته بود روی پلهها، سر و وضعش اونقدری به هم ریخته بود که حتی توی بیمارستانم عجیب به نظر برسه، از چشمای قرمز و پف کردهش معلوم بود گریه کرده، صورتش هنوز خیس بود…
🔹سرشو هر از گاهی محکم میکوبید به دیواری که بهش تکیه کرده بود و با صدای گرفته و خَشدارش بیرمق زیر لب چیزی میگفت. باید بیتفاوت از کنارش رد میشدم و به راهم ادامه میدادم اما نتونستم؛
🔸نزدیکتر رفتم و با احتیاط گفتم: “حالتون خوبه؟!”
سرشو بلند کرد و نگاه بیتفاوتی انداخت بهم، یخ بندون بود توی چشماش!
لیوان نسکافه رو گرفتم سمتش “میخورین؟! نسکافه ست!”
دو قطره اشک از چشماش چکید پایین ولی با ذوق خندید
“نسکافه دوست داره، ولی این اواخر نمیخورد، میترسید بچهمون رنگ پوستش قهوهای بشه!”
بلند زد زیر خنده، سعی کردم بخندم
🔹دوباره به حرف اومد: “همه چی خوب بودا، خوشبخت بودیم! زن داشتم، یه خونهی نقلی داشتم، بچهمونم داشت به دنیا میاومد، همه چی داشتم. ولی امروز صبح که بلند شدم دیگه هیچی نداشتم!
🔸بهش گفتم، من پسر میخوامااا، رفتیم سونوگرافی، دختر بود! به شوخی گفته بودم ولی جدی گرفته بود، دیشب قبل خواب پرسید: حالا که پسر نیست دوستش نداری بچه مونو؟! در دهنمو گِل بگیرن که به مسخره گفتم نه که دوستش ندارم، بعدِ زایمانت خودت و دخترتو جا میذارم توی بیمارستان و فرار میکنم خودم!
🔹چیزی نگفت، به خدا جدی نبود حرفام، فکر کردم میفهمه از سر شوخیه همهش، ولی نفهمیده بود… ناشکری که نکردم من آخه خدا، از سر خریت بود فقط!
🔸صبح که بیدار شدم دیدم خونریزی کرده توی خواب، درد داشته ولی صداش در نیومده، جفت از رحم جدا شده بود، تا برسونمشون بیمارستان هم زنم از دست رفته بود، هم بچهم…”
🔹"یه حرفایی رو نباید زد، هیچ وقت! نه به شوخی، نه جدی… منه خر آخه از کجا میدونستم دلش اونقدری از یه حرفم میشکنه که سر مرگ و زندگیشم باهام لج کنه و از درد بمیره ولی بهم نگه! صدام نکنه! “
“آخرین بار، نشد بهش بگم چقدر دوستشون دارم، هم خودشو، هم دخترمونو… فکر میکردم حالا حالاها فرصت هست، ولی یهویی خیلی دیر شد، خیلی”
🔻برای گفتن یه حرفایی همیشه زوده،
خیلی زود…
برای گفتن یه حرفائیم همیشه دیره،
خیلی دیر…
حواست به دیر و زودای زندگیت باشه همیشه؛
عقربههای ساعت با ارادهی تو به عقب برنمیگردن!
✔️🎦 #کاناݪرسمےعجایبجهان 📶
🇯🇴🇮🇳🆗 @Ajaieb_Jahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊عشق جان تولدت مبارک🕊
پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊خردادماهی جان تولدت مبارک🕊
پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
مادر
من از آغوشتو
بارها به بهشت رفته ام....
پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪجایے بابا🥀🥀
پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
#خدا_را_شکر_کنید
🌺ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟
ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ،ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩﺩﺳﺘﺶ ...
🔸 ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﯾﻢ
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ...ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ،ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭﺍﻧﺒﺮ ﻭ ...
🔹ﺧﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ !ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻣﯿﮕﯿﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟!
🌺ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ" ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ... ؟؟
ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ،ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ،ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ
ﺣﮑﯿﻤﻪ ...ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﮑﯿﻢ ...
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ.
🔸ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ،ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ
ﮐﻨﯿﻢ،ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟
⚠️ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟
ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ "؟؟؟
ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ...
💜 #إیــ♡ــده_بانـ♡ـو ↬ 💛
░҉⃟🧚🏼♀↬ @IdehBano ↶⃝⃡🧚♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊بفرست برای A عشق زندگیت🕊
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ▹♥◃
▹•🎈•◃
〖▹❣◃ @Axe_Porofil ▹❣◃〗
•════⊰💓⊱════•❦
✨﷽✨
#پندانه
✍مردی از راه فروش روغن، ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود میگفت: در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و بر عکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود.
هر چه غلام او را از این کار بر حذر میداشت، مرد توجه نمیکرد ...تا اینکه روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش، آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد.
وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا طوفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود، خودش و مسافران از خطر غرق شدن برهند. آن مرد از ترس جان، خیکها را یکی یکی به دریا میانداخت.
🔺در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی.»
✔️🎦 #کاناݪرسمےعجایبجهان 📶
🇯🇴🇮🇳🆗 @Ajaieb_Jahan
مادر
قند دارد ..
و این تلخ ترین شیرینی دنیاست...
پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
⭐️چه خوبست قبل از خواب
🌙زمـزمه کنیـم خدایا
⭐️آخر و عاقبت کارهای ما را
🌙ختم به خیر کن
⭐آرامـش شب نصیبتان
🌙فردایتان پراز خیروبرکت
🌙شبتون بخیر
⭐️آرامش شب نصیبتون
✔️🎦 #کاناݪرسمےعجایبجهان 📶
🇯🇴🇮🇳🆗 @Ajaieb_Jahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓دلا !
چه دیده فرو بسته ای سپیده دمید☀️
سری بَرآر که خوش عالمیست عالم صبح.....🌸🍃
صبح بخير🌸🍃
✔️🎦 #کاناݪرسمےعجایبجهان 📶
🇯🇴🇮🇳🆗 @Ajaieb_Jahan
خردادِ عزیز !
خوش آمدے ...
با این ڪه مے دانم در ڪوله ات ، چیزے جز خاطره ے امتحانات و بویِ تندِ بیقرارے ندارے ...
با این ڪه مے دانم ، هرگز شبیهِ اردیبهشت ، صورتے و دلبرانه نخواهے بود ،
با این ڪه با هوایت غریبه ام ...
ولے من آن قدر در خیالم ، حال و هوایِ نابِ اردیبهشت را ڪِش مے دهم ؛
تا حواسم از تو و تڪرارِ روزهایت پرت شود ...
مشڪل از تو نیست ...
ما از هوایِ تڪراریِ این روزها خسته ایم ...
دنبالِ معجزه مے گردیم ،
و تو اصلا شبیهِ معجزه نیستے ...
در نگاهِ من ؛
تو با تابستان ،
هیچ فرقے ندارے ...
لطفا میانِ صفحاتِ معمولے ات ؛
دو سه خط ، بارانِ غیرِ معمولے مهمانمان ڪن ...
شاید از حضورت ڪمے ذوق ڪردیم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥
#ݥݓــــݩهــآے_ڂــــآڝ
₯↬☞ @Matnhayekhas ⊂⇝❤️⇜⊃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ساده ڪه باشی؛
همه چیز خوب میشود
خودت، غمت، مشڪلت، غصه ات ،
هواے شهرت، آدمهاے اطرافت،
حتے دشمنت!
🌸 یک آدم ساده ڪه باشی؛
برایت فرقینمیڪند ڪهتجمل چیست
راحتمیپوشے راحت میآیے راحت
میروی...
🌸 ساده ڪه باشی؛
همیشه در جیبت شڪلات پیدامیشود
همیشه لبخند بر لب داری
زیر باران، دهانت را باز میڪنے
و قطره قطره مینوشی
آدم برفے ڪه درست میڪنی
شال گردنت را به او میبخشی
🌸 ساده ڪه باشی
همه چیز برایت خوب است
ساده ڪه باشی…
"آدمهاے ساده را دوست دارم"
❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥
#ݥݓــــݩهــآے_ڂــــآڝ
₯↬☞ @Matnhayekhas ⊂⇝❤️⇜⊃
#عاشقانه _اسمی
R ❤️ F
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ▹♥◃
▹•🎈•◃
〖▹❣◃ @Axe_Porofil ▹❣◃〗
•════⊰💓⊱════•❦
#عاشقانه _اسمی
سجاد ❤️ مبینا
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ▹♥◃
▹•🎈•◃
〖▹❣◃ @Axe_Porofil ▹❣◃〗
•════⊰💓⊱════•❦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوم خرداد سالروز آزادسازی #خرمشهر خجسته و گرامی باد
آن #دفاع_مقدس همچنان ادامه دارد ...
✔️🎦 #کاناݪرسمےعجایبجهان 📶
🇯🇴🇮🇳🆗 @Ajaieb_Jahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرستيد به خردادماهى هاى
كه دوستشون داريد....
تولدت مبارک 🎈🎁
❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥
#ݥݓــــݩهــآے_ڂــــآڝ
₯↬☞ @Matnhayekhas ⊂⇝❤️⇜⊃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خداوند به جنسِ زن قدرت در زبان
💗را داده ، به جنسِ مرد قدرت در بازو
🌹زنے ڪه از قدرتِ زبانش براے حاضر جوابی
💗و مردے ڪه از قدرتِ زورش براے زورگویی
🌹استفاده ڪند هر دویش منفور است
💗و چه زیباست اگر همین قدرت زبان
🌹را در جهت دلبرے و مهربانے و همین
💗قدرت بازو را در جهت تڪیه گاه بڪار ببریم
🌹زبانے ڪه به لطافت بچرخد
💗زور بازویے ڪه امنیت بدهد
🌹دنیاے دونفره تان را بهشت میسازد
🌸 #سیما_امیرخانے
❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥
#ݥݓــــݩهــآے_ڂــــآڝ
₯↬☞ @Matnhayekhas ⊂⇝❤️⇜⊃
❖
"نگذارید" گوشهایتان 🍃🌼
گواه چیزی باشد
که چشمهایتان ندیده...
نگذارید زبانتان
چیزی را بگوید که
"قلبتان باور نکرده"
صادقانه زندگی کنید.. 🍃🌼
♡ الهی قمشه ای ♡
❖
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ▹♥◃
▹•🎈•◃
〖▹❣◃ @Axe_Porofil ▹❣◃〗
•════⊰💓⊱════•❦
🌷🌷🌷
خیلی قشنگه بخونید👌👌
معلم مدرسهای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود.
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
«ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟»
معلم گفت:
«ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ او ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد.
ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ را ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ میکرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ میآمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا میکرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بیاورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ فرزند هفتم ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند.
ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.»
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
«میدانید آن ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ که ﺑﻮﺩ؟ آن دختر ﻣﻨﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ دلیل ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺪمت میکنم. آن ﭘﻨﺞ ﭘﺴﺮ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ خبرش را میگیرند. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ میکند ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻩ.»
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی... "
.تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند
پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣