5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کسی گفته پاییز دلگیر است؟
اصلا انگ دلگیری به پاییز نمیچسبد.
فصل انار، فصل نارنگی، فصل رنگ های قرمز و نارنجی، فصل بادهای با موقع و بی موقع که میپیچد لای موهایت و عطرش مرا مست میکند، فصل قدم زدن زیر باران، کجایش دلگیر است؟
به هوای سرمایش دستانم را محکم تر میگیری، فصلی که دستانمان بیشتر در هم گره بخورد، کجایش دلتنگی دارد؟
قطعا نمیشود طعنه دلگیری را به فصلی که با مهر می آید زد، پاییز، شروع عاشقانه هاست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا!
به دشمنانمان خوشیهای
بزرگ عطا کن، تا دست بردارند
از حسادت به دلگرمیهای
کوچک زندگی ما...
سلامت عقل و شرف داشتن را
درکنار سلامتی جانهایمان محفوظ بدار
تا از یادمان نرود :
انسانیت، درستی و گذشت را....
خدایا هرکه با ما بد کرد و بدی را نشانمان داد
تو خوبی را نشانشان بده
و معجزه ی بزرگ محبت را..پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهل دلي ميگفت :
تاريخ تولدت مهم نيست،
تاريخ تحولت مهمه.
اهل کجا بودنت مهم نيست،
اهل و بجا بودنت مهمه.
منطقه زندگيت مهم نيست، منطق زندگيت مهمه.
درود بر کساني که دعا دارند و ادعا ندارند.
نيايش دارند و نمايش ندارند.
حيا دارند و ريا ندارند.
رسم دارند و اسم ندارند.
༻༻🦋༺༺پروفایل
💖💖💖💖💖💖❣ ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ 💓
ʝѳiɳ❣☞ @madarpedar ↜❣
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارالها…
❤از کوی تو بیرون نشود پای خیالم،
نکند فرق به حالم ....
چه برانی، چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی،
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا, نیست پناهی
🤲خدایا همه امید و پناهم توئی💗
♥️
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پناه میبرم به تو
"به چشمهای تو"
صدای تو
لبخندهای تو
از شر آنان که قاتلین آرامشند و سارقین آسایش
از شر آنان که دایرهالمعارف زیستنشان را؛
به دروغ آغشتهاند
و انصاف و شعور و حقیقت را
به بند کشیدهاند.
پناه میبرم به تو
ای نگاه تو نور؛
در قعر تاریکی
ای صدای تو مرهم؛
بر عمیقترین زخمها
ای لبخندهای تو ماه
ای چشمهای تو خورشید
ای آغوش تو دنجترین سیاره!
پناه میبرم به تو
ای پناه،
ای رفیق،
ای تکیهگاه!
بهترين روزهاى كنار هم بودن
سر تاسر اطاق را رختخواب پهن
مى كرديم و رديفى مى خوابيديم
خواب كه نه تا صبح صداى
خنده هامون كل حياط را پر میكرد
اصلا آدم استرس و فكر وخيال را
فراموش مى كرد. صبحونه و ناهار
و شام رو تو ايوان ميخورديم
چه لذتى داشت
چقدر دوست داشتم اين خانه و
آرامشش تو زندگيم هميشگى بود
ولى مى دونستم كه نيست و بايد
با خاطراتش زندگى كنيم