مثل یک کودکِ تنهای به دور از مادر
لحظه ای گر بشوم از تو جدا میترسم
من نه از درد، نه از مرگ و نه از آدمها
بلکه از رفتن بی چون و چرا میترسم
بحثِ نامحرم و دنیای مجازات به کنار
از همین بوسه که دادی به خطا میترسم
هم نشینی سخن، با گل و بلبل خوش است
صحبت از بلبل غمگین به صبا میترسم
سر دوست داشتن تو با من و خالق دعواست
من از آن شب که شوم دست به دعا میترسم
بعد از آن روز که گفتی《خداخافظ تو》
گاه و بیگاه من از اسم خدا میترسم...
#حسین_وصال_پور