eitaa logo
پدر & مادر
14.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
26.3هزار ویدیو
203 فایل
📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر_کانال👇👇💓 @Hossein_Hajivand #تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
    ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ نیستی ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺗﻮ ﻣﯿﺸﻮﻡ پدرم ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺁﺭﺯﻭ ﺷﺪ پدرم😔 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
بعضیا عجیب مینالن از غم غصه دنیا... یکی نیست بهشون بگه تو که پدر داری چرا مینالی؟ 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
هدایت شده از پدر & مادر
پدر شاید پشتش پر نباشه ولی پشت و پناه خیلی هاست ! درود بر همه ی پدرها . . . 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
مرا ببخش ! که می خواهمت ولی با فقر ○☞ @MADARS ■□■□■□■□■□■ █████████▉▊▋▌▍▎▏ ■□■□■□■□■□■□■□■
پدر بزرگم سواد نداشت؛ هر وقت می‌خواست به مادر بزرگم ابراز احساس کند فقط میگفت چه خبر حاج خانم؟ و من پس از سالها فهمیدم این یعنی: دوستت دارم! 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
یکی از دردناک‌ترین لحظه‌ها در زندگی احتمالا لحظه‌ای است که آدم می‌بیند سال‌های پیش رویش، کمتر از سال‌های پشت سرش هستند... 👤فردریک بکمن 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
یکی بهم گفت میخای بری بهشت؟ گفتم نه، اونجا فقط جای مادراس!!! ❤ گفت: مگه نمیخای کنار مادرت باشی؟ گفتم: نه دیگه،،،،،،، این دنیاشو ازش گرفتم جوونی و روزای خوبشو واسم گذاشت!!!😞 پیر شد تا من جوون شم😞 زشت شد تا من خوشگل شم😞 غصه خورد تا من بخندم😞 کهنه پوشید تامن نو باشم😞 گرسنه خوابید تا من حسرته چیزی رونخورم😞 دیگه نمیخام تو بهشت هم شب و روز حواسش به من باشه...✋ بذار حداقل اونجا برا خودش راحت زندگی کنه!❤ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کاش فقط "یک روز" مادرم برای خودش زندگی میکرد..🙏❤ ب افتخار مادرا...❤ 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
یکی از دردناک‌ترین لحظه‌ها در زندگی احتمالا لحظه‌ای است که آدم می‌بیند سال‌های پیش رویش، کمتر از سال‌های پشت سرش هستند... 👤فردریک بکمن 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
🌺♀️انسان سالم" کينه نمي ورزد، دوست مي دارد، خجالت نمي کشد، خود را باور دارد، خشمگین نمیشود و مهربان است... 🌷🍃انسان سالم" حرص نمي خورد، همه چيز را کافي مي داند، حسد نمي ورزد و خود را لايق مي داند... 🌷🍃انسان سالم" نيازي به رقص و پايکوبي و تظاهر به خوشي ندارد،زيرا شادکامي را در درون خويش مي جويد و مي يابد... 🌷🍃انسان سالم" براي بزرگداشت خود احتياج به تحقير ديگران ندارد، زيرا خوب مي داند که هر انسان تحفه الهي است... 🌷🍃انسان سالم" دوست خواهد داشت و مهر خواهد ورزيد 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
هدایت شده از خصوصی غمکـــــــــده حسین
🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
هدایت شده از خصوصی غمکـــــــــده حسین
پروفایل 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
مـــــهم نیـــــس چنـــــدسالتـــــه هـــــرجا مـــــادرت دســـــتت رو ول کـــــنه گـــــم می شـــــی.. 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
AmirAli - Ye Chizi Begam.mp3
9.25M
#جدید یه چیزی بگم - امیرعلی 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
Toro Doost Daram-Babak Jahanbakhsh@MuSic1Onlin.mp3
7.69M
تو رو دوست دارم - بابک جهانبخش 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
در داروخانه ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ با زبان ساده ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟ ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ .... ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ، ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ .... ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ .. ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ،ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺵ ﯾﺦ ﺯﺩ .. ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮﻭﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐــﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ ! ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ، ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ، ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ. جايگاه شاه و گدا ، دارا و ندار ، قبراست... انسانیت هست كه به یادگار می ماند... 🍃🌸🌸🍃 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
به سلامتی پدر و مادر که اونقدر روحشون بزرگ و با عظمته که تا وقتی هستن عقلمون نمیتونه وسعت مهربونی شونو درک کنه ، اما....!! وقتی میرن جای خالیشون رو به وسعت یه دریا کنارمون حس میکنیم 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
📕حکایت پندآموز ﺭﻭﺯی ﻣﺮﺩی ﻓﻘﻴﺮ، ﺑﺎ ﻇﺮفی ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ، ﻧﺰﺩ "ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ" ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ، ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﻮﺭ... ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ "ﺍﻧﮕﻮﺭ" تبسمی ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ "ﺧﻮﺷﺤﺎلی" ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ. "ﺍﺻﺤﺎﺏ" ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳک ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﺭفی ﻧﻜﺮﺩ... ﺁﻥ "ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ" ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎلی ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ. یکی ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ "ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮیک" ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ!!! ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎلی ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭقتی ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ "ﺗﻠﺦ" ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ یکی ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ تلخی واکنشی ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ، ﺧﻮﺷﺤﺎلی ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ "ﺍﻓﺴﺮﺩگی" ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ... " ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺯﯾﻦ ﺃﺧﻼﻗﻨﺎ ﺑﺎ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺑﺤﻖ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻟﻪ " *✅ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ نشکنیم...* 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
🖊 خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی نزدیک آمد، گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صميمانه به او گفت سلام... گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود، زندگی، عشق، اسارت، همه بی معنا بود . . 👤 فریدون مشیری 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
حرفهايي كه ميزنيم، دست دارند ! دست های بلندی كه گاهی، گلويی را می فشارند و نفس فرد را می گيرند ! حرف هايي كه ميزنيم،،،پا دارند ! پاهای بزرگی كه گاهی جايشان را روی دلی مي گذارند و برای هميشه مي مانند ! حرف هايي كه ميزنيم ، چشم دارند ! چشم های سياهی كه، گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند، و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند ! بیائیم امروز مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم زيرا ✅سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است ! 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
حرفهايي كه ميزنيم، دست دارند ! دست های بلندی كه گاهی، گلويی را می فشارند و نفس فرد را می گيرند ! حرف هايي كه ميزنيم،،،پا دارند ! پاهای بزرگی كه گاهی جايشان را روی دلی مي گذارند و برای هميشه مي مانند ! حرف هايي كه ميزنيم ، چشم دارند ! چشم های سياهی كه، گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند، و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند ! بیائیم امروز مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم زيرا ✅سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است ! 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
روزی روزگاری دروغ به حقیقت گفت:«میل داری باهم به دریا برویم و شنا کنیم؟» حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد.آن دو باهم به کنار ساحل رفتند، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباس هایش را در آورد.دروغ حیله گر لباس های اورا پوشید و رفت. از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است، اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان میشود 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
.... 💞پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه‌ها بود که از او خبری نداشتند. زن دعا می‌کرد که او سالم به خانه باز گردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده‌اش نان می‌پخت و همیشه یک نان اضافه هم می‌پخت و پشت پنجره می‌گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می‌گذشت نان را بر دارد. هر روز مردی گوژپشت از آنجا می‌گذشت و نان را بر می‌داشت و به جای آنکه از او تشکر کند، می‌گفت: «کار پلیدی که بکنید با شما می‌ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می‌گردد.» این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز که زن از گفته‌های مرد گوژپشت کاملاً به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود. بنابراین نان او را زهرآلود کرد و آن را با دست‌های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت: «این چه کاری است که می‌کنم؟» بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژپشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف‌های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت. آن شب در خانه پیرزن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس‌هایی پاره، پشت در ایستاده بود. او گرسنه، تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه می‌کرد، گفت: «مادر اگر این معجزه نشده بود نمی‌توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می‌رفتم. ناگهان رهگذری گوژپشت را دیدم که به سراغم آمد. از او لقمه‌ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت: «این تنها چیزی است که من هر روز می‌خورم. امروز آن را به تو می‌دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری.» 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
مَــامَـــان خاطره هايـــت هنــوز گاه و بیگاه می آیـــند ...! می دانـــــــم .... رســـیدنی در کار نیســـت ...! امّـــا تا دنـــیا دنیاســـت .... خلـــوتِ مـَـــرا ... غَــرق در شـــور می کـــــنند ... .😔✌️ 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
مامان از بهار سراغت را گرفتم ... نشانى ، از پاييز بمن داد ...! می دانــم اگـــر ... گرمیِ دستانت نباشــد .... سرمایِ خَــــزان .... مَــرا از پا در مــــی آورد .....!! اَمان از گذر فصلها 😔 🌈☃☔️ @Madars 🌟💫 🌈☃☔️ @Fazsangein 🌟💫
مامان چه میدانی از دل تنگم .گاهی به خدایم التماس میکنم فقط خوابت را ببینم میفهمی خوابت را .. 🥀😔✌️ 💍👑 👑💍 @Haamsardari