eitaa logo
کانال مـادر ایرانـــ🇮🇷ی
1.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
871 ویدیو
43 فایل
توان مادری را دست‌کم نگیرید/اینجا مکانی است برای تجربیات ناب مادرانه🥰 آیدی ادمین: @Fatima_banoo99 ساعت پاسخگویی: ۴ تا ۸ شب لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89 لینک کانال: 🆑 @Madar_irani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شاء الله سفر زیارتی مکه خانه ی خدا همراه با چنین دُردونه ای قسمت همتون بشه😄😄
نه به جهش👇👇👇👇👇
بفرست برای پدر و مادری که تصمیم دارند بچه شون یک سال جهشی بخونه😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی(ره) 🔹 ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان- سلام الله علیه- هستیم پس دیگر بنشینیم تو خانه‌هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم «عَجّلْ عَلی‌ فَرَجِهِ». 🆔 https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89
هدایت شده از محتوای مادر ایرانی
‏دوستی تعریف می کرد یک روز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد و گفت: بابا من عروس دارم منو میبری سالن؟ گفتم: اره دخترم میبرم، وقتی آمدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه! و اصلا معلومه بلد نیست خب من پاکبان کوچه رو می شناختم، اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود… ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز، ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛  رفتم دخترم رو رساندم و برگشتم دیدم هنوز داره با آشغال ها بازی میکنه. كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم. در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار. خيلى شق و رق  اومد جلو و از پشت عينک ظريف و نيم فريمش خيلى شُسته رُفته جواب داد: «سلام. در خدمتم  مشكلى پيش آومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم. خسته نباشی گفتم: بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم بعد تكه پاره كردن يه چند تا تعارف آومد داخل و نشست. آون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو می شد. پرسيدم «چى گوش ميدى؟. گفت: يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : انگليسی؟! موضوعش چيه؟ گردنشو كج كرد و گفت: در زمينه اقتصادسنجی شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟ با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. از سرایدار ساختمان دو تا آبجوش گرفتم دو تا علی کافه انداختم رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطی به كار شما داره؟ نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: من استاد هستم تو دانشگاه. قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: من پدرم پاكبان اين منطقه است. آقاى عزيزى. در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت: یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه. امشب تا دیدم شناختمتون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.  جناب خمارلو  من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكی مهندسه و آون يكى هم داره دكتراشو می گيره. به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايی رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم، هم يادمون نره با چه زحمتی و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسونده. چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. انسانیت مدرک و پول نمیشناسه… ✔️✔️✔️🌹🌹🌹 @Madar_irani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. «اجر خانه داری و بچه داری🤱🏻» از زبان (ره) ارزش خودت رو بدون خانوم خونه😍✌🏻 «تو گوهری بی مانند در معبد خانه ای 💎» سالگرد ارتحال جانسوز تسلیت باد 🖤 .
خواهرانه اش را که دیدم گفتم شاید تشویقی باشد برای مادرهای تک فرزند حتی در مجلس کمک حال مادر است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ۱۳ ساله ازدواج کردم دو پسر کلاس پنجمی و اولی یک دختر ۴/۵ساله دارم احساس میکنم مادر خوبی براشون نیستم اینکه هر کدوم در یک چیزایی استعداد دارن اما من نمیتونم پرورش بدم مثلاً پسر بزرگم کارهای ساختنی دوست داره.ربات و چیزهای سرهم کردنی و کاردستی پسر دومی هوش حرکتی بالایی داره و حرکت های عجیب غریبی انجام میده راه رفتن ساده ش هم مثل ورزش هست دخترم هم تو بازی با همه چی از قاشق و هر چیزی که فکر کنید و کارگردانی می‌کنه بگو این الان اینو انجام بده و من حس میکنم الان تو سن ۳۶سالگی حوصله ی قدیم و ندارم و نمیتونم براشون خوب مادری کنم البته در حال درمان کم کاری تیرویید هستم خیلی بهتر از قبل هستم ولی حس کافی نبودن برای بچه ها اغلب اوقات عذابم میده گاهی فکر میکنم اگه یکی داشتم خیلی بهتر بود هم برای بچه هم برای من که دیگه این حس و نداشتم گاهی میگم اگه پسر دومم الان بچه ی اول یه خانواده ی دیگه بود پیشرفت بهتری داشت همچنین دخترم ببخشید طولانی شد ممنونم