eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
423 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤شهادت امام سجاد علیه‌السلام را به شما عزیزان تسلیت میگم🥀
دوم علی و خامس اهل بکا شده عمرش تمام غرق سجود و دعا شده صاحب صحیفه است و چهارم امام عشق روشنگر حقایق کرب و بلا شده حتی بدون گنبد و صحن و سرا ،بقیع در احترام اوست که دارالشفا شده شد افتخار مردم ایران که مادرش ایرانی است و همسر خون خدا شده با او بشر به معرفت و حق رسیده است تا با شکوه «خمس عشر» آشنا شده او هم کریم مثل کریمان دیگر است خاک از نگاه اهل کرم کیمیا شده @Maddahankhomein
بودی علی شبیه علی مقتدا شدی با درد خو گرفته و دار الشفا شدی در کارزار واقعه ی تلخ کربلا از شاهدان غربت خون خدا شدی از حمله ی حرامی و از غارت خیام تا شاهد اسارت و صاحب عزا شدی در بند تب اسیر و در آن بحر سرخ گون تا ناخدای کشتی غرق بلا شدی از کوفه تا به شام،چهل روزِ سیل غم هر ثانیه به درد و غمی مبتلا شدی با خطبه ها و هم قدم زینب علی روشنگر حقایق کرب و بلا شدی خون گریه ها و داغ چهل سال آزگار شد جاودان و بانی این روضه ها شدی زین العباد گشته ای از کثرت دعا با سیل گریه خامس اهل بکا شدی بودی شهید زنده ی دشت بلا ولی مسموم زهر گشتی و حاجت روا شدی چون مجتبیُ(ع) باقرُ(ع)صادقُ(ع)،امام عشق بی بارگاه و گنبد و صحن و سرا شدی.. @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم عرش اعلی منبرت_گردد جهان دور سرت شاه عالم میشود_ هر کس که باشد نوکرت با مدد از دم یاحسین_راهی کربلا میشویم باب دل تو وقتی شدیم_باب دل خدا میشویم جان فدای علی اصغر تو_کشته ما را غم اکبر تو همه‌ی هستی سینه‌زنان_بفدای تو و مادر تو اشک و خون میبارد از_چشم قمر بر نیزه‌ها میشوند آب از غم _اهل حرم سر نیزه ها بین جماعتی نانجیب_مانده غریب و تنها حسین زینب او با اضطراب_ذکر لبش شده یا حسین لب خشکش شده تشنه‌ی آب_شد بلند از حرم آه رباب چشم نامحرمان سوی حرم_شد دل عالم از غصه کباب @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کفن دلش راداغ وغم بیت الحزن کرد وجودش را پراز رنج ومحن کرد نمی دانم چگونه با چه حالی تن صدچاک بابا را کفن کرد
ما را به سر کوی تو اعدا نگذارند خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند زینب ز تو ای جان برادر! نَکنَد دل اعدا بگذارند اگر یا نگذارند خواهم همه‌ی عمر کنار تو بمانم اما چه توان کرد که اعدا نگذارند ای مَحرم دل تا غم دل گویم از این بیش آوَخ که مرا پیش تو تنها نگذارند شب می‌رسد و قافله در حال رحیل است زین بیش دگر پیش تو ما را نگذارند رفتم من و داغ تو و هجر همه‌یاران یک‌لحظه من ِ دل‌شده را وا نگذارند گفتی نکنم گریه به شیون ز فراقت اما چه کنم شورش غم‌ها نگذارند دانی چه کسان یار حسین‌اند مؤید آنان‌که به جز در ره او پا نگذارند ✍ مرحوم https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب می‌میرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد قسم به سرخیِ چشمم  به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمام نیزه به‌دوشان پِیِ‌سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم صدای هلهله‌ها تا به گوش ما آمد صدای حرمله از پشت خیمه‌ها آمد به پشتِ خیمه نوکِ نیزه‌ای زمین می‌خورد کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی می‌بُرد حرامیان نه فقط گاهواره می‌بُردند لباس را زِ تَنی پاره‌ پاره می‌بُردند به رویِ دوش همه تازیانه می‌آمد زِ گوشهای همه گوشواره می‌بُردند درونِ خیمه زمین‌گیر بودم اما سوخت تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت زِ داغ تاول آتش صدای ما می‌سوخت میان شعله سر و دست و پایِ ما می‌سوخت چگونه با که بگویم حکایتِ سر را حکایت عطش و خیزران و پیکر را زمانِ غارت ما بود و خنده‌ی دشمن که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را نمیرود زِ خیالم دَمی که می‌دیدم به سمت نیزه‌ی بابا نگاهِ دختر را دوید کودکی و یک نفر به دنبالش گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را (حسن لطفی) @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم اگرچه شمع از آتش به رویِ سر دارد منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد پس از تو نوبتِ سی‌سال گریه‌یِ من بود پس از تو در همه احوال گریه‌یِ من بود شبیه گریه‌یِ طفلانِ خیزران خورده شبیه گریه‌یِ پیرِ زنِ جوان مُرده تمام شهر از این گریه‌ها خبر دارد که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد پس از تو گوشه‌یِ سجاده‌ام پُر از اشک است پس از تو قامتِ اُفتاده‌ام پُر از اشک است پس از تو صحبت بازار می‌کنم هر روز شکایت از غمِ انظار می‌کنم هر روز نسیم گِردِ سرِ اطهرِ تو می‌چرخید چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می‌چرخید میانِ شعله من و ساربان تَهِ گودال برای بُردنِ انگشترِ تو می‌چرخید به زیرِ ناقه به زنجیر پایِ من را بست کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می‌چرخید پس از اصابتِ هر سنگ گونه‌ات می‌ریخت به رویِ نیزه کمی حنجر تو می‌چرخید نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ... عزیزِ کوچک خود همسر تو می‌چرخید نرفته از نظرم مجلس شراب و رُباب به نیزه‌اش سَرِ آب آورِ تو می‌چرخید دو دستِ من به غُل و جامعه به گردن بود که چشمشان به سویِ دختر تو می‌چرخید شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق چقدر دستِ غریبه سَرِ تو می‌چرخید تمامِ شهر از این گریه‌ها خبر دارد که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد (حسن لطفی) @Maddahankhomein
◾️آجَرَکَ الله یَا مولای یا صَاحِبَ الزَّمان بمصاب استشهاد جَدِّک و ساعدالله قلبک الشریف فی مصیبة جدک المظلوم الشهید، و لعن الله اعدائکم و جعلنا الله من موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف ▪️ اعظم الله اجورنا و اجورکم
4_5870954585480236582.ogg
490.6K
زنی الحسین(ع) بر سر نیزه سری دیده گریان نگران حرم آل عبا گرد او سینه زنان از رگ حنجر این سر چکد خون به زمین در برش دخترکی میدود ناله کنان 💦💦 در بر رأس حسین خواهری خون جگر است پابرهنه به فغان بر سر خار دوان چون که بیند ز دل خواهرش رفته قرار میکند گریه ی خون از غم او به فغان چشم خونبار حسین نگران زینب است 😭😭 که قد و قامت او شد خم همچو کمان یکطرف از حرمش آه و فریاد بلند نیزه داران همه جا گرد آنان شادان تازیان است فرو به تن آل رسول کمر زینب خم شده زین بار گران میکند جای حرم چون سپر پیکر خود تازیان است فرو به تنش چون باران کاروان اسرا خسته ره می سپرا برده گرما ز همه کودکان طاقت جان خفته در مقتل خون جسم صدچاک حسین که به سویش چشم آسمان خون افشان 💦💦 🎤(ع) 🎧 دعای فرج https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدا به حنجر بریده عجّل فرج به پیکر در خون تپیده عجّل فرج خدا به زخمی تو گودال عجّل فرج به مادری که رفته از حال عجّل فرج به پیکری که گشته صدچاک عجّل فرج به کشته ی مونده روی خاک عجّل فرج به گیسوی سپید ارباب عجّل فرج به جسم مونده توی آفتاب عجّل فرج خدا به حق کام عطشان عجّل فرج به پیکر زخمی و عریان عجّل فرج خدا به رأس روی نی ها عجّل فرج به تشنه لب، کنار دریا عجّل فرج خدا به سینه ی شکسته عجّل فرج به اعضای از هم گسسته عجّل فرج خدا به ماه روی نی ها عجّل فرج به پیکر رها تو صحرا عجّل فرج ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein