eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
446 ویدیو
240 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دلِ بی قرار سهمش شد دوریِ از نگار سهمش شد بی علی اکبر و عمو عباس سیلیِ آبدار سهمش شد روی بالِ فرشته می خوابید یک بغل سنگ‌و‌خار سهمش شد در بیابان و نیمه های شبش دلهره، اضطرار سهمش شد تا که آورد اسم بابا را مُشت ها بی شمار سهمش شد از لگدهای زجر پهلو درد از سنان چشم تار سهمش شد پای پُر آبله که جای خودش رعشه، بی اختیار سهمش شد در هیاهوی کوچه و بازار صحبت طعنه دار سهمش شد دخترِ حرمله چه می خندید تا از او گوشوار سهمش شد ارثِ زهراست بر زمین خوردن چادرِ پُر غبار سهمش شد یک سه ساله کجا و مویِ سپید پیریِ روزگار سهمش شد آخرِ سر خرابه روشن شد ماهِ نیزه سوار سهمش شد بویِ نانِ تنور پیچید و سوخته زلفِ یار سهمش شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بابای خوبم بهترین بابای دنیاست حتی به روی نیزه هم دلواپس ماست یک لحظه چشم از روی ماهش برندارم قرآن به روی نیزه خواندنهاش زیباست او تشنه ی یک جرع...نه یک جو وفا بود بر بی وفایی زخم پیشانیش گویاست از کاروان تشنگان هم تشنه تر بود دیدم ترک های لبش از دور پیداست هر چند او را یک بیابان بی کسی بود اما به تنهایی پدر صد پهنه دریاست جسم شریفش مانده در صحرا غمی نیست بالای بالاتر نگر نامش هویداست دستان من کوته از آن بالا نشین است اما برایم سایه اش همواره ماواست او ناگران حال زارم هست دائم گویا خبر دارد که در دل شور و غوغاست ... شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
1.62M
😥زبانحال رقیه س با پدر 😭 بی قراره دل من چاره نداره دل من شد مانند شبای بی ستاره دل من بی قراره دل من بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات خبری ازت ندارم الهی جونم فدات همه روز و هم شب در انتظارم که بیای توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات به کجایی ای پدر به رقیه کن نظر دل دخترت میخواد با تو باشه همسفر یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم پر خونه دل من داره میخونه دل من الهی که کودکی یتیم نمونه دل من پر خونه دل من دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر من و زخم آبله من و خشم حرمله دو سه بار موندم عقب از مسیر قافله یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم قربون سرت بشم فدای حنجرت بشم بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من ریخته شد موی سرم آخه سوخته معجرم اما خوب شد اومدی تا که قربونت برم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم https://eitaa.com/Maddahankhomein
1.62M
نوحه حضرت رقیه س 🏴 بابا رسیده است بابا کنار دختر تنها رسیده است امشب دو کام تشنه به دریا رسیده است بابا رسیده است بابا جاااان... میگم به شامیا بدونن دیگه منو یتیم نخونن مسافرم اومده و بابام همین جاست حتی اگه سر بریده اگه به خاک و خون کشیده بابای من قشنگترین بابای دنیاست یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین یا ابتاه، یا ابتاه یا ابتاه، یا حسین مهمان رسیده است کنج خرابه یک مه تابان رسیده است در دامن سه ساله ی گریان رسیده است مهمان رسیده است بابا جاااان... بزار بگم که این خرابه خونه ی وحشت و عذابه یه شب نشد بدون دردسر بخوابم یه گوشه از خرابه تنها تو رو صدا می زدم اما به جز کتک نداده هیچ کسی جوابم یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین پر در میاورم امشب ز رازهای تو سر در میاورم تو آمدی بهانه ی دیگر میاورم پر در میاورم بابا جااااان... بهانه ام این شب آخر میخوام برم کنار اکبر هر جا بری میخوام بشم همسفر تو برات می میرم گُل زهرا کارم تمومه جون بابا محاله دیگه جا بمونم از سر تو یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه، صد رحمت به حرمله.m4a
1.64M
🎼زمینه حضرت رقیه سلام الله علیها قبل از این می گفتم، ای لعنت به حرمله زجرُ دیدم گفتم، صد رحمت به حرمله نیمه شب بود، با نیزه زد یا سیلی زد، یا نیزه زد با قصد کشت، عمدا می زد سکینه رو، با من می زد دستای سنگینیم داره این زجز دست از سرم بر نمی داره این زجر تا چش میذارم روو هم باز میادش می خوام بخوابم نمی ذاره این زجر یارالی بابایی ۳ قبل از این می گفتم، ای لعنت به کوفیا شامُ دیدم گفتم، صد رحمت به کوفیا ما رو بردن، بین انظار خیلی بد بود، تووی بازار تو ترسیدی، من ترسیدم اشکاتو روو، نیزه دیدم من خواب راحت ندارم تو این شهر من سر روی خاک می ذارم تو این شهر اون روز که افتاد مسیرم به بازار ای کاش عمو بود کنارم تو این شهر یارالی بابایی ۳ قبل از این می گفتم، ای لعنت به تیغ شمر لب رُ دیدم گفتم، صد رحمت به تیغ شمر خیزران و، روو لبت زد نمی بخشمش تا ابد نکردن به، حالم رحمی شده بد جور، لبِت زخمی حرفای ناگفتنی داره این لب جا موندم از قافله نیمه ی شب هم درد پهلو دارم از همون وقت هم بعد از اون پیر شده عمه زینب یارالی بابایی ۳ وحید محمدی https://eitaa.com/Maddahankhomein
480.1K
🎼زمزمه شب شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 حالم خرابه و پریشونه عمه فقط حالم رو میدونه چن شبه که نخوابیدم بابا تاریک و خیلی سرده ویرونه اومدی و خرابه زیبا شد عمه ببین گمشده پیدا شد کاشکی خبر داشتی از این دلم قد یه دنیا غصه توش جا شد بزار بابا/به قولمون عمل کنم اینجا می‌خوام/سر تو رو بغل کنم (بابا حسین،الاهی جون من فدات) بند دوم🖤🖤 می‌ریزه اشک این چشای من بابا ببین زخمیه پای من منو میخواستن بزنن بابا عمه کتک میخورد به جای من میبینی پیر شدم بابا چه زود صورتمو ببین شده کبود وقتی که از رو ناقه افتادم هیچ کسی اون لحظه پیشم نبود لکنت زبون/ سخته برای دخترت قدم خمه/ شدم شبیه مادرت (بابا حسین،الاهی جون من فدات) بند سوم🖤🖤🖤 سوالمو میشه بدی جواب چرا محاسنت شده خضاب؟ خشکه هنوز لبات چرا بابا درسته کشتنت برا ثواب؟ مگه ما خارجی شدیم بابا یه عده میگفتن آخه به ما آدم بدا به ما میخندیدن بگم ماها رو بردن از کجا محله ی/یهودیا پر از نگاه یکی منو/برا کنیزی زد صدا (بابا حسین،الاهی جون من فدات) https://eitaa.com/Maddahankhomein
450.8K
🎼زمینه شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 مهمونه خرابه ای،بابایی امشب با سرت من شکایت ندارم،بابایی از نبودنت تو بگو چکار کنم،من این سر بی بدنو چجوری میخوای آخه،بابا بغل کنی منو رقیه خیلی خسته س ببین با دست بسته س ببخش نشستم آخه دست و پاهام شکسته س (خوش اومدی بابایی) بند دوم🖤🖤 رد زخما بابایی،مونده روی پیرهنم تا می‌بردم اسمتو،یکی میزد تو دهنم میشه دعواشون کنی،رقیت و خیلی زدن حرفای بدی زدن،فقط بدون خیلی بدن قدم ببین خمیده رنگم بابا پریده نبودی دختر تو چه حرفایی شنیده (خوش اومدی بابایی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
616K
زمینه شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 ای آسمون بگو،که ماه من کجاس شاید مثله عمو،اونم رو نیزه هاس دلم میخواس الان،توو این خرابه بود خودش میدید چقد،تنم شده کبود ببینه دندون شکسته دارم ببینه که دیگه تموون ندارم دلم میخواد منو بغل کنه تا سرم رو تا روی پاهاش بزارم می‌خوام بگم بهش که لبم پره زخمه و خونه موهای من مثله موهای تو بابا پریشونه (من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا) بند دوم🖤🖤 خیلی تنگه دلم،واسه صدات عمو رفتی بدون من،قهرم باهات عمو دیدی از روی نی،چه ازدحامی بود چادر من سره،دختر شامی بود منو عمو به قصد کشت میزدن به صورتم همه با مشت میزدن یه وقتایی که جا میموندم عمو نامردا بی هوا به پشت میزدن روی دست و پاهام رد زنجیر و جای طنابه خیلی میترسم از شب خوابیدنه توی خرابه (من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
995.6K
بند 1⃣ چشایِ تارم بابایی، غرق اشک و آهه موهام سفیده، عوضش، گونه‌هام سیاهه سه سالمم نیست نیگا کن، قد من خمیده تو لطمه خوردی، عوضش، رنگ من پریده این چند روزه نبودی اتفاقای بد افتاد دستمو دادم به تقدیر روی صورتم رد افتاد پاشو/ مویِ سرمو ببین پاشو/ بال و پرمو ببین پاشو فدات شم باشه/ هرچی تو بگی همون باشه/ ولی نرو و بمون پاشو فدات شم بند 2⃣ نیازی نیست یـکی یکی، درداتو بدونم همینکه با سر اومدی، رازتو می‌خونم کسی اصن ایـنجا یکم، فکر بچه‌ها نیست آب از سرِ من که گذشت، عمه روبرا نیست این چند روزه نبودی عمه‌جون تو زحمت افتاد دفتر سفیدی بود که رویِ برگه‌هاش خط افتاد عمه/ سینه سپرِ همه‌س عمه/ یادگار فاطمه‌س عالَم فداش شه عمه/ سپاه یه نفره عمه/ واسه همه مادره عالَم فداش شه بند 3⃣ چشام سیاهی میره تا، مـی‌خوام از جا پاشم شاید یه دردِ لاعلاجی گرفته باشم موهای سوخته‌م بابایی، دیـگه تا کمر نیست می‌خوام دوباره بپرم، اما بال و پر نیست این چند روزه نبودی حال و روزمو بدونی وقتی اومدی که باید فاتحه برام بخونی پاشو/ دیگه تمومه سفر دیگه/ همه غمامو بخر دردت به جونم خسته‌م/ بی تو جایی نمیرم کاشکی/ کنار تو بمیرم دردت به جونم https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5902362242501839597.mp3
2.65M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سبکِ ماهِ محرّم اَلسّلام .... مهمونِ ویرون  اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام سرِ پریشون اَلسَّلام  اَلسَّلام  اَلسَّلام سرِ تو مثلِ سرم شکسته بابایی نبودی بال وُ پرم شکسته بابایی حُرمتِ اهلِ حرم شکسته بابایی مثلاً گیسویِ سالم   هنوزم رو سرم دارم مثلاً جایِ این خاکا  رویِ دوشِ علمدارم مثلاً هنوزم چشمام  خیلی خوب داره می‌بینه هنوزم دو تا گوشواره  به دو تا گوشِ سنگینه وای بابا /۴/ گریه و ناله اَلسَّلام  اَلسَّلام  اَلسَّلام خانوم سه‌ساله اَلسَّلام  اَلسَّلام  اَلسَّلام بابا چرا شده رَگات پاره پاره بیا بریم برام بخر یه گوشواره که دخترِ شامی نَگه بابا نداره مثلاً برا من معجر  داری می‌خری از بازار مثلاً بغلم کردی که نبینه پاهام آزار مثلاً عمو عبّاسم  همه‌جا هوامو داره مثلاً چیه بابایی!!! نگاه کن تو پاهام خاره وای بابا /۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 🏴 🏴 🔹 علیهاالسلام 🔹 ... شیخ عباس قمّیِ مشهور آنکه بادا مزار او پر نور پسری داشت اهل منبر بود عالم و عامل و سخنور بود نام نیکش علیّ و وقت خطاب پدرش بود گل ، پسر چو گلاب بین وعّاظ نامی تهران شهره در روضه بود و فنّ بیان مدتی از فشار و پرکاری حنجرش شد دچار بیماری تار صوتیّ وی ، فتاد از کار وز سخن ماند آن نکو گفتار نزد چندین پزشک شهر شتافت کس به دردش ره علاج نیافت گشت در شهرها مناطق را یافت آخر طبیب حاذق را گفت با وی ، طبیب حاذق او نَه به منبر برو ، نه حرفی گو هر چه می خواستی ز اهل و عیال بنویسش بجای قال و مقال استراحت بده به حنجر خود بلکه گیری شفا ز داور خود گر چه بود از علاج وی ، نومید نسخه ای از برای او پیچید بلکه با استراحت و دارو بِه شود تارهای صوتیِ او پسر شیخ هم قبول نمود گر چه این شیوه اش ملول نمود چند مدت بدین روال گذشت روز ها بهر او ، چو سال گذشت خسته دل گشت واعظ خوش نام از چنان وضع و گردش ایّام بود در خاطرش بسی تشویش داشت ماه صیام را در پیش بهر منبر به موسمِ رمضان وعده ها داده بود در تهران نگران بود بهر آن جلسات شب قدرِ مساجد و هیئات حنجر او بجای بهبودی بود نزدیک مرزِ نابودی واعظ ، این وضع را تحمل کرد به خدای اَحد ، توکل کرد کرد یک روز ظهر ، بعدِ نماز دست حاجت ، سوی حسین دراز گفت : ای نور دیده ی زهرا به غلامت ، عنایتی فرما درد آورده ام ، دوایم ده روضه خوانِ تواَم ، شفایم ده در زبان ، قدرت بیانم نیست بیش از این‌ طاقت و‌ توانم نیست کرد با دوست ، گفتگویش را شُست با اشک دیده ، رویش را چونکه بعد از توسلش خوابید خواب سردارِ سر جدا را دید باز در خواب ، عرض حاجت کرد درد دل ، در حضورِ حضرت کرد سوی او حضرتش اشاره نمود لب گشود و چنین بیان فرمود گر امیدِ شفا تو را به سر است گو به آن کاو نشسته پیشِ در است روضه ی دختر مرا خواند گریه بر او بلا بگرداند در غم دخترم ، سرشک افشان تا شفایت دهد خدای جهان پس به فرمانِ آن امام شهید زود ، رو سوی در نمود و بدید شوهرِ خواهرش در آنجا بود سیّدی اهل علم و تقوا بود گفت : روضه به آه و ناله بخوان قدری از دختر سه ساله بخوان گریه بر دختری که بت شکن است داروی درد بی دوای من است سید از دیده اشک غم افشاند روضه حضرت رقیه نخواند شاید از باب او ، حیا می کرد شرم از شرحِ ماجرا می کرد عاقبت ، زاده ی پیمبرِ نور داد بر سید این چنین دستور روضه ی دخترم رقیه بخوان زآنچه دید از بنی امیّه بخوان چون به دستور نور چشم رسول شد به ذکر مصائب ، او مشغول پسر شیخ ، دیده تر می کرد بود در خواب و ناله سر می کرد همسرش ضجه های او چو شنید بر سرش خویش را رساند و بدید سیل جوشد ز چشم خونبارش کرد زآن خوابِ ناز ، بیدارش گشت بیدار و گفت با زاری خواب او بوده بِه ز بیداری بر دلش ماند حسرت بسیار که ز کف رفته ، فرصت دیدار عصرِ آن روز رفت نزد طبیب بر طبیب ، این قضیه بود عجیب تار صوتیّ و حنجرِ عالم بود چون روز اوّلش سالم دید زآن ابتلا و بیماری در گلویش نمانده آثاری کرد از نُو ، معاینه او را گفت : خوردی کدام دارو را ؟ خوب افتاده دارویت به مزاج کرده یک درد لاعلاج ، علاج در پی حلّ این معمّا شد ایستاد و جواب ، جویا شد واعظ ، از شوق ، لحظه ای بگریست گفت : این کار ، کارِ دارو نیست قصه ی آن توسلات عجیب بازگو کرد در حضور طبیب منقلب شد پزشک و حالی یافت با خدا ، حال اتصالی یافت قلمش بر زمین فتاد از دست پشت میز طبابتش بنشست دید اعجاز را عیان با عین ریخت اشک از بصر ، بیاد حسین گفت : درد تو را علاج نبود شربتی خوش بر این مزاج نبود رفع بیماری ات در اوج خطر جز توسل نداشت راه دگر ( ) به حق ، توکل کن به همین خاندان ، توسل کن با توسل به عترت اطهار شُو مقرّب به درگه دادار این توسل ، نشانِ ایمان است سَنَدش آیه های قرآن است 🤲 http://eitaa.com/Maddahankhomein