استاد حاج اسماعیلی روضه حمزه _ماهور.mp3
زمان:
حجم:
9.54M
#فیش_روضه #حضرت_حمزه
#دستگاه_ماهور #روضه_آموزشی
#استاد_حاج_اسماعیلی
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ۱
@Maddahankhomein
#فیش_روضه #حضرت_حمزه
#دستگاه_ماهور #روضه_آموزشی
#استاد_حاج_اسماعیلی
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ۱
تا همیشه غمت بر این دلهاست
گریه بر تو سفارش طاها ست
در مقامت همین بس است نبی
گفت: حمزه سیدالشهدا ست
(اینقدر مقام و جایگاه حضرت حمزه پیش پیغمبر بالاست.. بعد شهادت حمزه، پیغمبر از کنار طایفه بنی ظفر دید زنهای طایفه دارند برا شهدای طایفه ی خودشون گریه می کنند
پیغمبر متاثر شد فرمود "و لکن حمزَةَ لا بَواکیَ لَه" یعنی عموجان من گریه کن نداره..
بزرگان طوایف این حرف و تا شنیدند به زنهاشون امر کردند : اول برای حمزه گریه کنید بعد برا شهدای خودمون)
ای عمویِ نجیب پیغمبر
تکیه گاهِ غریب پیغمبر
اسداللهِ غزوه های رسول
وقت غم ها حبیب پیغمبر
همه جا یار مصطفی بودی
تو مددکار مصطفی بودی
هر زمان که اذیتش کردند
تو طرفدار مصطفی بودی
(اما یه همچین ایامی، تو جنگ احد،. حمزه عموی پیغمبر، در نهایت شجاعت، اما با مظلومیت تمام به شهادت رسید)
من بمیرم چه بر سرت آمد
چه به احوال پیکرت آمد
عالمی سوخت آن زمانی که
سر نعش تو خواهرت آمد
خواهر تو ندید پیکر تو
که چه آورده هنده بر سر تو
خارها و عبا کمک کردند
که نمیرد عزیز خواهر تو
(تا دیدند صفیه خواهر حمزه داره میاد، پیغمبر دستور داد فرمود بدن حمزه رو بپوشونید خواهرش اگر ببینه طاقت نمیاره... حق داشتی یا رسول الله.. خواهرا همه اینجوری اند، طاقت ندارند ببینند یه خار به پای برادرشون بره..
اما لایوم کیومک یا اباعبدالله
یا رسول الله جات خالی بود کربلا.. اون ساعتی که زینب اومد تو گودال قتلگاه، بدن بی سر برادر و رو دست گرفت.. یه نگاه کرد سمت مدینه بعد فرمود یا رسول الله: هذا حُسینٌ مُرَمّلٌ بالدِّماء)
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این رفته سر به نیزهٔ اعدا حسین توست
این مانده بر زمین تن تنها حسین توست
شاعر: #ابوالفضل_عطاری
@Maddahankhomein
1. دوباره امشب.mp3
زمان:
حجم:
1.08M
#سرود_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعلیلی
( سبک لری ، گوشه داد )
#دستگاه_ماهور
دوباره امشب ، دلم میخونه
« مدد رقیه »
ذکرِ تمومه ، فاطمیونه
« مدد رقیه »
خونه ی ارباب
پُر از نشاط و ..
پُر از سُروره
رو دست ارباب
یه گُل خوابیده ،که مثل نوره
#ملودی_دوم
فدای اون طرزِ نگاهش
دل میبره چشم سیاهش
عمو اباالفضل زده بوسه
به دستا و صورت ماهش
( خوش اومدی
بی بی رقیه ... ) تکرار
#بند_دوم
شبیه زهرا ، چه با حیا و..
چه با وقاره
شبیه حیدر ، توو کودکی هم
با اقتداره
حسین مینازه، به خنده ها وُ
به اون کمالش ...
زینب عوض شد
با خنده ی اون
دوباره حالش ...
#ملودی_دوم
حال گدا هاشو ببینید
بِرید سرِ راهش بشنید
اگر میگید مدد رقیه ..
شما توو عالم برترینید
( خوش اومدی
بی بی رقیه ... ) تکرار
#بند_سوم
دست کوچیکش ، بزرگ ترینه
گِره رو وا کرد
بی بی رقیه است ،
که ما رو با ار باب آشنا کرد
از بس خدا هم
دوست داره اونو
مارو خریده
اصلاً بهشت و.. ، خدا برایِ
اون آفریده ..
#ملودی_دوم
سوگُلیِ اربابِمونه
بهشت ما ، اهل جنونه
شب ولادت از دمشقش
کربلا مارو می رسونه
( خوش اومدی
بی بی رقیه ... ) تکرار
#بند_چهارم
جا داره امشب ، بگیریم لعنِ
زجر و سنان و ..
شادی قلبِ ، رقیه خاتون
بگیم زِ جان و..
به خولی و شمر، به عمرِ سعد
میگم با نفرت
به حرمله و.. ، به شبَث پَست
لعنت و لعنت
#ملودی_دوم
میگم توو شادی و توو گریه
لعنتِ بر « بنی اُمیه »
لعنِ به دشمنایِ مولا
همَش میگه بی بی رقیه
( خوش اومدی
بی بی رقیه ... ) تکرار
#شاعرمجتبی_دسترنج
https://eitaa.com/Maddahankhomein