#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
اگرچه مهبطِ وحیِ ملائک هست درگاهم
تمام عمرِ خود، زندانیِ دژخیمِ گمراهم
اقامتگاهِ من، تبعیدگاه و قتلگاهم شد
نمیداند کسی از ظلمهای خصمِ بدخواهم
ز سختیهای گوناگون، مصیبتهای روزافزون
نمانده هیچ در تاریخ، غیر از عمرِ کوتاهم
مرا این عمر کوته، یادگار مادرم زهراست
هماره بود داغِ حضرتِ مظلومه همراهم
شبیهِ مجتبی تنهائیام شد، دردِ بیدرمان
که بود از کودکی، دردِ غریبی دردِِ جانکاهم
جوازِ گفتگو با شیعیان، هرگز نمیدادند
مگر یک گفتگویی بود، تنها در گذرگاهم
چو میبردند روز و شب مرا دژخیم، تحت الحفظ
اگر میشد، کسی را گاه میدیدم سرِ راهم
معارف را چنان، رمز و رموزی خاص میگفتم
پیامی میرساندم شیعه را، در هر بِزنگاهم
سکوتِ محض حاکم بود، در بینِ محبانم
نبود از شیعیانم، هیچ فریادی هواخواهم
نه مهدی پیشِ رویم بود، نَه فردی ز اصحابم
مرا پیوسته مونس بود، چشمِ مانده بر راهم
مرا کشتند اَعدا در جوانی، جرمِ من این بود
که من فرزندِ زهرایم، اَمینِ دینِ اَلّاهم
برای قتلِ فرزندم، مرا هم زهر نوشاندند
بیاید روزِ دلبندم، همانکه هست خونخواهم
چو آید، انتقامِ سیزده معصوم میگیرد
بزودی میکند خود، از ظهورِ خویش آگاهم
دهد تکیه به کعبه، تا بخوانَد اهلِ عالم را
شبانگاهی که باشد صبحِ آن، زیبا سحرگاهم
بگیرد انتقامِ ضربتِ شمشیر و سیلی را
دهد پاسخ به هر اشکم به هر سوزم به هر آهم
تنِ صد چاکِ جدّم، بی کفن، بی پیرهن مانده
بخونِ سرخِ او، تابَد شبی آن جلوهی ماهم
قسم بر آن سری که روی نیزه بود، قرآن خوان
صدای مهدیِ من، میرسد بر گوش ناگاهم
اَنابنُ المصطفای او به گوش خلق میآید
که من در انتظارِ آن قرارِ سبز، هرگاهم
بزودی بشنوی بانگِ لِثارات الحسینش را
به او لبیک میگوئید، از هر راه و بیراهم
دعا هر لحظه بر آن یاورِ مستضعفان باید
که آید با دعای منتظرها، يوسف از چاهم
حاج محمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein