#شب_های_جمعه_زیارتی
باز هم از تو خودت را خواستم در این قنوت
آرزوها را دهم تکیه فقط بر این قنوت
دارد این دفعه خبر از وصل نسرین و بهار
میرساند عطری از دنیای دیگر این قنوت
هر طرف که میروم بن بست می بینم ولی
می برد روح مرا تا عرش آخر این قنوت
روی دستم خوانده ام هر بارحاجت های خود
می نویسد کربلا را روی دفتر این قنوت
آرزوهایم فقط مشهد عراق و کربلاست
میشود بال و مدینه میزند پر این قنوت
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
اقدس تر از قدسی و من اقصی تر از اقصی
بالا تر از قله تویی من در ته دریا
"والشمس" تو روشن تر از طوری و من "والیل "....
چاهی سیاهم در شب تاریک یک صحرا
هر سرزمین ایمن و ایمان و امن از تو
من یک فلسطین پر از ناامنی ام اما
شش گوشه تو کعبه را هم می کند مدهوش
من گوشه ای هم نیستم در عصر عاشورا
با این همه یک فکر دارم که کبوتر وار
پر می زند هر هفته بر دور شما آقا
دست من و دامان تو جان اباالفضلت
درد من و درمان تو نذر لب سقا
در پشت در هم که نشینم خاطرم جمع است
وقتی که می دانم می آید مادرت زهرا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
اینجا چه خوب خاطره هایی کلید خورد
اینجا چقدر دل به جز از من به عشق برد
اینجا چه خنده ها که ملک ضبط کرده اند
اینجا چه اشک ها که به شوق آسمان شمرد
آنقدر تنگ می شود دل زائر که دیده شد
شخصی پس از زیارت آخر ز غصه مرد
خوانده است روضه "یابن الشبیب "را
دل بر حسین باید از این بارگه سپرد
گوییم السلام علی جدک الغریب
باید که روضه خواند و نمی اشک را فشرد
آقا دوباره آمده ام دست خالی ام
آیا شود که قدری از اینجا بهشت برد ؟
زینت کریمی نیا
۱۴۰۳/۱/۱۴
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
قصد زیارت می کنم اینبار تنها نه
با اشک غزه با غم لبنان و اما نه
در صحن سنگ و گنبد و گلدسته ی زیبا
نه در بهشتی مثل مشهد کربلا یا نه
در قصر و ایوان نجف در کاظمین عشق
حتی نه مثل سامرای مانده برجا نه
در صحن خاکی ، گنبدی از تکه سنگی که
نه نام دارد نه نشان از لطف دریا نه
سنگی حسن سنگی است سجاد و سپس باقر
یک سنگ دیگر صادق و افسوس زهرا نه
آنقدر خاک آلوده بوده چادر مادر
در خاک پیدا نیست حتی قبر حتی نه
وقتی که باشد محور اهل کسا مظلوم
یعنی که نیست این ابتدای قصه ما نه
مظلومیت سنگین شده بر شانه اسلام
امروز وقت یاری حق است فردا نه
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
شدم دوباره مهیا به دست های خودت
که جابه من بدهی در کنار جای خودت
مرا ببخش که قدری بلند پروازم
فقط بس است برایم پایین پای خودت
دگر برای دعای خودم امیدنبود
رسیده ام به خدایت به ربنای خودت
شروع هر غزلم را خودت کنی املا
و شعر می شود از من ولی برای خودت
"و اِنّی اَرغَبُ ربی الیکَ َ"* حرف توست
ببین که یاد گرفتم من از دعای خودت
و" انی ارغبُ مولا الیکَ َ "حرف من است
و "انی ارغبُ" خیلی به کربلای خودت
*دعای عرفه امام حسین علیه السلام
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
علی می گویم و پژواک آن از کوه می آید
علی می گویم و امن پناه نوح می آید
علی می گویم و از دور دست آرزوهایم
صدای سنج و طبل لشکری نستوه می آید
علی می گویم و آنقدر سبزم از سیادتها
که در چشمم شکوه جنگلی انبوه می آید
علی می گویم و لبخند او را باز می بینم
که از دروازه خیبر عجب بشکوه می آید
نمی دانم کدامین راه را باید روم سویش
که او با خنده ای سرشار از اندوه می آید
مرا می خواند او در کشتی امن حسین آنگاه
علیرغم غمی عظمی نشاط روح می آید
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
پا به پای خلیل و اسماعیل
خانه کعبه را بنا کردی
تا نباشی به زیر دین ای مرد
یک ذبیح از خودت عطا کردی
از منای خلیل بالاتر
از ذبیح خلیل رعناتر
قبله عاشقان عالم را
شش جهت سمت کربلا کردی
از صفا تا به مروه کرب و بلا
از قمر تا به شمس کرب و بلا
هروله هروله قدم ها را
جلوه مروه و صفا کردی
روز هشتم منا نرفتی که
به منای حقیقی ات بروی
آه ذبح عظیم ابراهیم
قصد او بود تو روا کردی
چه ذبیحی عزیز زهرا را
یوسفی از تبار طاها را
چه علی اکبری دلارا را
نذر و قربانی خدا کردی
.............
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
زبان مادری ام گریه بود بر تو حسین
و چشم شاعری ام لب گشود بر تو حسین
هنوز دانش امروز قد نداده به این
که گریه حرف اول من بود بر تو حسین
گمان کنم که همان لحظه آمده فطرس
همان که آمده روزی فرود بر تو حسین
دو گوش من به اذان وا شده به نام خدا
پس از علی و احمدِ محمود بر تو حسین
"و من احب حسین" است راه حب خدا
رسانده است نبی رهنمود بر تو حسین
چه چیزها که به گریه گرفتم از مادر
که اشک او در آمده چون رود بر تو حسین
به قدر گفتن یک یاحسین ، عمرم بود
چقدر من شکسته شدم ، زود بر تو حسین
چقدر خاک بر سر دنیای من شده بود
که می نمود جهان مثل دود بر تو حسین
کنار گود نشسته است بر لب گودال
که آسمان شده چشمش کبود بر تو حسین
دهان کعبه اگر گل گرفته شد بر حق
همیشه بسته نماند حدود بر تو حسین
حریف او نشده حج ، در آورد مشکی
گرفته سوگ خدای ودود بر تو حسین
به انتظار معینی که خواستی آن روز
نشسته ایم به عرض وجود بر تو حسین
میان روضه ی تو مرده بود این عاشق
اگر امید وصالی نبود بر تو حسین
به کعبه تکیه زند با شناسنامه ی تو
اساسنامه او هم درود بر تو حسین
زینت کریمی نیا(شیدای زینب)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و #صفر_نامه
#قسمت_پنجم
نگاه می کنم آنسو که تل زینبیه ست
نگاه من نگران است حس خواهریَ است
به سمت تل بروم مشکلم فقط حلّ است
مرور روضه باز این نگاه بر تلّ است
نگاه من به نگاهش گره خورد امشب
مرا دوباره به دنبال خود برد زینب
نشسته پیش برادر هنوز هم زینب
و دارد این در و دیوار ذکر او بر لب
مرددم که زیارت بخوانم از این دور
و یا که پیش روم تا ضریح ، تا لب نور
مرددم و چقدر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
زبان مادریام گریه بود بر تو حسین
و چشم شاعریام لب گشود بر تو حسین
هنوز دانش امروز قد نداده به این
که گریه ساعت میلاد بود بر تو حسین
گُمان کنم که همان لحظه آمده فطرس
همان که آمده روزی فرود بر تو حسین
دو گوش من به اذان واشده به نام خدا
و بعد احمد و حیدر. شنود بر تو حسین
"و من احب حسین" است راه حُبّ خدا
رسانده است نبی رهنمود بر تو حسین
چه چیزها که به گریه گرفتم از مادر
به نرخ اشک، چنان سیل و رود بر تو حسین
به قدر گفتن یک یاحسین، عمرم بود
شکستهتر شدهام من چه زود بر تو حسین
چقدر بر سر دنیام خاک پاشیدی
که مینمود جهان مثل دود بر تو حسین
کنار گود نشستهست بر لب گودال
که آسمان شده چشمش کبود بر تو حسین
دهان کعبه اگر گل گرفته شد بر حق
همیشه بسته نمانَد حدود بر تو حسین
حریف او نشده حج، درآوَرَد مشکی
گرفته سوگ، خدای ودود بر تو حسین
به انتظار معینی که خواستی آن روز
نشستهایم به عرض وجود بر تو حسین
میان روضهی تو مُرده بود این عاشق
اگر امید وصالی نبود بر تو حسین
به کعبه تکیه زند با شناسنامهی تو
اساسنامهی او هم درود بر تو حسین
✍#زینت_کریمی_نیا
#شیدای_زینب
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و#صفر_نامه
رسبده ام به همان وقت بی نهایت خاص
به روز خوب رسیدن به لحظه حساس
به فکر جمع وسایل به ساک بستن ها
وداع با همه ی دوستان عام و خاص
چقدر حس قشنگی است مثل بوی سیب
چقدر نرم و لطیف است کوچ سوی یاس
به فکر اینکه رسیدم به شهر و می بینم
که شارع ابو مهدی کنون شده احداث
به خواب می روم آنجا میان بولوارش
میان همهمه با راحتی و بی وسواس
مرددم که بمانم به پای خستگی ام
و یا ادامه دهم تا به شارع العباس
چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
دوباره فکر دوباره خیال در سر من
دوباره شور گرفته دو بال باور من
دوباره یک شب جمعه به اربعین نزدیک
دوباره روزن نوری به این دل تاریک
بهشت چیست به جز فکر کربلا رفتن
به قصد دیدن یک یار آشنا رفتن
خدا نگیرد از این مرد و زن بهشتش را
کند تمام به این عشق سرنوشتش را
خدا کند که بهشتی شوم به معنی تام
خدا کند که سلامم رسد به اوج سلام
خدا کند که زیارت شود لیاقت من
وضوح محض شود ذره ای زیارت من
همین که فکر کنم باز راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
✍شیدای زینب
http://eitaa.com/Maddahankhomein