مه بود و آه رنگ خبرها پریده بود
مه بود و ماه قامتش از غم خمیده بود
مه بود و باد بین درختان سوگوار
دنبال بالگرد تو، هرسو دویده بود
بعد از شبی دقیقه دقیقه رجا و خوف
ساعت به هشتِ صبحِ شهادت رسیده بود
گل داده بود زخم تو در شیب دیزمار
آتش تمام راه گل لاله چیده بود
با جان هنوز میشنود مشکل مرا
آن گوشها که زخمزبانها شنیده بود
عطر حضور تو چقدر حرف تازه داشت
با نسل نورسی که بهشتی ندیده بود
ای دیده در رضایت مردم رضای او
ای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود
دست تو مزد خدمت خود را چنین گرفت
از دستهای حق که تو را برگزیده بود
چون حاج قاسم، آن شبِ بی بازگشتِ سرخ
انگشتر عقیق تو در خون تپیده بود
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا آمدی ستاره به حرف آمد
صبح امید شد، شبِ وانفسا
صد ساقه نور، پشت سرت سر زد
از بین پلههای هواپیما
شبنامههای زخمی و دلخون را
نام تو التیامِ سحر بخشید
چشم خوشی ندیدۀ این مردم
بر اشکهای یخزدهاش خندید
تاریخ را نشان جهان دادی
گهواره را چه زود رها کردند
سربازهات، حضرت روح الله!
همراهت انقلاب به پا کردند
با این شکوه مشت گره خورده
صدها هزار حنجره فریادیم
تا لحظه ی فرج برسد بی شک
ما وامدار نیمه ی خردادیم
تاریخ را ورق زدم از خرداد
فصل غمت به اشک روان طی شد
تقویم را ورق زدم از خرداد
ناگاه روزِ سیزدهِ دی شد
باری که بذر مهر تو در دلها
دلشورۀ تگرگ نمیداند
اندیشه ی تو زندهتر از پیش است
اندیشه ی تو مرگ نمیداند
چون اتصال چشمه و سرچشمه
اندیشهات نفس به نفس جاری ست
در گوش کودکان فلسطینی
این انقلاب، نغمه بیداری ست
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به عشق شهیدان میهن بیا
از آنهاست حقی به گردن، بیا
نه چون بادِ هرجایی هرزه گرد
که با عزمی از جنس آهن بیا
بنفشه نباشی که سر خم کنی
سرافزاری ای سرو گلشن! بیا
گر امروزِ دوران، چنین و چنان
به امید فردای روشن بیا
تو را رای، تضمین امنیت است
پی پایداریِ مامن بیا
جهان هر طرف فتنه در فتنه است
به کوری چشمان دشمن، بیا
زن و مرد و پیر و جوان همدلند
تو ای مرد کشور! تو ای زن! بیا
#عاطفه_جعفری
#انتخابات
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بداههای تقدیم به فاطمهی رقیه سلامالله علیها:
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را
که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را
اسارت واژهٔ خردیست وقتی پیش این دنیا
گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را
مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن
نمیخواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟
نسیم از سوی طشت لالهگون آمد بهسوی تو؟
که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟
همیشه جای تو بوده در آغوش حسین اما
گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا را
درون خانهی خود از خرابه روضه میخوانیم
که یادت میکند آباد این ویرانهی
مارا
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم رب الحسین
خلیل خواست که در راه حق جوان بدهد
بنا نبود کسی جز تو امتحان بدهد
نبی شبیه عبایی تورا به دوش گرفت
که تارو پود کسا را به ما نشان بدهد
کسی که قدر تو را چون حبیب فهمیده
رواست پای غمت لحظه لحظه جان بدهد
ندیده بود به چشمش زمین، ز خلق کسی
که خون کودک خود را به آسمان بدهد
نماز از تو بجا مانده و سزاوارست
اگر به نام تو هر ماذنه اذان بدهد
کجاست غیر حسینیه مکتب درسی
که پای روضهء تو عشق یادمان بدهد
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به فاطمهی رقیه سلامالله علیها:
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را
که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را
اسارت واژهٔ خردیست وقتی پیش این دنیا
گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را
مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن
نمیخواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟
نسیم از سوی طشت لالهگون آمد بهسوی تو؟
که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟
همیشه جای تو بوده در آغوش حسین اما
گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا را
درون خانهی خود از خرابه روضه میخوانیم
که یادت میکند آباد این ویرانهی
مارا
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
در دل از داغ تو انگار شرار افتاده
پرده از روضه جانسوز کنار افتاده
ذهن شاعر نرسیده ست به ادراک غمت
باز در قاب غزل عکس تو تار افتاده
چادرت آیهی نور است و بر این آئینه
حق نداریم بگوئیم غبار افتاده
شانه ی عرش تکان خورد به هق هق دیدند
شانه از دست تو مادر دو سه بار افتاده
(بشکند دست کسانی که شکستند تو را)
دستت از ضربه ی آنروز ز کار افتاده
روضه را چند ورق زد غزلم جایی رفت
که در آنجا علم از دوش سوار افتاده
آه از آهوی شش ماهه، بلاتشبیه، آه
ظهر شد حرمله دنبال شکار افتاده
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#میلادامام_محمدتقی_علیه_السلام
یاجوادالائمه ادرکنی
بر روزگار پیر، امام جوان تویی
باری که نوبهارِ بدون خزان تویی
نامت محمد است و خصالت محمدی
آیینۀ رسول خدا بی گمان تویی
میلاد توست آنچه مبارکترین شب است
روشنترین ستـارۀ نُه آسمـان تویی
مردم زمان عرضۀ حاجاتشان هنوز
سوگند میخورند به نام تو، جان تویی
جانِ کلام، گفتۀ یحیی بن اکثم است
در علم، پیشوای تمام جهان تویی
این خاندان تجلی جودند هرکدام
نام یکی جواد شد این بین و آن تویی
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
تا آمدی ستاره به حرف آمد
صبح امید شد، شبِ وانفسا
صد ساقه نور، پشت سرت سر زد
از بین پلههای هواپیما
شبنامههای زخمی و دلخون را
نام تو التیامِ سحر بخشید
چشم خوشی ندیدۀ این مردم
بر اشکهای یخزدهاش خندید
تاریخ را نشان جهان دادی
گهواره را چه زود رها کردند
سربازهات، حضرت روح الله!
همراهت انقلاب به پا کردند
با این شکوه مشت گره خورده
صدها هزار حنجره فریادیم
تا لحظه ی فرج برسد بی شک
ما وامدار نیمه ی خردادیم
تاریخ را ورق زدم از خرداد
فصل غمت به اشک روان طی شد
تقویم را ورق زدم از خرداد
ناگاه روزِ سیزدهِ دی شد
باری که بذر مهر تو در دلها
دلشورۀ تگرگ نمیداند
اندیشه ی تو زندهتر از پیش است
اندیشه ی تو مرگ نمیداند
چون اتصال چشمه و سرچشمه
اندیشهات نفس به نفس جاری ست
در گوش کودکان فلسطینی
این انقلاب، نغمه بیداری ست
#عاطفه_جعفری
#امام_خمینی_رحمه_الله_علیه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یاعقیلةالعرب سلامالله علیها
نقل کردند راویان در جنگ
که گذشتی تو از تمام خودت
خیمۀ بیقرار زنها را
کردی آرام با کلام خودت
گاه پیش رباب میرفتی
گاه دنبال آب میرفتی
در اسارت نبودهای بانو
لحظهای فکر التیام خودت
گذراندید کوفه را تا شام
وای از شام گفتم و الشام
وقت ایراد خطبهات باری
پرده بردار از مقام خودت
دخترِ بینظیرِ شیر خدا!
کس نفهمیده است شأن تو را
جای آنها که نیستند امروز
پاشو از جا به احترام خودت
ذوالفقار تو خطبههای تو اند
خطبههای تو مدعای تو اند
دختر کوثری و میگیری
اذن پیکار از امام خودت
کوفه اقلیم صبح دولت توست
شام یک پرده از قیامت توست
سند کربلا روایت توست
کربلا را زدی به نام خودت
#عاطفه_جعفری
http://eitaa.com/Maddahankhomein
recording-20250626-115746.mp3
زمان:
حجم:
6.75M
#محرم
#واحد_سنگین
#عاطفه_جعفری
#سعیده_کرمانی
یک عمر گفتم که ای کاش
در کربلای تو بودم
در بین یاران پاکت
من جان فدای تو بودم
یک عمر از اهل کوفه
گفتم که بیزار هستم
هربار نامت میآمد
گفتم وفادار هستم
با کربلا گریه کردم
تا با تو همدل بمانم
از کربلای زمانم
حاشا که غافل بمانم
حالا کجا ایستادم
حالا که وقت نبرد است
باید که بیدار باشم
تکرار تاریخ درد است
جانم فدایت حسین جان ...
بند دوم
سر تا به پا گرچه زخمیم
مانند زینب صبوریم
با تکیه بر دست عباس
ما مردمانی غیوریم
ما وارثان ابالفضل
زیر علم قد کشیدیم
در سایهاش زندگی را
غیر از شهادت ندیدیم
این پرچم از آن مولاست
باید که بالا بماند
فرزند زهرا نباید
این بار تنها بماند
روزی که آماده باشیم
پایان این انتظار است
میآید آنکس که گفتند
در دست او ذوالفقار است
جانم فدایت حسین جان ...
https://eitaa.com/Maddahankhomein
روزی که میشد سنگباران، خاکِ آبادی
آئینه میروئید از ایوانِ این وادی
فوّاره ها در هرطرف خون گریه میکردند
بیگانه بود آن روز، گوهرشاد با شادی
پایش بیفتد در مصاف سنگدلها باز
میایستد این پنجره با عزم فولادی
سر میدهیم اما حجاب از سر نه، تا باقیست
این سرزمین، این خانۀ آباء و اجدادی
میپرسد از من دخترم، این صحن نامش چیست
آهسته میگویم: عزیزم صحنِ آزادی
#عاطفه_جعفری
#بیست_یکم_تیرماه
#سالروز_واقعه_گوهرشاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein