eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
680 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
PTT-20220709-WA0033.opus
زمان: حجم: 314K
✍شاعر:خ علیمحمدی 🎤مداح :استاد پرویزی ❣❣❣❣❣❣❣ بیتِ اَلله بخدا چه عالیه مکه و مِنا چه شور و حالیه جای ماها همه اونجا خالیه روزِ احسان اومده تبارک الله 🌹عید قربان اومده تبارک الله(۲) ❣❣❣❣❣❣❣ والا خوردن داره آبِ زمزم چه خوبه بریزی اشکِ نم نم عرفات صفا میده بر آدم نور ایمان اومده تبارک الله 🌹عید قربان اومده تبارک الله(۲) ❣❣❣❣❣❣❣ مسجد رسول چه دیدن داره حَجَر اسماعیل بوسیدن داره مروه و صفا دویدن داره عهد و پیمان اومده تبارک الله 🌹عید قربان اومده تبارک الله(۲) ❣❣❣❣❣❣❣ حاجیا سنگ میزنن بر شیطون میخونن دعا ثنا از دل و جون همگی قبول بشه این حجّتون علم وعرفان اومده تبارک الله 🌹عید قربان اومده تبارک الله(۲) با ما به روز باشید ❣❣❣❣❣❣ https://eitaa.com/Maddahankhomein
PTT-20220709-WA0035.opus
زمان: حجم: 260.1K
❣سرود ✍شاعر:خ علیمحمدی 🎤مداح :استاد پرویزی ❤️جواب👈🏻آهای گل❤️ ❣❣❣❣❣❣❣❣ وی ماشالا به حجیامون های گُل وی رَهدِنه حونه خدا وی کِلِ شودی بزنین آهای گُل وی قسمتِ همه مون با ❣❣❣❣❣❣❣ وی ای حجی مهمون گِرهدِت های گُل وی شَووهِ عیدهِ قربونه وی همه امشو لَو به خنده های گُل وی چونکه بیرق زنونه ❣❣❣❣❣❣❣ وی بیرقانه بنشونین های گُل وی حجی دستس به دعا وی سی همه مون دعا کُنه های گُل وی زیرِ ناودونِ طِلا ❣❣❣❣❣❣❣ وی چه خووه امشو بپوشیم های گُل وی رختِ سَوز به وَرمون وی تا حجی زِ مکه یاره های گُل وی سوغاتی سی همه مون ❣❣❣❣❣❣❣ وی ای خدا بالا سری مون های گُل وی خالقِ هفت آسمون وی همنه نصرت بده آهای گُل وی تا گِرن بیرق زنون ❣❣❣❣❣❣❣ وی اسم حجیّون بگون های گُل وی(هستی)نوشته به لیست وی تا بخونه مِنه میلِس های گُل وی(پرویزی)استادِ بیست با ما به روز باشید https://eitaa.com/Maddahankhomein
عیدقربان است و باید جان کنم قربان او تا ز قربانی و هم جان، گردم از قربان او گوسپند و گاو و اُشتر از چه قربانی کنند صد هزاران جان نباشد لایق قربان او جان فدای جان آن جانانه کز جانبازی ‌اش گوسپندش گشته قربان چون تویی جانان او خونبهای جان اسماعیل اگر شد گوسپند گو : سِپند جان بسوزد چشم بد از جان او چون ز چوگان وفا ، گویِ محبّت می‌بَرد گویِ سر ؛ بسیار افتد در خم چوگان او مقصد از طوف و صفا و مروه، عرفات و منا عاشقان را درکِ عشق اوست با عرفان او خانه را بگذار و درکِ فیض صاحبخانه کن حاصل حج، قربِ یزدان است نی قربان او چون ز لِلهُ عَلَی النّاس استطاعت یافتی راز حج البیت، مکتوم است در فرمان او زآنکه حج با امر حق واجب بوَد نی عزم خلق ترک باطل کن چو کردی رمیْ، بر شیطان او گر عنان نفس، بعد از این دهی در دست وی در حقیقت می‌شوی خود سلسله جنبان او (شمس قم) قربانی شيطان مشو در زندگی تا که در محشر ، بگردی لایق احسان او... شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
به وصلی عاشقانه درد و رنج هجر درمان شد به قربانش که قبل از عید، قربانی قربان شد میان کوچه ها تنها و سرگردان قدم میزد پشیمان بود، گریان شد پریشان بود حیران شد نمیشد باورش اینها هزاران نامه بنوشتند به یاد کاروان افتاد غم‌هایش فراوان شد تصور کرد اصغر را تجسم کرد اکبر را رقیه پیش چشمش آمد و چون ابر گریان شد به یاد زینب افتاد و رباب و ام کلثومش به دل میگفت قربان لب طفلی که عطشان شد به دل می گفت قربان تنی که در دل صحرا سه روز و شب اسیر پنجه ریگ بیابان شد ..... چو پروانه تنش می سوخت زیر آتش کینه همانکه آتش نمرود با اذنش گلستان شد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
عالَم همه‌سو نشسته بر خوانِ غدیر مـایـیم هـمـه ز ریــزه‌خـوارانِ غدیر قــربان آمـد به پـیشـوازش، یـعـنی جـانِ هـمه‌ عاشـقان به قـربانِ غدیر مبین اردستانی @Maddahankhomein
بنام خدا "" "" "" " عید قربان زیرو بر گشتن خوش است/عهد محکم باخدا بستن خوش است حکمت این روز پرحکمت سواست/عید قربان برترین عیدخداست باید امروز از درون طاهر شویم/بهر قربانی شدن حاضر شویم گر کِشیم بربند نفس خویش را/می شویم ما بنده ی خوب خدا نفسمان را گر کنیم خوار و ذلیل/می شود راضی زما رب جلیل گر که بت های درون را بشکنیم/ما خلیل الله دوران می شویم عید قربان باشد عید زندگی/عید ایثار و گذشت و بندگی فاخرا باید که قربانی کنیم/در ره حق خویش را فانی کنیم بعد قربان آدم دیگر شویم/در ره حق بی تن و بی سر شویم دل دهیم بر دلبر و دلدار خویش/سر دهیم بر محرم اسرار خویش "" "" "" "" مسلم فرتوت @MaddahanKhomein
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز ذبح نفس مان با تیغ تقوا آمده روز قربانی است، وقتی «عید اضحی» آمده سالها درگیر اسماعیل نفسم،گرچه جان وقت قربان کردنش،تا حلق بالا آمده کوله باری از گناهان را به دوشم می کشم رود حیرانم که تا آغوش دریا آمده ریختم در راه جانم را، در آغوشم بگیر توبه کار خسته ای، تنهای تنها آمده... پاک پاکم کن خدایا مثل آن نوزاد که عید قربان، وقت باران،تازه دنیا آمده https://eitaa.com/Maddahankhomein
❁﷽❁ ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ عیدقربان ،حرم شاه خراسان چه خوش است ذبخ جان ، برقدم حضرت سلطان چه خوش است دل فـــدای کــــرم و خـــوان کریمانهٔ او هدیهٔ عید گرفتن ز کریمان چه خوش است ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ ✍رقیّه سعیدی (کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
❁﷽❁ ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ عیــد قربان ، سَــر فدای سِـرّ جــانان می کنم درچنین روزی ، وفا بر عهد و پیمــان می کنم سَر ، چه باشد عاشقانه ، هستی ام با جان و دل زیر پــای مهـــدی موعــود قــربان می کنم ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔹خلیل یَأمُرُنی وَالجَلیل یَنهانِی🔹 کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هرکه می‌نگرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه‌ست، رو به سوی خداست یکی به جانب مسلخ برای قربانی یکی روانه به دنبال یوسف زهراست.. یکی به خیمه ندای الهی العفوش... یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست یکی به امر خداوند سر تراشیده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست سلام باد بر آن مُحرم خداجویی که روح بندگی از اشک دیده‌اش پیداست.. سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل که سر به دست پدر داد و خویش را آراست وجود او همه تسلیم محض پا تا سر که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم! خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست «خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی» هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست درست اگر نگری در وجود این فرزند جمال نفس رسول خدا، علی پیداست گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست... بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست ذبیح ماست حسینی که جلوه‌گاه رخش تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست.. به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟ به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان» یقین کنید همانا حسین، وجه خداست به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
عید قربان است و باید جان کنم قربان او تا ز قربانی و هم جان ، گردم از قربان او گوسپند و گاو و اُشتر از چه قربانی کنند صد هزاران جان نباشد لایق قربان او جان فدای جان آن جانانه کز جانبازی ‌اش گوسپندش گشته قربان چون تویی جانان او خونبهای جان اسماعیل اگر شد گوسپند گو : سِپند جان بسوزد چشم بد از جان او چون ز چوگان وفا ، گویِ محبّت می‌بَرد گویِ سر، بسیار افتد در خم چوگان او مقصد از طوف و صفا و مروه، عرفات و منا عاشقان را درکِ عشق اوست با عرفان او خانه را بگذار و درکِ فیض صاحبخانه کن حاصل حج، قربِ یزدان است نی قربان او چون ز «لِلهُ عَلَی النّاس» استطاعت یافتی راز «حج البیت»، مکتوم است در فرمان او زآنکه حج با امر حق واجب بوَد نی عزم خلق ترک باطل کن چو کردی رمیْ، بر شیطان او گر عنان نفس، بعد از این دهی در دست وی در حقیقت می‌شوی خود سلسله جنبان او (شمس قم) قربانی حق کن وجود خویش را تا که در محشر بگردی لایق احسان او... شادروان سیدعلیرضا https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔹کعبۀ دل🔹 گه احرام، روز عید قربان سخن می‌گفت با خود کعبه، زین‌سان که من، مرآت نور ذوالجلالم عروس پردۀ بزم وصالم مرا دست خلیل اللَه برافراشت خداوندم عزیز و نام‌ور داشت نباشد هیچ اندر خطۀ خاک مکانی همچو من، فرخنده و پاک چو بزم من، بساط روشنی نیست چو ملک من، سرای ایمنی نیست... مقدس همتی، کاین بارگه ساخت مبارک نیَّتی، کاین کار پرداخت در این درگاه، هر سنگ و گل و کاه خدا را سجده آرد، گاه و بی‌گاه «أنا الحق» می‌زنند این‌جا در و بام ستایش می‌کنند اجسام و اَجْرام در اینجا عرشیان تسبیح‌خوان‌اند سخن‌گویان معنی، بی‌زبان‌اند... در این‌جا رخصت تیغ‌آختن نیست کسی را دست بر کس تاختن نیست نه دام است اندر این جانب نه صیاد شکار آسوده است و طائر آزاد خوش آن استاد کاین آب و گل آمیخت خوش آن معمار کاین طرح نکو ریخت... مرا زین حال بس نام‌آوری‌هاست به گردون بلندم برتری‌هاست بدو خندید «دل» آهسته، کای دوست ز نیکان، خود پسندیدن نه نیکوست چنان رانی سخن، زین تودۀ گِل که گویی فارغی از کعبۀ دل تو را چیزی برون از آب و گل نیست مبارک کعبه‌ای مانند دل نیست تو را گر ساخت ابراهیم آذر مرا بفراشت دست حیِّ داور تو را گر آب و رنگ از خال و سنگ است مرا از پرتو جان، آب و رنگ است تو را گر گوهر و گنجینه دادند مرا آرامگاه از سینه دادند تو را در عیدها بوسند درگاه مرا باز است در، هرگاه و بی‌گاه تو را گر بنده‌ای بنهاد بنیاد مرا معمار هستی، کرد آباد... تو جسم تیره‌ای، ما تابناکیم تو از خاکی و ما از جان پاکیم تو را گر مروه‌ای هست و صفایی مرا هم هست تدبیری و رایی در این‌جا نیست شمعی جز رخ دوست وگر هست، انعکاس چهرۀ اوست تو را گر دوست دارند اختر و ماه مرا یارند عشق و حسرت و آه تو را گر غرق در پیرایه کردند مرا با عقل و جان، همسایه کردند در این عزلت‌گه شوق، آشناهاست در این گم‌گشته کشتی، ناخداهاست... چه محرابی‌ست از دل با صفاتر چه قندیلی‌ست از جان روشناتر... خوش آن‌کس، کز سر صدق و نیازی کند در سجدگاه دل، نمازی... 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein